هرچه دنیا به سمت جلو حرکت میکند، نیاز انسان به برقراری ارتباط با انسان های دیگر و دنیای پیرامونش بیشتر شده و به همین علت، تقاضا برای کتاب هایی که در دستهء هنر و علم ارتباط با دیگران و روانشناسی روابط نوشته میشوند در حال زیاد شدن است. آیین دوستیابی و چگونگی نفوذ در مردم یکی از اولین کتاب هایی است که در زمینه بهبود روابط انسانی و کمک به خود نوشته شده که در طول این سالها توجه افراد و متفکران بسیار زیادی را به خودش جلب کرده است و با اینکه بیشتر از یک قرن از نوشتن و انتشار این کتاب میگذرد اما هنوز هم بر قفسه کتابفروشیها در بین کتابهای پر فروش جا خوش کرده است. دیل کارنگی، نویسنده کتاب روش ها و اصول خود را به صورت مداوم بازبینی و به روز رسانی میکرد و این، یکی از دلایل مهم موفقیت کتاب آیین دوستیابی و ماندگاری مفاهیم و اصول آن است.
پیروز شدن در یافتن دوست
«آیین دوستیابی: چگونه میتوان دوست یافت و در مردم نفوذ کرد» شاید عنوانی باشد که کمتر کسی در مواجهه با آن بر روی یک کتاب، دستش را دراز کند و آن را برای خواندن بردارد. چه کسی نیاز دارد یاد بگیرد که چطور دوست پیدا کند، آن هم در حالتی که پیدا کردن دوست و معاشرت با آدمهای دیگر از همان اول در وجود ما نهادینه شده و ما با بروز اولین نشانههای فردیت یافتن، مستقل شدن، راه رفتن و صحبت کردن سعی در برقراری ارتباط، پیدا کردن دوست و شناختن افراد داریم. این کتاب با عنوان انگلیسی how to win friends به شما یاد میدهد چطور با هرکسی دوست بشوید یا به اصطلاحی در به دست آوردن آنها به عنوان دوست خود، پیروز شوید.
دیل کارنگی نویسنده و سخنران آمریکایی که رؤیای سخنران شدن را از کودکی در سر میپروراند، در فقر بزرگ شد و با وجود مسیر سختی که در زندگی مجبور به پیمودن آن بوده، تبدیل به انسانی موفق و شناخته شده در سراسر دنیا شده.کارنگی کتاب حاضر شامل راهکارهایی برای پیدا کردن دوست و ارتباط بهتر با دیگران را که از اولین کتابها در دستهی کمک به خود (self help) به شمار میروند، نوشته است. این کتاب عموماً به ارائهی روشهایی برای جلب نظر، محبت و توجه دیگران و راهکارهایی برای بهبود روابط بین افراد میپردازد. شاید بهترین راه برای معرفی کلیت و موضوع این کتاب، انداختن نگاهی به سر فصلهای این کتاب باشد:
- تکنیک های اساسی رفتار با مردم
- شش طریق برای جلب دوستی دیگران
- چگونه دیگران را وادار کنید طبق میل شما فکر کنند
- رهبر باشید – چگونه افراد را تغییر دهیم
مفاهیم و اصول بیان شده در کتاب آیین دوستیابی، در عین حال که کاربردی هستند و در صورت به کار گرفتنشان در زندگی احتمالاً بتوانید همانطور که در عنوان کتاب گفته شده «در دیگران نفوذ کنید»؛ اگر صرفاً از روی نیت قلبی و احساسات خالصانه یک فرد نشئت نگیرند، باعث تشکیل روابطی میشوند که مبنای آنها دروغ و فریب فرد مقابل است و به بیانی دیگر، اگر شما اصول و راهکارهای این کتاب را صرفاً به عنوان یک مرجع در نظر بگیرید و تنها برای رسیدن به اهداف خود به آنها عمل کنید؛ تبدیل به شکارچیهایی خواهید شد که برای به دست آوردن شکار خود، طعمههای رنگارنگ استفاده میکند.
شکار مردم
آیین دوستیابی با وجود شروع نسبتاً جذابی که داشت، هرچه بیشتر پیش رفت مفاهیمش اذیتکنندهتر و تصنعیتر شد. در ابتدای آن و در بخش مقدمهی نویسنده آورده شده که این کتاب را بارها و بارها بخوانید و حتی هر ماه آن را بازخوانی کنید تا مطالب آن در ذهن شما نقش ببندند، در نظر من اگر هرکسی از این زمان، به عنوان زمانی برای تقویت روحیه انسان دوستانه خود استفاده کند و حقیقتاً به زندگی و علایق انسانهای اطراف خود، تنها از روی خلوص نیت توجه کند و انسانها را مهم بشمارد، برگ برندهی واقعی را پیدا کرده و براساس ارتباط متقابل بین انسانها، دیگران نیز خلوص نیت او را متوجه میشوند و او را مهم میشمارند و به سخنان او گوش میدهند.
این دیدگاه، با وجود اینکه در بخشی از کتاب آورده شده، در ادامه توصیه به عمل کردن به عکس این اصل شد.
در میان خاطرههای دلپذیری که از زمان کودکی به یاد دارم یکی سگ کوچک زردرنگی است که دُمی کوتاه داشت و تیپی نامیده میشد. «تیپی» به عمر خود هرگز روانشناسی نیاموخته بود و احتیاجی نیز به آن نداشت نه پرفسور ویلیام جیمز و نه پرفسور هانری آوراستریت، هیچکدام کوچکترین راز محبوب شدن را به او یاد نداده بودند ولی او روش کاملی برای آنکه در دلها بنشیند، برای خود داشت..او به دیگران مهر میورزید و علاقهای که به من نشان میداد چنان طبیعی و صمیمی بود که منهم او را بیاختیار عزیز و گرامی میداشتم اگر میخواهید قلبهای دیگران را جذب کنید، روشی همانند «تیپی» اختیار کنید دوستداشتنی باشید، خود را فراموش کنید و در فکر دیگران باشید و آنها را دوست بدارید
بخش اول این کتاب با عنوان «اصول اساسی رفتار با مردم» بعد از تنها چندین صفحه به من نشان داد که دارای نام اشتباهی هست و اسم درستتر آن میتواند چیزی مثل «چگونگی فریب دادن مردم و گول زدن آنها برای برقراری ارتباط با ما» باشد. این بخش که شامل سه فصل هست هر کدام به بررسی یکی از این اصول اساسی در رفتار با مردم میپردازند:
اولین اصل: عیبجویی نکردن و انتقاد نکردن از دیگران است.« با تعریف کردن از دیگران و تشویق آنها میتوانید آنها را وادار به انجام کاری کنید که میخواهید، اما اگر به خردهگیری و انتقاد بپردازید استعداد و تلاش را در کسانی که برای شما کار میکنند میکشید.» «وادار کردن دیگران به انجام کاری که میخواهید» یکی از عبارتهایی است که در کتاب آیین دوستیابی بارها تکرار شده. در نظر من وادار کردن دیگران به انجام کارهایی که مطابق میل شماست، ارتباط شما با آنها را از محدودهء یک ارتباط سالم، که برپایه درک متقابل و فهم یکدیگر بنا میشود دور کرده، و به سمت ارتباط ناسالمی میبرد که هدف آن، به دست آوردن و انجام شدن خواستههای یکی از طرفین به دست دیگری است.
دومین اصل یا همان «راز بزرگ معاشرت با مردم»: این است که کاری کنید به افراد احساس مهم بودن دست بدهد. همانطور که دیل کارنگی بیان میکند: «تردیدی ندارم که اگر میل سوزان مهم بودن از همان آغاز در میان انسانها و نیاکان ما وجود نداشت، توفیق این تمدن چشمگیر و خیرهکننده برای بشر حاصل نمیشد.» اصل سوم با توضیح «آنکه میتواند این کار را بکند، تمام دنیا را طرفدار خود خواهد کرد و آنکه نمیتواند، در جادهی تنهایی گام برخواهد داشت»: به بررسی اهمیت توجه به دنیای درونی فرد و صحبت از علاقهی او و به نوعی از دریچه نگاه او دنیا را نگاه کردن میپردازد.
من در هر تابستان برای صید ماهی به ایالت «مین» میروم. من شخصا از توت فرنگل و خامه خیلی خوشم میآید ولی متوجه شدهام که به عللی نامعلوم ماهی ها خوردن کرم را ترجیح میدهند. لذا وقتی برای ماهیگیری میروم در فکر این نیستم که خودم به چه چیز احتیاج دارم بلکه به این فکر میکنم که ماهی ها به چه علاقه دارند.من به قلاب خود توتفرنگی و خامه نمیآویزم بلکه کرم یا ملخی جلو ماهی میگیرم و میگویم: «میل ندارید این را بخورید؟ چرا موقع شکار مردم از همین شیوه که با عقل سلیم مطابقت دارد پیروی نکنیم؟
دیل کارنگی خود معتقد بود که میتوان اخلاق برخی را با تغییر رفتارمان در مقابل آنها تغییر داد و بر همین اساس میتوان پی برد که در نظرش با تغییر رفتارمان در مقابل انسانهای دیگر میتوان باعث تغییر در افکار و اعمال آنها شد و از این راه میتوانیم به چیزهایی که میخواهیم برسیم و در دیگران نفوذ کنیم. این کتاب علاوه بر بررسی دوستی و روابط در حیطهء کاری، به بررسی روابط زناشویی و رفتار درست با همسر خود در فصلی تحت عنوان « زن ها از چه چیزی خوششان میآید» میپردازد.
پیروزی نهایی
در کنار تأثیرات بسیار مثبتی که خواندن این کتاب میتواند روی شما بگذارد، نمیشود از تأثیرات منفی بسیار زیادی که در ذهن شما به جا میگذارد چشمپوشی کرد. آیین دوستیابی این دیدگاه را در شما ایجاد میکند که شما باید دوستی بیشتر افراد را به دست بیاورید و در آن «دیگران را دوست خود کردن» پیروز بشوید. این در حالی است که این امر نه تنها درست نیست، بلکه به شدت خطرناک است و باور کردن آن میتواند سالهای باارزش زندگی شما را در خود ببلعد. چرا که شما نیازی ندارید دوست تمام افرادی که ملاقات میکنید باشید و داشتن تنها چند دوست که در کنار آنها احساس فهمیده شدن و درک شدن داشته باشید و بتوانید با یکدیگر ارتباط متقابل بگیرید، برای داشتن یک زندگی سالم کافی است.
اما همانطور که در ابتدای کتاب هم گفته شده:
چنان چه پس از خواندن سه فصل اول این کتاب احساس نکردید که برای مقابله با مشکلات زندگی قدری بیشتر آماده شدهاید،آنوقت من این کتاب را تا آنجا که به شما مربوط میشود، به کلی بیحاصل و بیفایده تلقی خواهم کرد.
پس بد نیست به این کتاب فرصت بدهید و ببینید آیا محتوایی کاربردی برای شما در آن وجود دارد یا خیر. در طول سالها ترجمهها و نسخههای مختلفی از این کتاب منتشر شدهاند که نسخه منتشر شده توسط نشر علم با ترجمه خانم میترا کیوان، از ترجمهای خوب و وفادار به متن برخوردار است.