بیایید تا نگاهی به خلاصهی کتاب قدرت عادت بپردازیم. اثری که مسائل مهمی را پیش میآورد.
عادات ما تشکیلدهنده بخش عمدهای از زندگی ما هستند. اکثر رفتارهایی که در طول شبانهروز انجام میدهیم برآمده از عادتهایی است که در طول سالیان طولانی به آنها خو گرفتهایم. از خواب برمیخیزیم. مسواک میزنیم و دست و صورت خود را میشوییم. صبحانه میخوریم. به محل کار یا تحصیل میرویم. با دوستان خود دیدار میکنیم و… هرگاه اتفاقی غیر منتظره در زندگیمان رخ دهد که نتوانیم به این الگوی معمول و تکراری عمل کنیم، متعجب و حیران شده و تلاش میکنیم علت آن را دریابیم. اما نکتهی مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که همه عادات ما عادات درست و سالمی نیستند.
در زندگی هرکس ممکن است رفتارهایی تبدیل به عادت روزمره شوند که سلامت و نظم زندگیاش را به خطر اندازند و او را از قرار گرفتن در مسیر موفقیت و بهروزی بازدارند. چهگونه میتوانیم این عادتها را شناسایی کرده و تأثیرشان را به حداقل برسانیم؟ عادات اینچنینی چهقدر در صورتبندی زندگی و آیندهی ما نقش ایفا میکنند؟
قدرت عادت؛ کتابی برای حذف عادات منفی
کتاب قدرت عادت توسط چارلز دوهیگ در سال ۲۰۱۲ نوشته شده و به مدت زمان کوتاهی جزو لیست کتب پرفروش قرار گرفت. این کتاب علاوه بر آن که به مدت ۶۲ هفته جزو لیست کتب پرفروش نیویورک تایمز بوده، از سوی دانشگاه هاروارد بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین کتب برای مدیران انتخاب شده است. دوهیگ که در سال ۱۹۷۴ متولد شده، از روزنامهنگاران موفقی است که سابقهی قلمزنی در لسآنجلس تایمز و نیویورکتایمز را در کارنامه خود دارد. او همچنین جایزهی پولیتزر در بخش غیرداستانی را کسب کرده است.
قدرت عادت از سه بخش تشکیل شده است؛ عادت در زندگی افراد، عادت شرکتها و سازمانها و در نهایت عادت جوامع. او بر پایهی پژوهشها و تحقیقات انجامشدهی پیشین، بهویژه در حوزه علوم شناختی مباحث خود را مطرح میکند. کتاب از پشتوانهی نظری صدها پژوهش دانشگاهی، تحقیقات درونسازمانی صدها شرکت و درنهایت مصاحبه با بیش از ۳۰۰ مدیر موفق و دانشمند برخوردار است.
دوهیگ در ابتدا به سه عنصر تشکیلدهندهی عادت میپردازد. «برانگیزاننده» یا محرک که انسان را به سمت انجام رفتاری خاص سوق میدهد؛ «اقدام» که واکنش انسان نسبت به محرکهاست و در نهایت پاداش که احساس شادی یا لذت از انجام کار است. این چرخه در طول زمان تکامل پیدا میکند و با پیوند محرک، اقدام و پاداش در فضایی درهمتنیده، فرد احساس انتظار و نیاز شدیدی به انجام کار پیدا میکند و این گونه است که عادات پدید میآیند.
قدرت عادات در این است که پس از گذشت زمانی کوتاه دیگر بدون تفکر و تأمل درباره آنها و نتایجشان به آنها عمل میکنیم. ذهن انسان تا وقتی بهصورت عمیق به عادات خود نیندیشیم در فرآیندی خودکار نسبت به آنها بیتوجه است. برای تغییر عادات خود ابتدا باید آنها را بررسی کرده و میان عادات خوب و بد تمایز قائل شویم. وقتی الگوی رفتاری جدیدی را برمیگزینیم، عادات بد تبدیل به تجربیات برههای از زندگی ما میشوند. در واقع آنها حالت کنترل و مدیریت بر کنش انسانی را از دست میدهند و این انسان است که بر آنها فائق آمده است.
بر سر دوراهی خوشبختی و بدبختی
نکتهی مهم این است که این فرآیند تنها به فرد محدود نمیشود و شرکتها و حتی جوامع هم دارای چنین مجموعه کدهای رفتاری و عادات جمعی حاکم هستند. اگر این عادات خوب باشند که مشکلی نیست اما اگر بد باشند نیاز است عقلانیت عمیقی که انسان در بررسی و نقد عادات خویشتن و تمایزگذاری میان عادات بد و خوب دارد به سطح وسیعتری بیاید و تغییر مطلوب رخ دهد.
قاعدتاً چنین تغییری نیاز به تلاش مستمر و منسجم دارد. اما هاردیگ در کتابش به نمونههایی از این تلاش موفق اشاره میکند که چهگونه سرنوشت سازمانها و جوامع را تغییر دادند. باید توجه کرد که اگر عادات بد حاکم بر چنین مجموعههای بزرگی اصلاح نشوند پیامدهای ناگوار و مخربی در انتظار آنها خواهد بود. هاردیگ در بخش دوم کتاب اشاره میکند که چهگونه ممکن است در بیمارستانی که در آن عادات سازمانی ناکارآمد و غیر اثربخشی وجود دارند، حتی زبردستترین و ماهرترین جراحها نتوانند کاری از پیش ببرند و هزینه آن را جان بیماران بپردازد. از سوی دیگر شاهد نمونههای موفق هستیم.
دوهیگ در بخش سوم از جنبش حقوق مدنی مارتین لوتر کینگ نام میبرد که عادت ریشهدار نژادپرستی در آمریکا را به چالش کشید یا اینکه چگونه کشیشی جوان به نام ریک وارن با تکیه بر تغییر عادتهای تکراری، بزرگترین کلیسای ایالاتمتحده را در کالیفرنیا احداث کند.
“قدرت عادت” راهنمای مؤثری برای تغییر مطلوب بهسوی موفقیتی نهچندان دور از دسترس انسان است.