«درخشش» فیلمی است محصول سال ۱۹۸۰ آمریکا که تحت اقتباسی ادبی از کتابی به همین نام اثر «استفن کینگ»، استاد مسلم ژانر وحشت، و به کارگردانی «استنلی کوبریک»، سینماگر نامدار آمریکایی، ساخته شد. این فیلم از بهترین عناوین تاریخ سینما در ژانر ترسناک و دلهرهآور به حساب میآید و با ساختار جدید هنری و مضامین فلسفی و روانشناختی که ارائه میکند، در هر فهرستی از جهان امروزِ سینما، از برترینها است.
داستان غریبی از یک نویسنده که با همسر و پسرش به هتلی در کوهستانهای برفی میرود تا در طول یخبندان زمستانی و تعطیلی هتل، به عنوان سرایدار از آن مراقبت کند؛ اما هر سه نفر با چیزهایی روبهرو میشوند که جایی برای برخوردهای عادی نمیگذارد.
گفتاورد زیر را میخوانیم از شخصیت «جک تورنس» که در این فیلم با یکی از اجراهای حیرتانگیز «جک نیکلسون» به نمایش درآمده است:
لوید: زنها! نه میشه با اونا زندگی کرد، نه بدون اونا!
جک: جملات قصار میگی لوید! جملات قصار!
«استنلی کوبریک» به عقیدهی اکثرفیلمسازها و منتقدین سینمای کلاسیک، کارگردانی است که با خلق جهان و تکنیکهای سینمایی خود فیلمهایی را به سینمای جهان هدیه داد که گمان میکنیم مثل آثار کلاسیک در شعر و تئاتر و اساطیر باستانی و هنرهای تجسمی، هرگز از لیست بهترینها خارج نخواهد شد. این کارگردانِ کمالگرا از دقت و وسواس غیرمعمولی در بافت آثارش استفاده میکرد که باعث میشد پروسهی تهیه و تولید و فیلمبرداری اثریمثل «درخشش» ۵ سال طول بکشد! شاید بد نباشد برای یک تمجید واقعی از جادوی جاری در دوربین و دکور کوبریک، یاد جملهای بیفتیم از «مارتین اسکورسیزی» بزرگ که با وجود جایگاهی که در سینمای جهان دارد، درمورد کوبریک میگوید: «فیلمهای کوبریک مثل یک قلهاس… نگاهش میکنی و با خودت میگی: آخه چطور ممکنه کسی به اونجا رسیده باشه؟!»
در مطلبی مجزا به معرفی جامعی از فیلم درخشش با عنوان «درخشش و تلألو پرتوهای جنون» پرداختهایم.