شعرهای علامت خورده
«گزینه اشعار قیصر امینپور» همانطور که از نامش مشخص است حاوی اشعار یک از بزرگان شعر معاصر فارسی، قیصر امین پور است که اولین بار در سال ۱۳۷۸ توسط انتشارات مروارید به چاپ رسیده است و تا کنون هشت بار تجدید چاپ شده است که گواه از استقبال بالای مخاطب در طی نسلها دارد، این کتاب که در زمان حیات شاعر به چاپ رسیده شامل اشعار انتخابی خود او از بین هفت دفتر شعری است که قبل از آن از او منتشر شده بود. نام این دفاتر عبارتاند از: «دستور زبان عشق، گلها همه آفتابگردانند، آینههای ناگهان، تنفس صبح، در گوچه آفتاب، به قول پرستو و مثل چمشه، مثل رود» است. استقبال از اشعار او نه فقط از سوی خوانندگان بلکه از سوی ناشران نیز بوده است، در این رابطه قیصر در مقدمه جالب این کتاب تحت عنوان از این حرفها گفته:
من هربار از زیر بار (انتخاب اشعار) شانه خالی میکردم و مدیر پیگیر انتشارات مروارید میگفت: کاری ندارد، تو فقط بهترین اشعارت را در دفترهایت علامت بزن باقی کارها با ما.
گزینه اشعار قیصر امینپور
صدای پای قیصر
قیصر امینپور ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در گتوند به دنیا آمد، دوره راهنمایی و متوسطه را در دزفول گذراند و و با قبولی در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران راهی پایتخت شد اما علاقه او به شعر و ادبیات مسیر جدیدی برایش تدارک دیده بود. پس از مدت کوتاهی از تحصیل در این رشته کناره گرفت و اینبار در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه بازگشت و این رشته را تا مقطع دکترا ادامه داد. درنهایت در سال ۱۳۷۶ از پایاننامه دکترای خود با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» تخت نظر دکتر شفیعی کدکنی دفاع کرد و فارغالتحصیل شد. قصیر اما مانند خیلی از دانشجویان نبود؛ او پس از فراغت از تحصیل نیز به فعالیتهای ادبی خود ادامه داد و از جمله شاعرانی بود که در سال ۱۳۵۸ با همراهی سید حسن حسینی در شکلگیری حوزه هنری تاثیرگذار بود، همچنین مسئولیت صفحه شعر هفتهنامه سروش را برعهده داشت.
دو مجموعه شعر «تنفس صبح» و «در کوچه آفتاب» از قیصر در سال ۱۳۶۳ توسط انتشارات حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی به چاپ رسید، سردبیری مجله سروش آثار بعدی قیصر را وارد وادی جدیدی از شعر کرد و او را به عنوان شاعر کودک و نوجوان بازتعریف کرد، سال ۱۳۶۵ منظومه روز دهم، توسط انتشارات برگ راهی بازار و سه سال بعد نیز مجموعه مثل چشمه، مثل رود چاپ شد که در همین دسته جای میگیرند. تدریس در دانشگاه را از سال ۱۳۶۷ در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و خیلی زود یعنی دوسال بعد به کرسی استادی دانشگاه تهران رسید و مشغول تدریس شد. او در سال ۱۳۸۲ از سردبیری مجله سروش استعفا داد و به عضویت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی درآمد. سید عباس سجادی مدیرعامل بنیاد آفرینشهای هنری نیاوران درباره او گفته است:
امینپور از نظر من انسان غریبی بود و پشت چهره همیشه خندان وی، غمی نهفته بود. زیرا این شاعر بزرگ هیچگاه از درد جامعه دور نبود.
و در بخشی دیگر میخوانیم که:
قیصر از معدود شاعرانی است که اخلاق و انصاف را در اشعارش رعایت کردهاست. وی شاعری بوده که انقلاب را تجربه کرده ولی از شتاب زدگی در اشعارش اجتناب میکند، دراشعار قیصر میتوان ظرایف و تعامل را دریافت کرد. قیصر شاعری است که ساکن آرمان شهر و سازنده آرمان شهر بود. قیصر جامعهای آرمانی که عدالت در آن گسترده باشد طلب میکرد، آرمان شهری که پیوند میان فرد و مذهب را میپندارد.
جای پای قیصر
تحول قیصر اما از «آینههای ناگهان» شروع میشود، تحولی که هم کمی است و هم کیفی چراکه امینپور پس از سالها خلق و تجربه به درک روشنتری از شعر و ادبیات میرسد. نوآوری در ساختار شاید یکی از دستاوردهایی است که امینپور با این کتاب به آن رسید. آینههای ناگهان باعث تثبیت شدن جایگاه قیصر در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب شد و موجودیت او به عنوان شاعری از نسل جدید را به رسمیت رساند. پس از چندی امینپور با تالیف آینههای ناگهان ۲ برمیگردد و با بعضی از اشعار این کتاب وارد کتابهای درسی میشود.
در همین زمان برخی از اشعار او تبدیل به ترانه شده و همراه با جادوی موسیقی به زمزمهای روی لبهای پیر و جوان تبدیل میشود از این جمله میتوان به مجموعهای از آثار او اشاره کرد که توسط علیرضا افتخاری در آلبوم نیلوفرانه خوانده شدهاست که این مجموعه پرفروشترین آلبوم موسیقی سنتی تاریخ ایران به شمار میآید. این اتفاقات باعث میشود تا امینپور به دستاوردهای بزرگتری برسد؛ ناشران خصوصی به چاپ اشعارش علاقه نشان دادند و انتشارات مروارید گزینه اشعار او را در کنار شاعرانی همچون احمد شاملو، فروغ فرخزاد و نیما به دست چاپ سپرد و پس از آن، دو کتاب «گلها همه آفتابگردانند» و «دستور زبان عشق» که آخرین دفتر شعر امینپور بود و در کمتر از دو ماه به چاپ دوم رسید را از او به چاپ رسانید.
قیصر امینپور علاوه بر اشعاری که به زبان فارسی دارد، اشعاری به زبان لری بختیاری نیز سروده که در میان مردم منطقه بختیاری (شامل بخشهایی از خوزستان، چهارمحال بختیاری، شرق لرستان و غرب اصفهان) از محبوبیت فراوانی برخوردار است. از جمله افتخارات امینپور میتوان به کسب جایزه مرغ آمین بلورین، برگزیره شدن در اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش آئینی و منتخب شدن در هفتمین همایش چهرههای ماندگار در سال ۱۳۸۷ یعنی پس از وفاتش اشاره کرد. سال ۱۳۷۸ قیصر امینپور در یک سانحهی رانندگی مجروح شد و تا زمان فوت از بیماریهای مختلفی رنج برد، او حتی دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشتسر گذاشت و سرانجام ساعت ۳ بامداد سهشنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ در بیمارستان دی چشم از دنیا فروبست. پیکر این شاعر در زادگاهش گتوند و در کنار مقبره شهدای گمنام این شهرستان به خاک سپرده شد. پس از مرگ قیصر میدان شهرداری منطقه ۲ تهران واقع در محله سعادت آباد به نام قیصر امینپور نامگذاری شد. بعد از حذف میدان در سال ۱۳۹۷ و تبدیل آن به چهارراه، بلوار جنوبی منتهی به میدان که پیشتر شهرداری نام داشت به بلوار قیصر امینپور تغییر نام یافت و رهبر جمهوری اسلامی ایران در پیام تسلیت درگذشت او نوشت:
با اندوه و دریغ، خبر تلخ درگذشت شاعر فرزانه انقلاب دکتر قیصر امینپور را دریافت کردم. از دست دادن او برای اینجانب و برای همه اصحاب شعر و ادب، خسارت بار است. او شاعری خلاق و برجسته بود و همچنان به سمت قلههای این هنر بزرگ پیش میرفت… او و دوستانش نخستین رویشهای زیبا و مبارک انقلاب در عرصه شعر بودند و بخش مهمی از طراوت و جلوه این بوستان، مرهون ظهور و رشد آن عزیز و دیگر دوستان همراه اوست.
همسر امینپور که زیبا اشراقی نام دارد نیز در سال ۱۳۹۶ کتاب «این ترانه بوی نان نمیدهد؛ سبکشناسی ترانههای قیصر امینپور» را به قلم مهدی فیروزیان عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران منتشر کرد و به جرگه ناشران کشور پیوست.
از شعر و استعاره و تشبیه…
شعرهای قیصر امینپور از منظر بلاغی ارزشمند بوده و ظرفیتها و توانمندی زبان فارسی را افزایش داده است. آرایه ایهام یکی از پرکاربردترین تکنیکهای او در شعر است. همانگونه که قیصر در زمان تحصیل و دفاع از پایاننامه به نوآوری میاندیشید در شعرهایش نیز نوآوری داشت. شعرهای او تلفیقی است از ویژگیهای سبکی و بلاغی شعر کلاسیک و شعر نیمایی. یکی از عوامل و نقاط قوت کار او که به برجستگی سبکی او اضافه کرده است. قیصر امینپور شاعری باهوش و نکتهسنج است. با واقعیتها آشنا است و مثل شاعران سبک هندی نوعی نازکاندیشی معماگونه را به زبان و مضمون شعرش وارد نمیکند. ویژگی زبان شعری او با وجود سادگی و روانی، زیبا و لطیف است. سرشار از مضامین جذاب، امروزی و تازه است و چه در اشعار مربوط به رده سنی نوجوان و چه در اشعاری که برای عامه مردم سروده است به موضوعاتی پرداخته که از تنوع فراوانی برخوردار است. امینپور کوشیده از زبان روز و معاصر در نهایت شیوایی و روانی استفاده کند. بهعنوان نمونه او در شعر بالهای کودکی بیش از هر شعر دیگری فرهنگ زبانی مردم کوچه و بازار را مورداستفاده قرار داده است:
بعضی از شب ها که مهمان داشتیم
گرم و روشن بود ایوان و اتاق
می نشستیم از سر شب تا سحر
فال حافظ بود و گرمای اجاق
«هفت بند» کهنهی «کاکا علی»
ناله اش مثل صدای آب بود
شاهنامه خوانی «عامو رضا»
داستانش رستم و سهراب بود
یاد شربت های شیرین و خنک
توی ظهر داغ عاشورا به خیر !
یاد آشِ نذری همسایه ها
روضه ها و نوحه خوانی ها به خیر!
یاد ماه روزه و شب های قدر
یاد آن پیراهن مشکی به خیر!
یاد آن افطارهای نیمه وقت
روزه های کله گنجشکی به خیر!
قهرها و آشتی های قشنگ
با زبان آشنای «زرگری»
یک دوچرخه، چند چشم منتظر
بعد از آن هم بوی چسب پنچری
چال می کردیم زیر یک درخت
لاشه ی گنجشک های مرده را
«چینه» می دادیم نزدیک اجاق
جوجه های زرد سرما خورده را
خواب می رفتیم روی سبزه ها
سیر می کردیم روی آسمان
راه می رفتیم روی ابرها
تاب می بستیم بر رنگین کمان…
ناگهان آن روزها را باد برد
روزهایی را که گل می کاشتیم
روزهایی که کلاه باد را
از سرش با خنده برمی داشتیم
همچنین یکی از راههای ارتباط با کودکان و نوجوانان در شعر استفاده از وزن ریتمیک و واژههای موزون و خوشآهنگ است و امینپور از این اوزان و نیز دیگر اوزان برای عام در شعرهایش به تنوع استفاده کرده است. با اینکه او در غزل به اوزان کلاسیک و جاافتاده دلبستگی دارد، ترکیبات بدیع و تصاویر نو دلیلی اصلی دلنشین و خواندنی بودن اشعارش است. اشعار نو او که غالباً مضامین اجتماعی دارد از نگاهی هنرمندانه و تیزبین حکایت میکند و اکثرا از تصاویر ذهنی و احساسی استفاده میکند. امینپور در زمینه رباعی نیز از نوآوران بهحساب میآید. رباعیات او دارای ترکیبات و مضامین بدیع و جذاب است؛ که حال و هوای خاص و منحصربهفردی دارد.