این روزها نویسندههای خوشقلم تاریخ را چنان با آب و تاب و زیبا به تصویر میکشند که هر کسی را به آن جذب میکنند. پس حتی اگر نمرهی بدی در درس تاریخ میگرفتید، باز هم میتوانید از خواندن برخی رمانها و کتابهای تاریخی لذت ببرید. یکی از این کتابها، «توپهای ماه اوت» است. کتابی که نخستین ماه جنگ جهانی اول را با جزئیات فراوانی روایت میکند و از نحوهی شکلگیری این جنگ، پردهبرداری میکند. اما اینکه در گفتههای او اعتبار زیادی وجود داشته باشد یا نه، به تحلیل چند مورخ و محقق حرفهای نیاز دارد. ما نیز در این مقاله، تحقیقات کامل ساموئل آر. ویلیامسون را در اختیارتان قرار میدهیم تا از نقاط قوت و ضعف کتاب سر دربیاورید و میزان اعتبارش را بسنجید. گرچه قبل از آن، بهتر است کمی با نویسندهی کتاب آشنا شویم.
بابارا تاکمن
باربارا ورتهایم تاکمن، گزارشگر و تاریخنگار آمریکایی است که در سال ۱۹۱۲ به دنیا آمد و توانست جایزهی پولیتزر را از آن خود کند. از جمله آثار او میتوان به مناسبات بریتانیا و اسپانیا از سال ۱۷۰۰، کتاب مقدس و شمشیر، تلگرام تسیمرمان، توپهای ماه اوت، برج فرازان، استیلول و تجربه آمریکا در چین، آئینهدوردست، تاریخ بیخردی، از تروا تا ویتنام و سلام اول اشاره کرد.
یک روایت پر زرق و برق
این کتاب یکی از محبوبترین کتابهای تاریخی است که به قول منتقدانی چون اورویل پرسکوت، یک روایت پر زرقوبرق، یکی از بهترین آثار تاریخی ثبت شده در سالهای اخیر است. در واقع، او نثر این کتاب را کاملا «ظریف و صیقلی» در نظر میگیرد. صفحات این کتاب، پر از نقل قولهای مناسب و صدها صحنه و لحظهی دراماتیک تاریخی است. در واقع کتاب را میتوان به مثابه نمایش خوبی در نظر گرفت که با قلمی منحصربهفرد، تاریخچهای تخصصی را در سطح ادبی به مخاطب منتقل میکند. عموم خوانندگان با پرسکوت موافقت کردند و این کتاب بیش از چهل هفته در لیست پرفروشترین کتابها باقی ماند. این کتاب حتی در سال ۱۹۶۳، به خاطر تکنیک خاص داستاننویسی، برندهی جایزهی پولیتزر شد.
اما بر خلاف استقبال گستردهی مردم از کتاب، مورخان از همان ابتدا نسبت به آن انتقادات زیادی داشتند. برخی سبک نثر آن را تحسین کردند، اما فقط در همین حد. از نظر آنها، کتاب بهترین منابع و اسناد تاریخی موجود را نادیده گرفته و بیشتر تمرکز آن روی امپراتوری آلمان است. پس برخورد یک طرفهی آن با امپراتوری آلمان را شدیدا مورد نقد و نکوهش قرار دادند. برخی دیگر نیز اظهار داشتند که در این کتاب هیچ چیز جدیدی وجود ندارد، مگر تعابیری که در تفاسیر و کتابهای تاریخ مختلف نوشته شده و به خاطر غفلت نویسنده، بخشهای مهم زیادی از تاریخ نیز از دست رفته است. در ادامه نیز قرار است کتاب از لحاظ نقاط قوت و ضعف بررسی گردد.
جزئیاتی که منجر به بروز جنگ شد
بعد از جنگ جهانی اول، حجم زیادی از اطلاعات مربوط به آن ناپدید شد. اما سوابق آلمانیها که در سال ۱۹۴۵ به تصرف درآمد، در قالب خاطرات و اسناد مختلف به چاپ رسید. تاکمن، از برخی از این مطالب به طرز ماهرانه ای استفاده کرده است و سبک روایی او حس صمیمیت با وقایع را به خواننده القا میکند. او راجع به کوچکترین جزئیات نیز در کتاب خود، روایتی نقل کرده است. برای مثال، او راجع به کسانی نوشته است که مشغول برنامهریزی برای برنامههای جنگی و نظامی بودند. او همچنین از برخی اظهارات پیشوایان بزرگ، مانند اظهارات ژنرال مولتکه به ژنرال اتریشی در ۵ آگوست ۱۹۱۴ (مبنی بر آن که تبعات این جنگ تا صد سال آینده پا برجا خواهد ماند) نیز غافل نشده است.
سرهنگ آدلبر از کوره در رفت: «شما که خیال ندارید در برابر فقط یک پردهی استتار عقبنشینی کنید؟» متحیر و خشمگین، بلژیکیها را متهم کرد فرانسه را «درست وقتی سپاه سوارهنظام فرانسه به شمال سامبر و موز رسیده است» بی هشدار قبلی «تنها میگذارند». گفت عواقب نظامی وخیم و موفقیت روانی آلمانیها عظیم است و بروکسل در برابر «حملات سواره نظام آلمان» بیدفاع میماند. ارزیابیاش از نیروی دشمن این بود که دو روز بعد بروکسل را با دویست و پنجاه هزار نفر خواهد گرفت.
گرچه تنها ویژگی مثبت کتاب او، سبک روایی یا توجه به جزئیات نیست. او در کتابش ریشههای جنگ جهانی اول را ردیابی کرده است. در سال ۱۹۶۲ موقعیت استراتژیک آمریکا به طور قابل توجهی تغییر کرده بود. زرادخانه موشکهای هستهای شوروی احتمال جنگ را به طور فزایندهای افزایش داده بود. فقط دو سال قبل، هرمان کان در مورد جنگ هستهای و شانس پیروزی در آن مقالهای نوشت و بعداً در سال ۱۹۶۲ و در بحران کوبا نشان داد که وقوع این جنگ چقدر میتواند خطرناک باشد. جای تعجب نیست که رهبران، نویسندگان و مفسران برای تحلیل آنچه اشتباه پیش رفته است، به سال ۱۹۱۴ نگاه کردند. آنها مایل به تکرار اشتباهات ماه اوت نبودند و به نظر آنها تاکمن در این زمینه راهنماییهای خیلی خوبی ارائه داده است.
از همه جدیتر جر و بحث بر سر تاریخ آمادگی قوای اعزامی بریتانیا برای حمله بود. فرنچ گرچه روز پیش به ژوفر گفته بود بیست و یکم آماده است، حالا صرفا از روی دلخوری یا به سبب وضع نامطمئن اعصابش به حرف قبلتر با پوانکاره برگشت که تا ۲۴ اوت آماده نخواهد بود. طاقت لانر زاک طاق شد. پیش خودش فکر کرد، گرچه بر زبان نیاورد، ژنرال بریتانیایی خیال میکند دشمن منتظر او خواهد ماند؟ پیدا بود، همچنان که از اول اعتقاد داشت، به انگلیسیها نمیتوان اعتماد کرد.
بعلاوه گزارشهای او از مقاومت شجاع بلژیک در برابر خواستههای آلمان و شرح دلهرهی برلین از بلژیک موجب همدردی با شاه آلبرت شد. او در کتاب خود شرح داد که چگونه رهبر آلمان ابتدا با حمله به بلژیک به تسهیل مداخلهی انگلیس کمک میکند و سپس به این نکته با صراحت اشاره میکند که اعدام غیرنظامیان بلژیکی و فرانسوی، همراه با تخریب کتابخانهی لوین آلمان را در اشتباهی بزرگ فرو برد. جنبه دیگری از گزارش تاکمن نیز شایستهی تقدیر است. او روشن میکند که چگونه برنامههای جنگی آلمان، فرانسه، روسیه و انگلیس بر اساس خواستهها و اعتقاد به قدرت مفرط بوده است. او همچنین از نقشی که فناوری ایفا کرده غفلت نمیکند. تاکمن نشان میدهد که چگونه اطلاعات هوایی انگلیس و فرانسه به حرکت نیروهای آلمان از پاریس به سمت رودخانهی مارن کمک کرد. همچنین با جزئیاتی زیادی، از اطلاعات قابل توجهی که آلمانیها در شرق به دلیل عدم رمزگذاری روسیه به دست آوردند، صحبت میکند.
کتابی که اعتبار تاریخی زیادی ندارد
تاکمن در اولین صفحه از کتاب خود چنین نوشته است:
باید برای خواننده توضیح بدهم که حذف جبهههای اتریش-هنگری، صربستان، روسیه-هنگری و صربستان-اتریش کاملا دلبخواهی نبود. مسئلهی پایانناپذیر بالکان آن را بهطور طبیعی از بقیهی جنگ جدا میکند و به نظر من رسید بدون آن، وحدت بیشتری در موضوع وجود خواهد داشت و افزودنش سبب اطنابی ملالآور خواهد شد.
از نظر مورخان حرفهای، تصمیم تاکمن چیزی فراتر از یک اقدام دلبخواهی به نظر میرسد. ظاهرا این تصمیم او نابخشودنی است.
جنگ در اروپای شرقی آغاز شد. اگر روسها به دلایل مختلف تصمیم نمیگرفتند از طرف صربستان در جنگ مداخله کنند و بنابراین به سلطنت هابسبورگ حمله کنند، در غرب جنگی وجود نداشت. این اقدام برنامههای جنگی در آلمان را به حرکت درآورد. ماه اوت نیز برای اتریشیها از اهمیت نظامی عاری نبود، زیرا شاهد بودیم که آنها ابتدا نیروهای خود را علیه صربستان مستقر میکنند، سپس آنها را مجدداً علیه روسیه اعزام میکنند و در نهایت در ماه اوت دیدیم که صربها در کشور عقب نشینی کردند.
یکی از منتقدان حرف جالبی در این زمینه میزند. اینکه وقتی برنامهریزی نظامی توسط ارتشهای متحد اتریش و… حذف شده و تحقیقی روی آنها صورت نگرفته است، چگونه میتوان برنامهریزی استراتژیک آلمان را با این اطمینان بررسی و ارزیابی کرد؟ آیا برای اینکه با اطمینان راجع به این موارد صحبت کنیم، نباید به صورت کامل راجع به تمام تاکتیکها و برنامهریزیهای جنگی اطلاعاتی داشته باشیم؟
شاید این اشتباهات به این خاطر باشد که تاکمن از هیچ یک از آثار اصلی در مورد ریشههای جنگ استفاده نکرده است. برای مثال میتوان به آثار سیدنی فی، لوئیجی آلبرتینی، پیر رنوون و برنادوت اشمیت اشاره کرد. جالب اینجا است که آشنایی کوتاه با هر یک از این آثار میتوانست به طور کلی دیدگاه تاکمن را تغییر دهد. یکی دیگر از منتقدان و مورخان، با صراحت بیشتری گفته که این کتاب، چهل سال تحقیق تاریخی و صدها هزار سندی که توسط دولتهای اروپایی منتشر شده را نادیده گرفته است. تمرکز بیش از حد روی آلمان، که تا حدی میتواند به خاطر تحقیق و مرور محدود رخ داده باشد، باعث زیر سوال رفتن گفتههای تاریخی این کتاب شده است. تاکمن بیشتر به روابط نظامی، ساختارهای اتحادی و هماهنگی در برنامهریزی جنگی توجه داشته است. در کتاب او، به مسائلی مثل نقش افکار عمومی یا آمادگی اقتصادی پیش از جنگ به صورت مختصر و خلاصه اشاره شده است.
مورخان باید از تاکمن یاد بگیرند
اگرچه با وجود این نقصها، منتقدان مختلف توانایی او را در توصیف و نوشتن نکات جزئی که منجر به تصمیمات بزرگ شده است، تحسین میکنند. این باعث شده که کتاب تاریخی او، حتی نسبت به کتابهایی که اعتبار تاریخی بیشتری دارند، برتر باشد و فروش بیشتری داشته باشد. به قول دختر یکی از بزرگترین استادهای تاریخشناسی دنیا، تاکمن تاریخ را اشتباه گرفته است، ولی بقیهی تاریخنویسها باید مثل او تاریخ بنویسند. وگرنه طولی نمیکشد که امثال تاکمن میآیند و بازار این بیچارهها را کساد میکنند. آنوقت باید ماستشان را کیسه کنند و سماق بمکند. تاکمن، نویسنده و داستاننویسی با استعداد است که به کمک شرح جزئیات مورد تشویق بسیاری از منتقدان ادبی و عموم مردم قرار گرفت. علاوه بر این، اگر کسی بخواهد در سطح کلان با آشفتگی جنگ آشنا شود و راجع به روش معجزه آسای فرانسویها برای نجات سرنوشت ملت در نبرد مارن درک کند، کتاب تاکمن گزینهی بسیار خوبی خواهد بود.
باربارا تاکمن مجموعهای از مقالات مشهور دیگری را نیز نوشت که تا حد زیادی با استقبال مردم روبهرو شد. برای مثال میتوان به کتاب دربارهی ژنرال جوزف استیلول اشاره کرد که به کمک آن نیز جایزهی پولیتزر را دست آورد. برج غرور، همچنان مقدمهای اساسی برای تغییرات فکری است که باعث تغییر شخصیت و آیندهی زندگی در اروپا شده است. در واقع خوب است که ابتدا برج غرور را بخوانید و سپس به خواندن توپهای ماه اوت مشغول شوید. البته باید تمام محدودیتها و مشکلاتی که در اعتبار تاریخی آن وجود دارد را نیز در نظر بگیرید. اگر در حال حاضر، در رشتهی تاریخ مشغول به تحصیل هستید یا خودتان یک مورخ هستید نیز میتوانید کتاب تاکمن را بخوانید و از تکنیک او در درگیر کردن خواننده یاد بگیرید. چون او در بیان یک روایت طولانی و بازی با احساسات خواننده خیلی خوب عمل کرده است.