فرض کنیم که من از درونمایهی داستانهای غمگین خسته شدهام؛ اما هنوز هم به دنبال داستانهای واقعی هستم. آیا در این زمینه رمانهای شاد هم وجود دارند؟ رمانهای شادی که درعینحال، واقعی هم باشند؟
جوجو مویز یکی از نویسندگان پرطرفدار در دنیا که کتابهایی مانند *من پیش از تو* و اخیراً ستارگان بخشنده را در کارنامهی خود دارد، اینگونه مینویسد:
من بهتازگی برای دو جایزهی ادبی داور بودهام و خواندن هر دو اثر باعث شده است که به وجد بیایم. شاید این فرضیهی غلط که بازیگری فیلم کمدی از فیلمهای جدی آسانتر است ،در ادبیات هم وجود دارد. [یعنی] مردم اثرهای کمدی را سبکتر از اثرهای جدی میدانند.
«کلبهی بهشتیِ» رمانهای شاد!
نینا استیبل، نویسندهی کتاب «کلبهی بهشتی» کمدی بریتانیایی خاصی در تمام رمانهای شاد خود دارد. زمینهای که باعث میشود همهچیز را از وود هاوس گرفته تا مید فورس شناسایی کنید؛ البته به روشی شلخته و مدرنتر.
شعر پاتریشا لاکوود به نام «پدر کشیش»
این اثر باعث شد بهقدری در ماشین بخندم که مجبور شوم در کنار خیابان بایستم. درست است که این اثر درواقع یک رمان نیست اما مثل یک داستان روان خوانده میشود. این اثر مملو از تصورات نفیس و شوخیهای ناب است.
با اینکه کمتر کسی است که این کتاب را نخوانده باشد، اما این لیست بدون غرور تعصب از جین آستین کامل نمیشود.
این اثر بهصورتی واقعی، زندگی اجتماعی عصر خود را به نمایش میگذارد، اما درعینحال کاملاً از آثار غمانگیز فاصله دارد.
«ملاقاتکنندهی جوانِ» رمانهای شاد
این رمان که در سال ۱۹۱۹ توسط دیزی اشفورد ۹ ساله نوشته شده است، درباره مردی۴۲ ساله به نام آلفرد سالتینا است. این کتاب با غلطهای املایی و توضیحات ناقص چاپ و منتشر شد. اما من این کتاب را همواره بهعنوان یک شاهکار کمدی به همه معرفی میکنم.
عشق سالهای وبا از گابریل گارسیا مارکز
عشق در زمان وبا
عشق سالهای وبا یک کتاب خندهدار، غمگین، حیلهگر و عملگراست. این داستان عاشقانهای است که هیچوقت آنطور که شما درباره دو نفر که مانند همزادهای افسانهای عاشق همدیگر میشوند پیشبینی میکنید، تمام نمیشود.
منبع: theguardian.com