بچهها خواه ناخواه درگیر پروسهای مهم به اسم «خواندن» خواهند شد. پروسهای که ارزش هوشی و حتی شخصیتی آنها را در مدرسه مشخص میکند. چرا که آنها مجبور هستند لحظاتی از اوقات خود در کلاس را، با صدای بلند روخوانی کنند و کافی است تپق بزنند و به عبارتی، در این مبحث کمیتشان لنگ باشد تا اعتمادبهنفس آنها به خطر بیفتد و مشکلات بدتری را به ترتیب تجربه کنند. همچنین، امر خواندن اهمیت زیادی در بیان یک کودک دارد و تا زمانی که نتوانند به راحتی روخوانی کنند، عزت نفس کافی در برقراری ارتباط و شروع یک مکالمه را نخواهند داشت. پس این وظیفهی پدرمادرهاست که به آنها در روانخوانی کمک کنند. در واقع، شما به عنوان پدر و مادر نقش مهمی در این زمینه ایفا خواهید کرد تا موفقیت کودکان خود را در مدرسه به ارمغان بیاورید. گرچه این درست است که روخوانی و هرآنچه که در مدرسه اتفاق میفتد مثل آکواریوم کوچکی از یک اقیانوس بزرگ است. اما حتی اگر پدر و مادر بیخیالی هستید، باید به این نکته توجه کنید که مهارت خوانش روان از یک متن، روی اعتماد به نفس کودک تاثیر میگذارد و اعتماد به نفس در یک کودک هفت ساله شاید، روی درآمد او در ۳۵ سالگی تاثیر گذاشت! گرچه اینکه تصمیم بگیرید به چنین گفتهای اعتماد کنید یا نه، با خودتان است! اما در ادامه، چند راه عملی برای بهبود مهارت خواندن در کودکان پیشدبستانی و دبستانی معرفی شده که طبیعتا شما را جهت کمک به آنها راهنمایی خواهد کرد.
بچهها را قبل از مدرسه با خواندن و حروف الفبا آشنا کنید
این روزها بچهای که خام و بدون هیچ زمینهای به مدرسه برود، با مشکلات زیادی روبهرو میشود. پس شما باید بچهها را از طریق پیشدبستانی یا خودتان به تنهایی با حروف الفبا و سواد خواندن و نوشتن آشنا کنید. این را نیز به یاد داشته باشید که برای این کار، نیازی به دکتری ندارید! والدین هزاران سال است که برای تربیت فرزندی شاد، سالم و باهوش این کار را انجام میدهند. یعنی همانطور که میتوانید به کودک خود، غذا خوردن با قاشق را یاد بدهید، تا حدودی هم میتوانید او را با الفبا و نوشتن آشنا کنید. گرچه این نکته را نیز به یاد داشته باشید که همانطور که کنترل کودک در جیغ و داد کردن سخت است، علاقهمند کردن او به حروف الفبا و کتاب و خواندن هم سخت است! پس اگر به فرزند ۱۸ ماههی خود کتابی نشان دادید و او علاقهای نشان نداد، آن را کنار بگذارید و بعدا دوباره به آن مراجعه کنید.
با بچههای خود «زیاد» حرف بزنید
همیشه برایم جای سوال بود که چرا در کودکی، میتوانستم تمام کلمات را به درستی تلفظ کنم ولی بچههای هم سن و سالم در انجام این مورد مشکل داشتند. اما این سوال، زمانی در ذهنم حل شد که صحبت کردن پدر و مادرم با نوهی خودشان را دیدم. آنها تمام روز با یک نوزاد چند ماهه صحبت و او را غرق در زبان میکردند. موضوعی نبود که با برادرزادهام در میان گذاشته نشود، آنها برایش قصه میخواندند، شعر میخواندند و راجع به چشمها، بینی، گوشها، دهان و انگشتان کوچکش حرف میزدند. از نظر من، صحبت کردن با یک نوزاد واقعا کسلکننده بود و طبیعتا حوصلهی زیادی میخواست. اما زمانی که رشد کودک و تسلط او در حرف زدن را دیدم، تازه متوجه شدم که «زبان» تا چه حد میتواند روی مهارت کودک در حرف زدن، آشنایی او با کلمات و چه بسا، خواندن تاثیر داشته باشد. خواندن در واقع یک فعالیت زبانی است و اگر حتی بخواهید زبان جدیدی یاد بگیرید، بهتر است آن را بشنوید و در نهایت به آن صحبت کنید. بسیاری از مادران و پدران در صحبت کردن با نوزاد یا کودک خود خردسال احساس کسالت میکنند، اما مطالعات نشان داده است که قرار دادن کودک در معرض کلمات مختلف به رشد مهارتهای سوادآموزی او کمک میکند. حتی اگر مطالعات نشان ندهد، تجربهی شخصی خودم در این زمینه شاهد ماجراست!
از آنها بخواهید یک «داستان» برای شما تعریف کنند
یکی از راههای عالی برای آشنا کردن بچهها با سواد، به حرف واداشتن آنهاست. از بچهها بخواهید یک تجربه را بازگو کنند یا داستانی بسازند. گرچه نباید از آنها انتظار «۱۹۸۴» جورج اورول را داشته باشید! ولی داستان معمولی ممکن است چیزی شبیه این باشد: «من ماهی دوست دارم. من خواهرم را دوست دارم. من پدربزرگ را دوست دارم.» آن را همانطور که گفته میشود بنویسید و سپس با صدای بلند بخوانید. با گذشت زمان و با بازخوانی زیاد، مشاهده خواهید کرد که کودک شما به خوبی کلمات را از روی نوشتهها تشخیص میدهد و آنها را یاد میگیرد. شما حتی میتوانید آنها را روی کارتها بنویسید و در «بانک کلمات» برای فرزند خود نگه داشته و به مرور، بازخوانی کنید.
به خواندن فرزندتان گوش دهید
وقتی فرزندتان کتابی از مدرسه به خانه آورد و از روی آن شروع به خواندن کرد، از او بخواهید برای شما کتاب بخواند. اگر در خواندن یک مطلب مشکل داشت، از او بخواهید که دوباره تلاش کند. یا اینکه آن متن را برایش بخوانید و سپس از او بخواهید که خودش آن را بخواند. مطالعات نشان میدهد که این نوع خواندن مکرر شفاهی باعث میشود دانشآموزان مهارت بهتری در خواندن داشته باشند، حتی اگر این کار در خانه انجام شود.
نوشتن را ترویج کنید
سواد شامل خواندن و نوشتن است. داشتن کتاب و مجلات در دسترس برای فرزندتان ایده خوبی است، اما داشتن مداد، مداد رنگی، نشانگر و کاغذ نیز مفید است. فرزندتان را به نوشتن تشویق کنید. یکی از راههای انجام این کار نوشتن یادداشت یا نامههای کوتاه برای او است. طولی نمیکشد که او سعی میکند به شما پاسخ دهد.
سوال بپرسید
وقتی فرزندتان میخواند، از او بخواهید داستان یا اطلاعات را بازگو کند. اگر داستان است، بپرسید دربارهی چه کسی بوده و چه اتفاقی افتاده است. اگر متنی خبری و دانستی است، از فرزندتان بخواهید توضیح دهد که دربارهی چه چیزی بوده و چگونه کار میکند، یا چه بخشهایی دارد. خواندن فقط شامل شنیدن کلمات نیست، بلکه شامل فکر کردن و یادآوری ایدهها و رویدادها است. بهبود مهارتهای درک مطلب، فرزند شما را برای موفقیت بعدی در متون دشوارتر آماده میکند.
برای فرزندان خود بخوانید
من میدانم که همه این را میگویند، اما واقعا ایدهی خوبی است. حداقل برای کودکان پیشدبستانی، میتواند ایدهی خیلی خوبی باشد. اگر والدین یا سرپرست کودک به خواندن مسلط نیستند یا خودشان در خوانش مشکلات زیادی دارند، جایگزینهایی مانند استفاده از کتابهای صوتی وجود دارد. اما برای کسانی که میتوانند، خواندن یک کتاب یا داستان برای کودک یک راه عالی و آسان برای ارتقای مهارت خواندن است. با خواندن برای بچهها، آنها را در معرض واژگان غنیتری نسبت به آنچه که معمولا خودتان میگویید، قرار میدهید و میتوانید تأثیرات مثبتی بر زبان، هوش و پیشرفت بعدی آنها در سوادآموزی داشته باشید.
مطالعه را به یک فعالیت منظم در خانهی خود تبدیل کنید
خواندن را به بخشی از زندگی روزمرهی خود تبدیل کنید تا بچهها یاد بگیرند که آن را دوست داشته باشند. زمانی را کنار بگذارید که همه تلویزیون و اینترنت را خاموش کنند و کاری جز خواندن انجام ندهند. این فعالیت را سرگرم کننده کنید. برای مثال، به او خواندن کتابهایی توصیه کنید که از روی آنها فیلمی ساخته شده است. در این صورت، بعد از اتمام خواندن میتوانید با بچهها فیلم ببینید و جذابیت کتاب خواندن را چند برابر کنید. در واقع، نکته این است که خواندن را به بخشی لذتبخش از روال خانوادگی خود تبدیل کنید. اما چه چیزی بخوانیم؟ بعد از تمام این توصیهها، باید بدانیم که برای کودک خردسال خود که قرار است برای مدرسه رفتن آماده شود، چه چیزی بخوانیم تا سرگرمش کنیم. قطعا کتابهای آموزشی زیادی در این زمینه وجود دارد که میتواند به کودکتان کمک کند. تعداد این کتابها آنقدر زیاد است که گاهی به جای اینکه کمکتان کند، شما را سردرگم میسازد. من در این مطلب، به شما کتابهایی را معرفی میکنم که برای خردسالان و کودکان بسیار مفید، سرگرمکننده و مناسب است. کتابهایی که شوق خواندن در آنها را تقویت میکند و در عین حال، مهارت خوانش روان را در کودکان تقویت خواهد کرد. این کتابها، مجموعهی «فسقلیها»، «مهندس چیکو» و مجموعهی ۴۲ جلدی «خودم میخوانم» هستند.
مجموعهی «فسقلیها»، گزینهای مناسب برای فسقلیها!
اگر میخواهید پیشدبستانیها و دبستانیها را به خواندن علاقهمند کنید، باید کمی از خودگذشتگی نشان دهید! این یعنی داستانهایی را در اختیارشان قرار دهید که نه تنها خطای کودکان بلکه گاهی خطای بزرگسالان را هم گوشزد میکند. مجموعهی ۴۵ جلدی «فسقلیها» دقیقا چنین داستانهایی دارد. داستانهایی کوتاه از بچههای پیشدبستانی و دبستانی که دردسرهای مختلفی را تجربه میکنند. برخی از این دردسرها به خاطر لجبازی خودشان و برخی دیگر به خاطر سهلانگاری و اشتباهات والدین است. اما داستانها خواندنی هستند. آنها به والدین، راجع به رفتارشان هشدار میدهند و گاهی چشم کودکان را راجع به لجبازیها باز میکنند. برای مثال، یکی از داستانهای کتاب فسقلیها راجع به پسری به اسم «کاکا» است که همیشه کثیف است. او هر روز صبح صورتش را میشوید، موهایش را شانه میزند و لباس تمیز میپوشد.
تمام تلاشش را میکند که تمیز بماند، اما در پایان روز، سرتاپا کثیف به خانه برمیگردد. همه از این وضعیت ناراضی هستند و زمانی که عمهاش به خانهی آنها میآید، از کثیف بودن او مینالد و دستور میدهد تا به حمام برود و دیگر بازیگوشی نکند تا کثیف نشود. پس به همین ترتیب، کاکا با سگش بازی نمیکند، زبالهها را بیرون نمیبرد و به پدرش در حمل کودها کمک نمیکند. با هیچکس هم بازی نمیکند تا کثیف نشود. اما در پایان روز، به همان نتیجه میرسند که «کاکا» در کثیف شدن هیچ تقصیری نداشته و در واقع، او پسر خیلی خوبی است. پس این تناقض و پارادوکس عجیب در رفتارشان را اصلاح کرده و به کثیف شدن کودکی خردسال، گیر نمیدهند! در داستانی دیگر از مجموعه فسقلیها، با پسربچهای طرف هستیم که به خاطر حساسیت والدینش دائم احساس بیماری میکند و در رختخوابش در حال استراحت است. اما روزی با اصرار معلمش به یک گردش علمی میرود و با دنیای جدید آشنا میشود. دنیایی پر از حیوانات سرگرمکننده و بیخطر که قرار نیست او را مریض کنند یا باعث دردسر شوند.
سپس، زمانی که به خانه برمیگردد، برخلاف اصرار پدرومادر برای استراحت و خوابیدنش، کولهبار کودکانهی خود را جمع میکند و برای سفری کوتاه به روستا و مشاهدهی حیوانات آماده میشود. در واقع، این کتاب یادآور این است که هیچ بچهای «شیطان» به دنیا نیامده و رفتار صحیح والدین میتواند هرچیزی را حل کند. متاسفانه امروزه بزرگسالان زیادی قربانی اشتباهات تربیتی والدین شدهاند. منظورم رفتار ناپسند نیست. منظورم اشتباهاتی است که طی حساسیت بیش از حد رخ میدهد. این کتابها، به معنای واقعی کلمه به شما کمک میکند تا اوضاع را از همان ریشه درست پیش ببرید و بچههایی آگاه بار بیاورید. بچههایی که دیگر شبیه بزرگسالان بدتربیت امروزی نباشند. این مجموعه کتابها، توسط «تونی گراس» نوشته شده و توسط شکوه قاسمنیا، مجدد بازآفرینی شده است. گرچه در محتوای آن که رنگ و بوی غربی دارد، تغییر چندانی رخ نداده است و شما میتوانید این کتابها را از کتابهای بنفشه، واحد کودک و خردسال تهیه کنید.
«مهندس چیکو»، ماجراهای یک پسربچه حاضرجواب
چیکو فریتاتا پسر عجیبی است. او شخصیتی فداکار و حامی دارد. در واقع، از کودکی و به خاطر علاقهای که به یکی از دخترهای همسنوسالش، سارا دارد، دست به هر کاری میزند. اما این «هر کاری» شامل «اختراع چیزهای عجیب و غریب و جدید» میشود. در واقع، مسیری که چیکو برای جلب توجه انتخاب میکند، مسیر جالبی است. هرچند که او در این مسیر بارها شکست میخورد، ناامید میشود و قلبش میشکند، اما باز هم تلاش میکند و دست از عشق ورزیدن برنمیدارد. مجموعه مهندس چیکو، هدیهی بزرگی به وجدان و روح کودکان شماست. در واقع، «عشق ورزیدن»، «اهمیت دادن»، «کنجکاوی» و «خلاقیت» چیزهایی است که مجموعه کتابهای «مهندس چیکو» به کودک شما میآموزد.
گرچه پشت جلد، با آن وعدههای آبداری که راجع به خندهدار بودن کتاب داده، کمی اغراق و مبالغه کرده است و مترجم هم در جملهبندی، کمی کملطفی به خرج داده و نسبت به مجموعهی فسقلیها، خوانش متن را سختتر کرده است؛ ولی داستان این مجموعه برای خردسالان میتواند جذاب باشد. انگار که یک «جیمی نوترون» را در صفحههای کتاب دنبال میکنیم. گرچه جیمی نوترون، واقعا غیر عادی و عجیبوغریب بود و میتوانست دست به اختراعات فوقالعادهای بزند، اما خوشبختانه در این کتاب با موجود عجیبوغریبی طرف نیستیم. با یک پسر عادی طرف هستیم که رویاهای بزرگی در سر دارد. در واقع این داستان را میتوان چند منظوره در نظر گرفت، داستانی که علاوه بر کمک به بچهها در تقویت مهارت خواندن، میتواند به آنها راجع به «اهمیت دادن»، «وجدان» و «محبت» چیزهای زیادی آموزش دهد.
میک بولون آخر برنامه گفت: «و دوستان عزیز، یادتون باشه که یک مخترع واقعی هیچوقت تسلیم نمیشه.» چیکو با بیمیلی از تخت پایین آمد و بدون اینکه حرفی بزند، شامش را بلعید. گرسنه نبود: آخرین نگاهی که سارا ملیو به او کرده بود، اشتهایش را برای همیشه کور کرده بود. به اتاقش برگشت و مدتی طولانی متفکرانه به تاریکی اطرافش خیره شد. بعد از زیر بالشش یک عکس رنگورورفتهی سارا ملیو را بیرون کشید، کمی به آن نگاه کرد و لبخند غمگینی بر لبهایش نشست. زیر لب گفت: «میدونم دربارهی من چه فکری میکنی، ولی برام مهم نیست… من دیر یا زود موفق میشم. یک مخترع بزرگ میشم. بزرگترین مخترع تاریخ.»
از دیگر ویژگیهای مثبت مجموعه مهندس چیکو جهت کمک به بچهها در خوانش داستان میتوان به سایز بزرگ نوشتهها و حضور «مدهای نگارشی» روی حروف اشاره کرد که به بچهها در دیدن و تشخیص کلمات، تا حد زیادی کمک میکند. مجموعه کتابهای «مهندس چیکو»، نوشتهی «پیردومنیکو پکلاریو»، توسط «محیا بیات» ترجمه و به کمک نشر هوپا، به چاپ رسیده است.
مجموعهی «خودم میخوانم» برای کلاساولیها
با شروع دبستان (یا شاید هم پیشدبستان) بچهها به صورت رسمی شروع به یادگیری حروف الفبا میکنند. اما شاید سیستم آموزشی و مدرسه برای آموزش و یا علاقهمند کردن بچهها به یادگیری خواندن حروف الفبا کافی نباشد. پس آنها در این زمینه به کمکی نیاز دارند. اپلیکیشنهای یادگیری زیادی برای این کار وجود دارد و همچنین کتابهای زیادی. یکی از کتابهایی که کم از اپلیکیشنها ندارد، مجموعهی «خودم میخوانم»، نوشتهی شکوه قاسمنیا، شاعر و نویسندهی ادبیات کودکان و عبدالرحمان صفارپور، کارشناس زبانآموزی و مولف کتاب بخوانیم و بنویسیم اول دبستان، به صورت پلکانی حروف الفبا را به بچهها آموزش میدهد و چشم آنها را نحوهی نوشتنشان، آشنا میکند.
کل مجموعه که شامل کل حروف الفبای فارسی میشود، در کتابی که درست شبیه یک چمدان نسبتا قطور است، جا داده شده است. هر کتاب شامل یک حرف است. حروف به کمک تصاویر مختلف و نوشتهها معرفی میشوند و هر حرف داخل کلمه، به رنگ قرمز درآمده است. کتابهایی که مربوط به حروفهای ابتدایی هستند، صرفا به کلمات کوتاه و ساده محدود میشوند تا بچههایی که تازه شروع به یادگیری کردهاند، با مشکل مواجه نشوند. ولی رفتهرفته، به حروفهای بالاتر که میرسیم، اشعار هم اضافه شده و داستانهای کوتاه جذابی نقل میشود که در تمام آنها، حروف مخصوص به رنگ قرمز وجود دارد. بنابراین، مجموعه کتابهای خودم میخوانم از جهت آموزش پلکانی و علاقهمند کردن بچهها به خواندن و نوشتن، بسیار مناسب است.
سخن آخر
در مجموع میتوان گفت که برای علاقهمند کردن بچهها به خواندن و افزایش مهارت آنها در این مورد، باید تا حد زیادی وقت بگذارید و از زیر بار مسئولیتتان به عنوان سرپرست و والدین، فرار نکنید. در غیر این صورت، بچهها برای خواندن با مشکل روبهرو میشوند؛ چیزی که نمیخواهیم برای فرزندمان رخ دهد.