شاید عجیب باشد که میبینیم، کشورهایی که منابع طبیعی غنیتری دارند، عمدتا کمتر توسعه مییابند! از این مساله به عنوان یکی از پارادوکسها در علم اقتصاد یاد میشود. مسالهای که به فاجعهی منابع طبیعی شهرت دارد. رضا امیرخانی در کتاب نفحات نفت با زبانی ادبی، این مساله را تشریح میکند. او در این کتاب، ریشهی بسیاری از مشکلات کشورمان را در اقتصاد مبتنی بر نفت میداند و علت توسعه نیافتن تولید ملی، کارآفرینی، قاچاق و بسیاری دیگر از مسائل را در وابستگی ما به نفت میداند.
توضیح کوتاهی دربارهی نثر کتاب نفحات نفت
رضا امیرخانی، نویسندهی کتاب نفحات نفت، به عنوان نویسندهی داستان کوتاه و رمان و همچنین به عنوان منتقد ادبی شناخته میشود. با این وجود، نثر عجیب و خاص خودش را دارد و گاهی واژگان را به سبک خودش و متفاوت با عرف رایج مینویسد. البته همواره دقت دارد که واژگان جدیدی که به کار میبرد را به خوبی تعریف کند.
بنابراین پیش از مطالعهی این کتاب از دیدن چنین کلماتی و این سبک نوشتار تعجب نکنید و زیاد مته به خشخاش نگذارید! بعد از خواندن چند صفحه از کتاب نفحات نفت، کمکم به این سبک عادت خواهید کرد. نکتهی بعدی دربارهی این کتاب این است که انتظار خواندن کتابی علمی را نداشته باشید. این کتاب هرچند دربارهی مسائل اقتصادی کشور است ولی سبک نوشتاری آن مطابق با سبک کتابهای علم اقتصاد نیست. درواقع بیشتر یک درد و دل خودمانی است با نسل جدید و مدیران کهنه کار کشور… با این حال اینطور نیست که استفاده از این شیوهی ادبی از ارزشهای علمی کتاب بکاهد.
اقتصاد در کجای زندگی قرار دارد؟
امیرخانی در کتاب نفحات نفت ریشهی بسیاری از مسائل، حتی بخش قابل توجهی از معضلات علمی و فرهنگی کشور را در اقتصاد نفتی میبیند. عدهای این تاکید او بر اقتصاد را اغراقآمیز دانستهاند. البته خود امیرخانی نیز در بخشی از کتاب این نقد را پیشبینی میکند.
او مینویسد شاید این کتاب را در همراهی با مارکس بدانید که اقتصاد را زیربنای فرهنگ و همه چیز می داند. ولی این تصور از نظر امیرخانی چندان هم بیراه نیست و از نظر او «اعتقاد سالم از ارتزاقِ ناسالم، از زمرهی محالات است.» بنابراین او نیز همچون مارکس اقتصاد را زیربنای فرهنگ میداند. یا شاید بهتر است بگوییم نقش آن را بسیار اساسی تر از آنچه عموم متفکرین کشور تصور میکنند، میداند.
اقتصادی نفتی چهطور جلوی پیشرفت را می گیرد؟
یکی از مسائلی که امیرخانی در کتاب نفحات نفت بر آن تاکید دارد، صدمهای است که اقتصاد نفتی به کارآفرینی و علم بومی میزند. او که خود از دانشجویان مکانیک دانشگاه صنعتی شریف است، این مساله را به خوبی درک کرده است و آن را در قالب یک مثال در زمینهی خودروسازی مطرح میکند.
او به کارخانهی پژو فرانسوی اشاره میکند که در دهههای قبل در عرصهی رقابت با دیگر خودروها دچار مشکل شد و برای برطرف کردن این مشکل، از دانشگاههای فرانسه کمک خواست؛ نتیجهی این همکاری، طراحی پژو ۴۰۵ بود که خودروی سال لقب گرفت. اما از نظر امیرخانی خودروسازی ایران اولا رقیبی جدی ندارد که بخواهد با این مشکل مواجه شود و ثانیا اگر هم مردم تمایلی به خرید خودروهای داخلی نشان ندهند، این خودروسازها به جای راهی که فرانسوی ها رفتند، سراغ دولت میروند و از جیب دولت مشکل خود را حل می کنند.
ضربهی اقتصاد نفتی به علم بومی
همانطور که گفته شد، امیرخانی با ذکر مثال پژو ارتباط میان دانشگاه و صنعت را در کشورهای توسعه یافته به خوبی نشان میدهد. این ارتباط دو سویه هم باعث پیشرفت صنعت میشود و هم به بالندگی دانشگاهها میانجامد.
پس برایند این دو، توسعهیافتگی کل کشور خواهد بود. اما در کشور ما از آنجایی که صنایع بزرگ، دولتی هستند، و دولت هم پول از طریق نفت در دست دارد، این صنایع هیچگاه به خود زحمت نمیدهند تا مسائل را خودشان حل کند و اگر با چالشی مواجه شوند، نهایتا ابزارهای مورد نیازشان را وارد میکنند…