کتاب مردی به نام اوه، اولین رمانی است که توسط نویسندهی سوئدی، فردریک بکمن نوشته شده است . این نویسندهی سوئدی کتابهای زیادی را نوشته و از جملهی آنها، میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد:
- بریت ماری اینجا بود
- مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است
- و هرروز راه خانه دورتر و دورتر میشود
این کتاب به بیش از ۳۰ زبان مختلف دنیا ترجمه شده و در اختیار دوستداران کتاب قرار گرفته است. کتاب مردی به نام اوه جزو پرفروشترین کتابهای سال سوئد محسوب میشود و از شهرت بسیار زیادی برخوردار است. علاوه بر این، کتاب، رتبهی اول نیویورک تایمز را کسب کرد و جزو پرفروشترینهای سایت آمازون در سال ۲۰۱۶ میلادی به شمار میآید.
این کتاب درواقع داستان را به شیوهای کاملا خطی روایت میکند و فاقد پیچیدگیهای مرسوم در دنیای نویسندگی است. شخصیت اوه در این کتاب به گونهای به تصویر کشیده شده است که خواننده به راحتی با این کاراکتر عبوس ارتباط برقرار کرده و دوست ندارد هیچکدام از خودکشیهای او به سرانجام برسد.
درست است که داستان کتاب کاملا عاطفی و جدی است، ولی دارای صحنههای کمدی جذابی هم هست.
نویسندهی داستان مردی به نام اوه
فردریک بکمن نویسنده داستان مردی به نام اوه متولد سال ۱۹۸۱ میلادی و از جوانترین نویسندگان قرن حاضر محسوب میشود. بکمن در سال ۲۰۱۳ میلادی به عنوان موفقترین نویسندهی سوئدی شناخته شد و نوشتههای وی طرفداران زیادی پیدا کرد. فردریک بکمن قبل از نویسندگی، در رشتهی فقه مسیحی تحصیل میکرد. رشتهای که مدتی بعد آن را ترک کرد و به عنوان رانندهی کامیون، گارسون، کارگر رستورانها و انبارها و… مشغول به کار شد.
او در سال ۲۰۰۷ میلادی روزنامهنگاری را شروع کرد و در سال ۲۰۱۲ اولین رمان خود یعنی مردی به نام اوه را نوشت. این رمان به بیش از ۳۰ زبان زنده دنیا ترجمه شد و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت.
در سال ۲۰۱۵ فیلمی تحت عنوان مردی به نام اوه ساخته شد و بین نامزدهای جایزهی اسکار قرار گرفت. فردریک بکمن بعد از نوشتن این داستان، رمانی تحت عنوان «مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است» را به رشته تحریر در آورد. این رمان هم جزو رمانهای موفق و پرفروش فردریک بکمن به شمار میآید.
توضیحات کتاب مردی به نام اوه
داستان کتاب، دربارهی مردی است که اُوِه نام دارد و مدت زیادی نیست که همسر خود را از دست داده است. رابطهی اوه و همسرش سونیا به حدی بینظیر و عاشقانه بود که در قسمتی از کتاب این گونه در مورد آن نوشته شده است:
اگر شخصی از اوه میپرسید که زندگی او چهگونه سپری شده است، اوه در جواب میگفت تا قبل از اینکه سونیا همسرش وارد زندگیاش شود، اصلا زندگی نمیکرده و از زمانی که او فوت کرده و او را تنها گذاشته دیگر زندگی برایش معنا ندارد.
شخصیت اوه در کتاب به این شکل آمده که یک پیرمرد بداخلاق و عبوس است و ۵۹ سال سن دارد. او به همین دلایل از سر کار اخراج شده است. این شرایط به گونهای برای پیرمرد عبوس داستان رقم خورده که مدام در حال اوقاتتلخی بوده و ارتباط خود را با دنیای اطرافش قطع کرده است.
شخصیت اصلی داستان این کتاب که اوه نام دارد، تمام تمرکزش بر روی این بوده که زودتر این دنیا را ترک کرده و نزد همسرش سونیا برود و به نوعی عاشقانه دلباختهی همسرش است. پس از مدتی اوه به این نتیجه میرسد که دیگر کاری برای به انجام رساندن نداشته و امیدی برای زندگی ندارد. از همینرو تصمیم میگیرد که خودکشی کند. در ادامهی داستان شاهد این هستیم که اوه هربار تصمیم میگیرد خودکشی کند، اتفاقی ناخواسته او را از این تصمیم واداشته و مانع از خودکشی او میشود.
مردی به نام اوه
دربارهی کتاب مردی به نام اوه
جملهای که روی جلد کتاب نوشته شده است، یکی از مواردی است که نظر هر مخاطبی را به خود جلب میکند. این جمله که از مجلهی آلمانی اشپیگل گرفته شده، دارای مضمون زیر است:
کسی که از این رمان خوشش نیاید، بهتر است هیچ کتابی نخواند.
شاید مخاطب وقتی با این جمله بر روی کتاب مواجه شود، نظر بدی نسبت به آن پیدا کرده و ذهنیت منفی روی مخاطب در مورد این کتاب شکل گیرد. زیرا مخاطب با خواندن این جمله احساس میکند که نوشتهی روی جلد کتاب بیشتر جنبهی تبلیغاتی دارد. اما زمانی که شروع به مطالعه کتاب کنید، رفتهرفته عاشق نوع شخصیت اوه شده و جملهی مجلهی اشپیگل را در مورد آن بیربط نمیدانید.
کتاب دربرگیرندهی دو داستان بوده و هرکدام را به صورت جدی و مفصل روایت میکند. این دو داستان عبارتاند از:
- اول : داستانی که حکایت از یک عشق حقیقی و خالص دارد.
- دوم : داستانی که حاکی از مواجههی نسل گذشته با نسل آینده است.
مباحث روانشناختی در داستان مردی به نام اوه، بسیار قوی و مبتکرانه است. در این داستان، تنهایی و افسردگی فردی که پا به مرحلهی جدیدی از زندگیاش میگذارد، بسیار خوب و قوی مطرح شده است. نکتهای که از نقاط قوت این کتاب به شمار میآید. نحوهی نوشتن داستان به گونهای است که خواننده با خواندن کتاب و از همان ابتدا عاشق شخصیت اصلی داستان شده و به راحتی با او ارتباط برقرار میکند.
کاراکتر زن ایرانی در کتاب اوه
کتاب مردی به نام اوه از آن نظر برای ایرانیها جذاب و جالب به شمار میآید که یکی از کاراکترهای آن، یک زن ایرانی به نام پروانه است. زمانی که این شخصیت ایرانی وارد داستان میشود، جذابیت کتاب برای ایرانیها بالاتر میرود؛ چرا که منتظر هستند ببینند که نویسنده، چه تصویری از ایرانیها در داستان به نمایش خواهد گذاشت.
در داستان، شخصیت پروانه به عنوان یک زن ایرانی خوشقلب و مهربان شناخته میشود که مسیر زندگی اوه را تغییر داده و معنای دیگری به زندگی او میبخشد.
شخصیتپردازی داستان
فردریک بکمن، توانسته بسیار خوب از پس شخصیتپردازی داستان برآید. مردی به نام اوه، شخصیت اصلی داستان بوده و بسیار موفق و خاص طراحی شده است. شخصیت اوه به عنوان مردی عبوس و سختگیر که حتی حوصله رفتارهای خودش را هم ندارد! اما زمانی که این شخصیت با کسی ارتباط برقرار میکند به او وابسته شده و این موضوع خود جذابیت خاصی را برای خواننده به وجود میآورد. برای اطلاع بیشتر از شخصیتپردازی این اثر مطلب «شخصیتپردازی و تحلیل کتاب مردی به نام اوه» را مطالعه فرمایید.
در این داستان میبینید که اوه به شدت قوانین را رعایت کرده و از کسانی که قوانین را زیر پا میگذارند و به آن اهمیت نمیدهند، بیزار است. اوه مایل به پذیرفتن کسی در منزلش نبوده و بدبینی خاصی نسبت به رفتارهای نسل جدید دارد. این شخصیت به گونهای است که یک اثر بسیار قابل لمس و خاصی را برای خواننده جلوه میکند.
در پایان داستان همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرود. این در حالی است که شخصیت اوه از خودکشی منصرف شده و دوباره به زندگی امیدوار میشود. در نهایت خواننده این کتاب در حالی که به تمامی جملات و شخصیتپردازی کتاب واقف است، با لبی خندان و احساس خوب کتاب را به اتمام رسانده و آن را میبندد.
فیلم مردی به نام اوه
کتاب مردی به نام اوه به حدی از جذابیت برخوردار بوده است که از روی آن فیلمی با همین نام ساخته شد. این فیلم در سال ۲۰۱۷ میلادی به عنوان نامزد جایزه اسکار در بخش بهترین فیلم خارجی زبان قرار گرفت و رقیب فیلم فروشنده ساخته اصغر فرهادی بود. فیلم مردی به نام اوه ۱ ساعت و ۵۶ دقیقه زمان داشت و نمره ۷/۷ از ۱۰ را از سایت IMDB دریافت کرد.
در مطلبی جامع با عنوان «مردی به نام اُوه: خواندن یا دیدن؟ مسئله این است!» به بررسی این کتاب و فیلمی که از آن اقتباس شده است در مجله کتابچی پرداختهایم.
دارم میخونمش، یکی از جذابترین کتابهایی هست که تا حالا خوندم،
اشکها و لبخندها.