بعضی از کتابها هستند که چندژانره نیستند و در یک قالب معین و خاص نوشته شدهاند؛ اما همزمان میتوانند اثرگذاری چند ژانر و محتوای مختلف را دربر داشته باشند و اتفاقا اگر آن محتواها، با یکدیگر در تعامل باشند و به همدیگر ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم داشته باشند، این تاثیر چندبرابر هم خواهد شد. کتاب «سفرنامهی ابن بطوطه» یکی از این نوع آثار است که در قالب سفرنامهای حسب حالی نوشته شده است؛ اما همزمان دید خوبی از حوزههای تاریخی، جغرافیایی، جامعهشناسی، روانشناسی و فرهنگ عامهی قرن هشتم هجری قمری، آن هم نه در یک کشور یا منطقهی خاص، بلکه از ایران بگیرید تا بینالنهرین و بیتالمقدس و آفریقای شمالی و مرکزی و… به مخاطب میدهد.
درواقع اگر شخصیت خیالی ژول ورن در رمان «دور دنیا در هشتاد روز»، به صورت خیالی و با انواع و اقسام وسایل نقلیهی پیشرفتهای چون کشتی و قطار و… توانست هشتاد روزه دور دنیا را بگردد، شخصیتی وجود دارد که چند قرن پیش از او در ۲۹ سال و نیم توانسته بود به صورت واقعی، آن هم با الاغ و قاطر و اسب و شتر، دور دنیای زمان خود را بگردد. بله، واقعا دور دنیا؛ چراکه ابن بطوطه در سفر بلندبالای خود به اغلب شهرهای سرشناس دوران سفر کرده بود و اکثریت کشورهای آسیا و آفریقا و قسمتی از قارهی اروپا را نیز گشته بود. حتی اگر بخواهیم شخصیتهای واقعی غربی را هم روبهروی ابن بطوطه قرار دهیم، در یک مقایسهی ساده بین او با مارکوپولو، به این نتیجه میرسیم که ۷۵ هزار مایل مسافت طی شده توسط ابن بطوطه، سه برابر مسیری است که مارکوپولو پیموده بوده است؛ بنابراین اهمیت کار این جوان مراکشی برای مخاطب علاقهمند به جهانگردی مشخص میشود.
در دوران ابن بطوطه تصور بر این بود که دنیا از هفت دریا، هفت اقلیم و هفت آسمان تشکیل شده است و اینها همگی با سلسلهجبال قاف (همان کوه قاف معروف) احاطه شدهاند و چیزی دیگر در دنیا وجود ندارد. بنابراین اگر در نظر داشته باشیم که او آسیا و اروپا و آفریقا را گشته است، پس تمام دنیای کشف شده (و شناخته شدهی) دوران خودش را گشته است؛ زیرا آن زمان هنوز قارههای آمریکا و اقیانوسیه در باور عمومی مردم وجود نداشتند.
مشخصات کتاب سفرنامهی ابن بطوطه
«تحفه النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار»، این نام اصلی کتابی است که ما ایرانیان آن را با نام سفرنامهی ابن بطوطه میشناسیم و توسط محمد بن عبدالله بن محمد بن بطوطه (به اختصار: ابو عبدالله ابن بطوطه یا ابن بطوطه) نوشته شده است. مهمترین مزیت این کتاب را همانطور که گفتیم، میتوان در تجربهگرا بودن نویسنده جستجو کرد؛ گرچه که قضاوت بدون پیشداوری و نقلهای عینی او از محاسن دیگر اثرش محسوب میشوند. این کتاب، یکی از کتابهای فراگیر جغرافیایی دنیا محسوب میشود و به همین دلیل، با وجود ناهمگونیاش با فرهنگ امروزی بسیاری از نقاط دنیا، به بیش از چهل زبان زنده ترجمه شده است و برای مثال مترجمان زبانهای مهمی از جمله زبان انگلیسی، زبان فرانسوی، زبان پرتغالی، به سرعت و با دقتی مثالزدنی آن را ترجمه کردهاند.
در ایران هم نسخههای فراوانی از این سفرنامه به زبان فارسی برگردانی شدهاند که از میان آنان، به نظر میرسد ترجمهی محمدعلی موحد که توسط نشر کارنامه چاپ شده، کیفیت بالاتری را دارد. این نسخه، در دو جلد با جلد زرکوب و قطع وزیری به چاپ رسیده تا جزو کتابهای نفیس موجود در بازار به شمار بیاید. سفرنامهی ابن بطوطه، مجموعا ۱۶۶۱ را شامل میشود که نشان دهندهی اطناب کتاب است؛ البته باید گفت که این اطناب با جذابیتی چشمگیر همراه است.
شرح سفرهای ابن بطوطه
گفتیم که سفر دور و دراز ابن بطوطه ۲۹ سال و نیم طول کشیده است؛ اما شرح این مسیر پر پیچ و خم چگونه بوده است؟ اگر بخواهیم با تقویم جلالی به سفر او نگاه کنیم، باید گفت که پنجشنبه ششم تیرماه سال ۷۰۴ هجری خورشیدی، شروع سفر ابن بطوطه است. جایی که او از مبدأ مراکش به سمت آفریقای مرکزی حرکت میکند و سپس به نواحی متصل کنندهی آفریقا و آسیا میرسد؛ یعنی از مکانهای مهمی مانند خود مراکش و شهرهای آن، موریتانی، الجزایر، تونس، لیبی، مصر، شهر قاهره، صعید مصر، دریای سرخ، مینا عیذاب، صحرای شرقی مصر، سینا، فلسطین و شهرهای بزرگ آن بیروت، آسان البقا، طرابلس، جبل لبنان، بعلبک، دمشق، حمص، حماه، معره النعمان، حلب، الساحل السوری، وحصون اسماعیلیه، حجاز و… دیدن میکند. مرحلهی دوم سفر او پس از ادای فریضهی حج تمتع در عربستان است؛ جایی که سفرش به سمت عراق آغاز میشود و بعد از تماشای شهرهای مهمی مانند کوفه، بصره، بغداد، تکریت، موصل و… دوباره برای حج به حجاز باز میگردد. او یک بار دیگر کل عربستان را میگردد و حج سوم را ادا میکند؛ سپس از راه ایران به سرزمین شام (نواحی ترکیه و سوریهی امروزی) میرود و دوباره برای حج چهارم به عربستان بازمیگردد.
این بار پس از عربستان، راه جنوبی را انتخاب میکند، به یمن و از طریق دریای سرخ به سرزمینهای آفریقایی شرقی مانند کنارهی سودان سومالی، کنیا، تانزانیا میرود و با بازگشت به نقطهی وصال همیشگی سفرهایش، این بار از عربستان به خلیج فارس (در کلام ابن بطوطه: بحر فارسی) میرود و وارد ایران میشود. در ورود دوم او به ایران، وضعیت ساکنتری را میبینیم و برخلاف بار اول، به جای استفادهی شاهراهی از ایران، او تصمیم میگیرد تا شهرهای جنوبی مهم آن زمان ایران اعم از کهورستان، کوخرد، لار، خنج و کوهیج را بگردد؛ شهرهایی که هماکنون در استانهای هرمزگان و فارس قرار دارند. او بعد از بازدید از این شهرها از جنوب ایران به بحرین میرود و با بازگشت به عربستان و ادای حج پنجم، تصمیم میگیرد تا به یمن برود اما موفق نمیشود؛ بنابراین آهنگ سفر به قاهره را میکند و از شمال آفریقا به شام میرود و بعد از بازدید از ترکیهی امروزی، راه جدیدی را آزمایش میکند؛ او تصمیم میگیرد بعد از دیدن الخلیل، بیتالمقدس، رمله، عکا و نابلس به منطقهی کریمه (در روسیهی کنونی) میرود و از آنجا به بلغارستان میرود. دوباره یک تصمیم ناگهانی میگیرد و با گذر از قفقاز به آسیای میانه میرود و آنجا شهرهایی خوارزم، بخارا، سمرقند، نسف، ترمذ و… را بازدید میکند؛ سپس با سفر به خراسان وسیع آن زمان، شهرهایی مانند بلخ، هرات، تربت جام، توس، سرخس، نیشابور، و بسطام را میبیند.
ابنبطوطه بعد از بازدید کابل و غزنه به هندوستان میرود و کمی ماندگار میشود؛ پادشاه هند بسیار از او تجلیل میکند و تا به دست آوردن مقام قاضیالقضات پیش میرود. هند، مبدأیی است که دروازهی راه چین را بر ابن بطوطه باز میکند و او در سفری طویل و دراز، تمام مناطق شرق دور را تجربه میکند. از اینجا به بعد دیگر اغلب شهرهایی که ابن بطوطه تجربه میکند تکراری است و او در بازگشت خود به مراکش، از اقیانوس هند تا عربستان و سپس عراق و شامات را میبیند و جبلالطارق را هم بازدید میکند و به شهر فاس مراکش بازمیگردد. او پس از بازگشت به مراکش مورد استقبال ویژهی سلطان المارینی قرار گرفت و به دستور او ریاست دارالقضای مراکش را عهدهدار شد. ابن بطوطه عمر آنچنان بلندی نداشت (به نسبت زمان خود) و مدتی بعد از ورود دوباره به موطنش در ۷۶ سالگی درگذشت.
ایران در سفرنامهی ابن بطوطه
ابن بطوطه هیچگاه به صورت طولانیمدت در ایران باقی نماند اما با توجه به وضعیت شاهراهی جغرافیای ایران، مجبور بود تا در اغلب سفرهایش از ایران رد شود و به همین خاطر، بخش زیادی از سفرنامهاش به ایران مرتبط است. گرچه که باید دوباره هم تاکید کنیم، ابن بطوطه تمام ایران را نگشته و صرفا در توقفگاههایی از کشور ما در خلال سفرش سکونت داشته است؛ البته قبلا هم ذکر کردیم که تقریبا تمام سفر او بیش از جامعیت نقطه به نقطه، جامعیتی فرهنگی و تحلیلی را دربر دارد و از این حیث است که اهمیت مییابد.
او مجموعا چهار بار از ایران یا به قول خودش «فارس» و «بلاد عجم» عبور کرده است که هر بار در هر شهری وارد شده است، فرهنگ عامهی مردم ایران و خاستگاههای سیاسی، اجتماعی و تاریخی ایران، مانند بازماندهی تمدنهای ایران را ستایش میکند و با جزئیات زیادی درموردشان مینویسد. او همچنین درمورد اختلافات شیعه و سنی تمرکز زیادی دارد و با دیدار رافضیهای آن دوران (شیعه) در ایران، بحثهایی جنبی را نیز در نوشتههای مربوط به ایرانش پی میگیرد که ارزشی مضاف را به سفرنامهاش میبخشد.