کتاب چراغها را من خاموش میکنم رمانی جذاب و خواندنی به قلم نویسندهی ایرانی زویا پیرزاد است. این رمان ایرانی برای نخستینبار توسط انتشارات نشر مرکز در سال ۱۳۸۰ هجری شمسی منتشر گردید. کتاب چراغها را من خاموش میکنم از سال ۱۳۸۰ تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده و از رمانهای پرطرفدار این نویسنده به شمار میآید. نویسندهی این کتاب نگاه نوینی به جایگاه زن در ادبیات ایرانی داشته و از این منظر، مورد توجه و شاید تشویق بسیاری از منتقدین قرار گرفته است. ماجرای اصلی داستان این کتاب در شهر آبادان بوده و از زبان یک بانوی ارمنی به نام کلاریس نقل میگردد.
داستان کتاب چراغها را من خاموش میکنم
ماجرای اثر در بطن یک خانوادهی ارمنیِ ساکن آبادان جریان داشته و از روابط خانوادههای ارمنی در همسایگی کلاریس در منطقهی بواردهی آبادان سخن میگوید. بوارده مکان اصلی داستان است. جایی که ماجراهای آرام و داستانهای کلاریس در آنجا سپری میشود. بنا به نقل از نویسندهی این کتاب، بوارده منطقهای است که زمینهایش از داراییهای یک مرد عرب بوده که فرزندی بسیار زیبا به نام ورده داشته و این زمینها را بوارده به معنای زمینها و دارایی پدر ورده نام نهادهاند. داستان این کتاب مربوط به دههی ۱۳۴۰ بوده و روایت روزمرگیهای یک زن ارمنی، روابط خانوادگی او با همسایگان ارامنه و مشکلات فرزندان دوقلویش را به تصویر میکشد.
کلاریس با تعداد زیادی از خانوادههای ارمنی در خانههای سازمانی ساکن بوده که در ارتباط نزدیک با یکدیگرند. روند اصلی داستان، خستگیها و دلزدگیهای کلاریس از روزمرگیهای زندگی بوده و شباهت بسیار زیادی به زندگی روزمرهی بسیاری از ما دارد. در این میان، گریزی به دلبستگیهای عاطفی و وابستگیهای روحی کلاریس به مرد همسایه زده و تصورات زنانهی او را در مورد این مرد به تصویر میکشد. کلاریس بر این باور است که زندگی او با مرد همسایه، رنگ و بوی دیگری داشته و از روزمرگی و یکنواختیهای هرروزهاش فاصله خواهد گرفت.
سبک نوشتاری زویا پیرزاد در چراغها را من خاموش میکنم
داستان کتاب چراغها را من خاموش میکنم، داستانی آرام، به دور از حادثهجویی، اتفاقات پرتلاطم و حوادث گوناگون بوده و یک روند داستانگونه و آرام را دنبال میکند. با توجه به نقدها و بررسیهای انجام گرفته از این رمان ایرانی، میتوان گفت سبک نوشتن در این کتاب سبک زنانهنویسی بوده است. سبکی که از دیدگاه یک زن، احساسات و محدودیتهای او به داستان و روند آن پرداخته شده است. زنانهنویسی یکی از سبکهای پرطرفدار در ادبیات سراسر جهان است. سبکی که حتی در کتابهای پر آوازهی بسیاری از نویسندگان مرد هم به رشتهی تحریر درآمده است.
جایزهها و ترجمههای چراغها را من خاموش میکنم
این کتاب، مورد علاقه و توجه بسیاری از منتقدین قرار گرفته است. برای مثال، ترجمهی فرانسوی آن به قلم کریستوفر بالای در سال ۲۰۰۶ و ترجمهی انگلیسی آن به قلم فرانکلین لوئیس در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است. این کتاب، جوایز ادبی زیادی مانند جایزهی ادبی یلدا و جایزهی بهترین رمان سال بنیاد گلشیری را از آن خود نموده است.
نظر منتقدین
برخی از منتقدین بر این باور هستند که خانم پیرزاد در این کتاب، قلمی محافظهکارانه داشته است. آنان معتقدند که این نکته از زیبایی داستان کاسته و بر ابهامات آن میافزاید. برخی از منتقدین نیز از بیهویتی و سطحی بودن شخصیتهای داستان گلایه داشتهاند. منتقدین بر این باورند که کلاریس، یک شخصیت بسیار رامشده، آرام و به دور از هیجانات زنانه بوده است!
بر همین اساس، منتقدین، کلاریس را از دنیای واقعی زنانه، با فرسنگها فاصله میبینند. در کلام آخر میتوان گفت که با تمامی اوصاف و نقدهای مثبت و منفی از این کتاب، این اثر، کتابی مورد پسند در دیدگاه اکثریت افراد عامه و منتقدین بوده است. در حال حاضر چاپ صدم این کتاب در بازار موجود بوده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.