هشتاد و یک سال پیش در یکم سپتامبر ۱۹۳۹، ارتش آلمان به لهستان حمله کرد و دو روز بعد از آن انگلیس و فرانسه به رایش سوم اعلام جنگ کردند. لهستان در کمتر از یک ماه از ارتشهای آلمان و شوروی شکست خورد و زمینه برای حمله به دیگر مناطق فراهم آمد و جنگ در وسعتی جهانی آغاز شد.
جنگی که بسیاری از کشورهای جهان را به خود مشغول میکند و حاصل این حضور، دو دستگی اتحادهای نظامی با نامهای متحدین و متفقین میشود، ابرقدرتهایی را به داخل خود میکشاند و در خلالش ابرقدرتهایی تولید میکند.
جنگی ویرانگر که تا اوت ۱۹۴۵ به درازا کشید و ۸۵-۷۰ میلیون نفر کشته داد. جنگی جهانشمول که علاوه بر قاره اروپا، در بخشهای گستردهای از آسیا و افریقا تأثیرات مخرب عمدهای برجای گذاشت.
این حادثه عظیم از نگاه هنرمندان و اندیشمندان دور نماند و بارها چه در خلال آن چه سالهای پس از پایان جنگ به نحوی به آن پرداختند، موسیقیدانان برای حماسههای معروف، رشادتها و دلیری سربازان کشورشان قطعاتی آفریدند، نقاشانی، جنایات انسانی و فجایع جنگی را به تصویر کشیدند و داستاننویسان با قصههایشان رنگ و بویی ابدی به آن دوره تاریخی بخشیدند.
سلاخخانه شماره پنج
رمانی به قلم کورت ونهگات نویسنده شهیر معاصر آمریکایی که خود طعم تلخ اسارت را در جنگ جهانی دوم چشید و با انبوهی از خاطرات دردآور از زندان و تهدیدها، تحقیرها و تجاربی فراموشنشدنی دست به خلق این اثر زد و آن را در سال ۱۹۶۹ منتشر کرد.
سلاخ خانه شماره پنج که با نام جنگ صلیبی کودکان نیز شناخته میشود رمانیست ضدجنگ که در ژانر علمی-تخیلی با قلمی طنزآلود و البته کنایی نگاشته شده و از آثار مهم پستمدرنیستی تاریخ معاصر به حساب میآید. نویسنده با الهام گرفتن از واقعه بمباران شهر درسدن آلمان که شخصا ناظر آن بوده از عنصر واقعیت بهره برده و حقایق جنگ را به تصویر میکشد.
“ همه این داستان کم و بیش اتفاق افتاده است“
قهرمان داستان، بیلی پیلگریم در حین خدمتش در جنگ جهانی دوم در آلمان اسیر میشود و تم تخیلی داستان را با قابلیت سفر کردن در زمان پر رنگ میکند، اسیری که توانایی حضور در دو نقطه را به صورت همزمان دارد، در زمین و در سیارهای دور به نام ترالفامادور.
ترالفامادور سیارهای فرضی ساخته و پرداخته ذهن نویسنده که اهالیاش قادر به دیدن محیط اطراف خود در چهار بعد بوده و از تمامی رویدادهای گذشته، حال و آینده مطلع هستند.
ونه گات با خلق این اثر به نوعی خودش را از زیر بار خاطراتی که روی دوشش سنگینی میکرد میرهاند و با سبک و روشی کاملا متفاوت در بیان واقعیات جنگی میکوشد، انسان را در تلاطمی همیشگی با خشونت نشان میدهد و با استفاده از کنایهها و استعاراتی زیبا و به جا مفاهیم را به مخاطبش عرضه میکند.
“انسان نمیتواند دربارهی قتل عام، حرفهای زیرکانه و قشنگ بزند، بعد از قتل عام، قاعدتاً همه مردهاند، و طبعاً نه صدایی از کسی در میآید و نه کسی دیگر چیزی میخواهد. بعد از قتل عام انسان انتظار دارد آرامش برقرار شود و همین هم هست، البته به جز پرندهها. و پرندهها چه میگویند؟ مگر دربارهی قتل عام حرف هم میشود زد؟ شاید فقط بشود گفت: «جیک، جیک، جیک»؟“
قطار به موقع رسید
نخستین اثر هاینریش بل نویسنده پرآوازهی آلمانی برندهی جایزه نوبل که در سال ۱۹۴۹ به رشته تحریر در آمد.
نویسنده دست به پرداخت شخصیت آندریاس، سربازی آلمانی میزند و داستان او را روایت میکند، خواننده را با خود به جبهههای شرقی جنگ جهانی دوم میکشاند و او را میان سربازان آلمانی مستقر در آنجا رها میکند. قصه، قصهی سربازیست که مرخصیاش به اتمام رسیده و در حین بازگشت به محل خدمت ذهنش درگیر مسائل مرگ و نیستی میشود.
نگاه هاینریش بل به جنگ و اتفاقاتی که در پس آن رخ میدهد بدون شک با رویکردی انتقادی همراه است، به آن اعتراض میکند و از این جهت این رمان هم ضدجنگ محسوب میشود. رمانی که شخصیتهای داستانش تماما به مشکلاتی جسمی، روحی و روحی- جسمی گرفتار شدهاند و ترس در تکتک لحظاتشان حضوری مستمر دارد. جنگ ناامیدشان کرده است و راه نجاتی در انتظارشان نیست.
این دیدگاه انتقادی به همراه تجارب شخصی او از جنگ و نفرت و انزجارش از آن در کنار هم رئالیتهای جذاب را در این کتاب پدید آوردند و مسیر موفقیت را برای هاینریش بل هموار کردند.
نویسنده در این رمان، شکست مطلق تفکری را به تصویر میکشد که زمانی پرطرفدار و مقبول عامه بوده است و از انسانهایی صحبت میکند که تیر یآس، هستیشان را نشانه رفته و انسان بودنشان را به خطر انداخته است.
“به زودی . به زودی . به زودی . به زودی . این به زودی کی خواهد بود ؟ چه کلمه هراس انگیزی است این به زودی . به زودی ممکن است یک ثانیه دیگر باشد. به زودی میتواند یک سال طول بکشد . به زودی کلمهای است هراس انگیز . این به زودی آینده را در هم میفشارد ، آن را کوچک میکند و دیگر هیچ چیز مطمئنی در کار نخواهد بود . هر چه هست دودلی و تزلزل مطلق خواهد بود . به زودی هیچ نیست و به زودی چه بسا چیزهایی است . به زودی همه چیز است . به زودی مرگ است…“
ماه پنهان است
نوشتهای تقریبا کوتاه در ۱۶۰ صفحه از جان اشتاین بک نویسندهی آمریکایی که چنان در اروپای درگیر جنگ جهانی به صورت مخفیانه و زیرزمینی دست به دست چرخید که طولی نکشید به یکی از پرطرفدارترین کتابهای زمان خود تبدیل و به عنوان سمبلی از ادبیات مقاومت تلقی شد.
اثری که با شعاع اثربخشی گستردهاش نقش بسزایی در افزایش روحیه مردمان جنگزده ایفا کرده و با بیانی کاملا هشدارآمیز فاشیسم را بلای جان جامعه انسانی معرفی میکند. رمانی کوتاه که نویسندهاش با زبانی موجز دست به خلق شخصیتهایش زده و در عین ایجاز در غنای شخصیتپردازی آنها کوشیده است.
مهاجمین به شهر کوچکی در اروپا یورش بردهاند، نقطهای که به طور دقیق محل اتفاقش مشخص نیست و با کمک جاسوسی بی هیچ زحمتی آنجا را تصرف کردهاند. شهری با مردمانی آرام که در سالیان سال در صلحی دائم زندگی کرده بودند ولی زمان تغییر رسیده بود و این آرامش رفته رفته جای خود را به خشمی سرشار میداد.
“مردم خوششان نمیآید تسخیر بشوند، جناب سرهنگ، و این است که تسخیر هم نمیشوند. مردم آزاد جنگ را شروع نمیکنند، اما همین که شروع شد، در ضمن شکست هم به جنگ ادامه میدهند. مردم اسیر گلهمانند،که همان پیروان یک پیشوا هستند، نمیتوانند همچون کاری بکنند، و این است که مردم گلهمانند در نبردها پیروز میشوند و مردم آزاد از مجموع یک جنگ فاتح بیرون میآیند.”
نویسنده بارها از آزادی دم میزند و معتقد است که انسان آزاد را نمیتوان در بند کرد و سرنوشت کسانی را که قصد به اسارت کشیدن آزادگان را دارند شکستی قطعی میداند.
“شکست یک موضوع آنی است . شکست پایدار نمیماند.“
همچنین اولین اقتباس این اثر یک سال پس از انتشار آن یعنی در سال ۱۹۴۳ در قالب فیلمی سینمایی به نمایش در آمد.