یک زن فعال با گروهی از کتاب داران سوار بر اسب، زمستان سرد جنوب الپاچیا، انگشتهای چسبناکی که بر روی ماشه قرارگرفته و سرمایهدار زغالسنگ که به آنها التماس میکند که شلیک کند:چه چیزی احتمال میرود که درست پیش نرود؟
بهعلاوه، داستان بخشندهی ستارگان اثر نویسندهی من پیش از تو، جوجو مویز از یک داستان واقعی الهام گرفتهشده است. از زنان کتابداری که از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۳۵ این پروژه را ادامه میدادند. کاراکتر مویز به کنتاکی سفر میکند تا علم و دانش را به محلهای دور افتاده برساند.
این هرگز تقدیری نبود که شخصیت اصلی داستان، آلیس برای خود تصور کند. زمانی که بنت وان کلو آمریکایی به سوری انگلستان آمد و از او در آتلانتیک خواستگاری کرد. او تقریباً مطمئن بود هرروز از زندگیاش در بلوگرس قرار است بهاندازه یک سال خوشبختی طول بکشد. اما محیط خستهکننده و کوچک شهر و پدر شوهر او که یک سرمایهدار زغالسنگ با طبیعتی وحشی و سنگ دل بود، خیلی زود این تصور را برای او تغییر داد.
آلیس قبل از آنکه شوهرش بتواند نه بگوید، لباس خود را پوشید و به دنبال رهبر یک گروه مارجری او هیر در میان کوهستان رفت.
مارجری، که خود در تلاش برای کنار آمدن با خانواده خود بود و برای شکستن سنتها در حال مبارزه بود. او راه خود را با استفاده از فمنسیم و روح آزاد خود میپیمود. آنها درنهایت جایی را برای خود پیدا کردند، کتابخانهای که برای آنها الهام و فرار را فراهم میکرد.
اما در شهر کار آنها زیر سؤال رفته است. مخصوصاً برای پدرشوهر آلیس که عقیده دارد مارجری در حال انتشار عقاید اتحاد در میان مردم است و ذهنهای جوان را شستوشو میدهد. آنها هرگز توقع نداشتند که کارشان به میزانی پیشرفت کند که کودکان آنها را در خیابان دنبال کنند و به آنها التماس کنند که چیزی برای خواندن بهشان بدهد.
شعلههای یادگیری، جرقههایی که توسط این زنان شجاع زدهشده بود. بااینکه با تهدیداتی مواجه میشدند اما عقیده داشتند اگر باد از جهت موافق بوزد موفق خواهند شد.
زمانی که آنها برای اولین بار در کوهستان باهم سوار کردند، آلیس از مارجری پرسید، اگر تو هیچوقت دورتر از شرق این ناحیه نرفتهای پس چطور اینقدر درباره حیوانات آفریقایی میدانی؟
مارجری پاسخ داد: آیا واقع جدی این سؤال را میپرسی؟ جواب تو کتاب است.کتابهایی که در آنها درباره آفریقا و حیاتوحش آن ناحیه نوشتهشده است… کتابهایی که هرکدام یکتکه از دنیا را برای ما هدیه میآورند.
به نظر میرسد که مویز به هدف خود در نوشتن رمانهای روزمره عاشقانه رسیده است و میخواهد شانس خود را بار دیگر با ادبیات تاریخی امتحان کند. او داستان خود را با شخصیتی قوی و بهیادماندنی از یک زن که میتواند قلب هرکس را به تپش دربیاورد نوشته است.
بخشندهی ستارگان جشنی ازعشق است اما همچنین مفاهیمی از مطالعه، دانش، دوستی و خیلی نکات دیگر را در هر ورق خود جا داده است.
منبع: