بدون شک در دنیای ادبیات، یکی از مهمترینِ این پدیدهها، «رمان» است که احتمالا در طول عمرمان، حداقل چندتایی از آن را خوانده، دیده یا حداقل شنیدهایم. اما دقیقا به چه چیزی رمان گفته میشود؟ برای مثال اگر چند کتاب روبهروی ما بگذارند از کجا تشخیص میدهیم که کدامیک رمان و کدامیک داستان کوتاه، داستان بلند و… هستند؟با ما همراه باشید تا کمی درمورد چیستی رمان، ساختار، چرایی گرایش ادبیات به رمان و تاریخچهی این قالب داستانی صحبت کنیم.
ریشهی رمان
واژهی رمان در اصل یک کلمهی فرانسوی به معنای داستان نثرگونه است. اما همانطور که میدانید، کلمات تخصصی در هنر یا علوم انسانی پس از مدتی صاحب یک چارچوبِ برخاسته از معنای اصطلاحی میشوند. پس این نکته کار را سختتر از چنین تعریف سادهای میکند.
در اصطلاح، میتوانیم داستان بلندی که اتکای زیادی به اتفاقات و حوادثی ناشی از تخیل نویسنده داشته باشد را رمان فرض کنیم. البته توضیح این نکته ضروری به نظر میرسد که رمان در ادبیات ایران، از لحاظ مفهومی بیشتر با نووِل (Novel) که کلمهای انگلیسی و اطلاقشونده به داستانهای بدیع عاشقانه است، تطابق دارد. اما از آنجا که در دوران واردات این مهم به ایران، علوم انسانی کشور و خاصه، جریان روشنفکری بیشتر به فرانسه گرایش داشت، کلمهی رمان برای چنین مفهومی برگزیده شد.
ویلیام هزلیت، منتقد ادبی، رمان را اینگونه تعریف میکند:
رمان، داستانی است که بر اساس تقلیدی نزدیک به واقعیت، از آدمی و عادات و حالات بشری نوشته شده باشد و به نحوی، شالودهی جامعه را در خود تصویر و منعکس کند.
با تلفیق ماجراهای عاشقانه و مضامین یا زیرمضمونهای دیگر، در طول تاریخ انواع مختلفی از این قالب شامل رمانهای اجتماعی، پلیسی معمایی (نه صرفا به معنای حضور پلیس بلکه به معنای کشف واقعیت از نگاه جستجوگرانه)، تاریخی، روانکاوانه، جریان سیال ذهن، ترسناک، جنایی و تخیلی به وجود آمدند.
تاریخچهی رمان
در ابتدای کار و در کشور فرانسه (قرن دوازده میلادی) رمان برای توضیح زبانی عامیانه و کوچهبازاری در فرانسه و متضاد با زبان لاتین که زبان ادیبانه و عالمانهی آن روزگار بود، به کار میرفت و متدوال بود.
اگر باز هم به عقبتر بازگردیم، آثاری منظوم با زبانی نزدیک به زبان رومی، چارچوب رمان را تشکیل داده بودند. زبانی که به نوعی مادر بسیاری از زبانهای اروپایی مانند فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، رومانیایی و پرتغالی بود.
درواقع رمان قبل از اینکه یک قالب باشد یک مضمون کلی بود. مضمونی که توانست بعدها با حضور در قالب داستانی، یک قالب فرمی مجزا را هم به وجود بیاورد. فرانسوا رابله و سروانتس از جمله افرادی بودند که برای اولین بار به صورت تخصصی در چنین قالبی کار کردند. سرانجام در قرن نوزدهم، با بالا رفتن کمیت و کیفیت رمانها، این قالب به شکوفایی رسید و نوشتن رمان کمکم در سایر نقاط دنیا نیز ترویج یافت.
ساختار رمان
رمان از نظر فرم بیرونی مانند یک ماتریس (شبکه/ تار عنکبوت/ تار و پود فرش) است. این قالب ارتباط منظم و غیرقابل خدشه از پیشبرد همزمان دو عنصر مهم را در خود دارد. اول نظم عددی صفحات و دوم نظم روایی شامل اتفاقات و حوادث داستانی.
به مرور، این نظم به حالات متنوعتری دست یافت و امروزه در تعریف رمان مدرن که از فلسفهی هنر نشأت میگیرد، عناصری مانند بحران واقعنمایی، مرکزیتزدایی، آشنایی زدایی، انزوا و ابهامِ معنایی در اولویت قرار دارند که با تعریف سادهی اولیهی رمان متفاوت و بعضا متضاد است.
چند رمان معروف دنیا در قرن بیستم، به مثابه عصر شروع تعاریف جدید رمان عبارتاند از:
اولیس نوشتهی جیمز جویس، گتسبی بزرگ نوشتهی اف. اسکات فیتزجرالد، لولیتا نوشتهی ولادیمیر ناباکوف، خشم و هیاهو نوشتهی ویلیام فاکنر، کتاب ۱۹۸۴ نوشتهی جورج اورول و ناتورِ دشت نوشتهی جی. دی. سالینجر و… .
این دگرگونی و استحالهی مفهومی تا جایی پیش رفت که قالبی به نام «ضدرمان» خلق شد. ضدرمان برخلاف رمان کلاسیک در ساختار خود به تمرکز روی شخصیت (یا شخصیتهای) اول نمیپردازد و وجود قهرمان و روند منطقی سلسلهی حوادث داستان را به هم میریزد.
رمان در ایران
رمان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی به قلم میرزا حبیب اصفهانی را میتوانیم اولین رمان فارسی بدانیم. اثری که با رگههای زیاد اجتماعی، افشای حقایق تاریخی عصر قاجاریه و همچنین لطایف و بدایعی چون آداب و رسوم و عقاید ایرانیان آن زمان، همزمان با ترویج رماننویسی در ایران، گام بلندی برای ایرانیزاسیون آن هم برداشته است.
در لیست بهترین رمانهای فارسی باید به بامداد خمار، نوشتهی فتانه حاج سیدجوادی که پرفروشترین رمان تاریخ ایران است اشاره کنیم. آثار برجستهای مانند بوف کور (که در مطلبی با عنوان «معرفی و بررسی رمان بوف کور» به آن اشاره شده) نوشتهی صادق هدایت، سنگ صبور نوشتهی صادق چوبک، جای خالی سلوچ نوشتهی محمود دولتآبادی، همسایهها نوشتهی احمد محمود، سووشون نوشتهی سیمین دانشور و سمفونی مردگان نوشتهی عباس معروفی هم قابل ذکر هستند.