کتاب هویت، کوتاهترین اثر نوشته شده توسط میلان کوندرا است. رمان هویت، داستان زن و شوهری به نامهای شانتال و ژان مارک را روایت میکند که عاشق یکدیگرند اما به خاطر سوء تفاهمی بزرگ از یکدیگر فاصله میگیرند. این کتاب به بررسی مشکلات و انزوا و کجفهمی در دوران معاصر میپردازد. کتاب هویت زندگی زوجی را نشان میدهد که چهگونه به دلیل نداشتن درک متقابل از یکدیگر دچار سوءتفاهم شده و دست به کارهایی اشتباه میزنند.
معرفی نویسنده کتاب هویت
میلان کوندرا نویسندهی اهل کشور چک است. کسی که در ۴۶ سالگی به فرانسه تبعید شد و سپس به شهروندی این کشور درآمد. پس از این اتفاق، کوندرا همیشه از خود به عنوان یک نویسندهی فرانسوی یاد میکند. از آنجایی که پدر میلان کوندرا یک نوازندهی پیانو بود، خود او نیز از سن نوجوانی شروع به سرودن شعر نمود.
وی دارای دو مجموعهی شعر به نامهای انسان، بوستان پهناور و تکگویی است. کوندرا پس از ورود به دانشگاه هنر، رشتهی فیلمنامهنویسی را انتخاب کرد. در این دوران، کوندرا اولین فیلمنامهی خود به نام مالکان کلیدها را گرد آورد. کتاب هویت او نیز در سالهای معاصر منتشر شده است و از آخرین آثار او به شمار میآید.
موضوع اصلی کتاب هویت
کتاب هویت، وضعیت انسان را در دورهی معاصر بررسی میکند و احوال و معضلات و درگیریهای ذهن را به نقد میکشد. درواقع سرگشتگیها و اضطرابهای انسان معاصر را به نمایش درمیآورد. در کتاب هویت، شخصیتهای داستان که از تحولات روزگار و از اینکه ارزشهای زندگی از بین رفته است، ناراضی هستند، عشق را پناهگاه خود و شریک زندگی خود در مییابند. پس به آن پناه میبرند تا از بلاهت درمانناپذیرش در امان بمانند.
داستان کتاب هویت را عمدتا داستان زندگی زن و شوهری به نامهای شانتال و ژان مارک تشکیل میدهد. در داستان زندگی این دو، این شانتال است که سبب میشود ژان مارک با جهان پیوند عاطفی برقرار کند.
کتاب هویت از به وجود آمدن سوء تفاهماتی فلسفی در زندگی افراد صحبت میکند. مسائلی که ریشهی آنها در غریبه بودن افراد با یکدیگر و عدم شناخت از هم پدیدار میشود. این همان چیزی است که مستحکمترین و بزرگترین عشقها را ویران و نابود میکند و انسان را گوشهگیر و تنها میسازد. عدم شناخت همان چیزی است که مانع از آن میشود تا انسانها با یکدیگر تعامل برقرار کنند. مانع میشود تا انسانها عاشق شوند و به معنای واقعی به روحی واحد برسند. کتاب هویت تنها راه چاره و گریز و رهایی از این تنهایی و گسستگی را صداقت میداند. صداقت محض.
داستان کتاب هویت
ژان مارک و شانتال، زن و شوهری جوان هستند که یکدیگر را تنها پشتیبان خود در دنیای پر از هیاهوی اطرافشان میبینند. زوجی که عاشق همدیگر هستند. این رویه ادامه دارد تا روزی که شانتال احساس میکند دیگر جوان نیست و زیبایی خود را از دست داده است. او بدون مقدمه به همسر خود میگوید که دیگر مردها برای دیدن من سر برنمیگردانند! این سخن شانتال باعث به وجود آمدن سوءتفاهمی که به آن اشاره شد میشود و داستان زندگی این دو را تحت الشعاع قرار میدهد.
ژان مارک که عاشق شانتال است، نمیتواند از ناراحتی او تاب بیاورد. بنابراین سعی میکند نظر شانتال درمورد خودش و زیباییش را تغییر دهد. از این رو ژان مارک به اسم مردی ناشناس برای شانتال نامههایی ارسال میکند و در آن به تمجید از شانتال پرداخته و از ظاهرش تعریف میکند. او سعی دارد به شانتال بفهماند که زن زیبایی است. شانتال که از نامهها و شخصیت فرستنده نامه خوشش آمده نامهها را در کمدش و دور از چشم ژان مارک پنهان میکند. زمانی که شانتال متوجه میشود ژان مارک همان فرستندهی نامهها است، او را ترک کرده و به لندن میرود. به اینترتیب، زندگی این دو نفر و به خاطر سوء تفاهم بزرگی که برای این دو پیش آمده است تا مرز نابودی پیش میرود.
بخشی از کتاب:
نامههاى بیشترى مىرسیدند و شانتال دیگر نمىتوانست آنها را نادیده بگیرد. این نامهها معقول و هوشمندانه بودند و هیچچیز مضحک و یا مسخرهآمیزى در آنها مشاهده نمىشد. هیچچیزى که موجب مزاحمت و یا ناراحتىاش شود در نامهها وجود نداشت. نویسندهى نامه هیچچیز نمىخواست. هیچ چیز نمىپرسید. بر هیچچیزی اصرار نمىورزید. نویسنده به حدّى باهوش بود که شخصیت خودش، زندگىاش، احساساتش و تمایلاتش را آشکار نمىکرد. او یک جاسوس بود. او فقط دربارهى شانتال مىنوشت. این نامهها فریبنده یا اغواکننده نبودند. بلکه نامههاى تحسینبرانگیزى بودند.
اگر بخواهیم بهصورت کلی به هویت نگاه کنیم، میتوان گفت هویت داستان انسان دورهی معاصر و انسان قرن ۲۱ است. انسانهایی که به نمادی از بیاعتنایی و بیانضباطی تبدیل شدهاند؛ به سادگی در فهم و شناخت یکدیگر دچار تزلزل میشوند و نتیجهی آن چیزی نیست جز سوءتفاهمی که زندگی افراد را تا مرز نابودی پیش میبرد.
دیگر آثار کوندرا
کتاب جاودانگی کوندرا یکی از معروفترین و در عین حال محبوبترین کتابهای کوندرا در نزد منتقدین است. چراکه او در این اثر با استفاده از موضوعات سیاسی، مفاهیم فلسفیتر و در عین حال جهان شمولتری را بیان میکند.
رمانهای آهستگی و جهالت در کنار داستان هویت، رمانهایی هستند که طرز فکر متفاوتتر و تاثیرات فرهنگ و محیط کشور فرانسه بر میلان کوندرا را نمایان میسازند. این سه اثر سرفصل جدیدی در زندگی معاصر کوندرا را رقم زدهاند.
اولین رمان کوندرا به نام شوخی در سال ۱۹۶۷ منتشر شد. در این رمان، کوندرا راوی داستان نیست. بلکه داستان از زبان چند داستانگوی دیگر روایت میشود. از این حیث این تنها رمان کوندرا است.
محبوبترین اثر میلان کوندرا سبکی تحمل ناپذیر زندگی (در ایران با نام بار هستی شناخته میشود.) نام دارد که داستان زندگی یک زوج و مشکلاتشان را روایت میکند.