تنتن، خبرنگاری ماجراجو که درشمایل یک قهرمان ازخوبیها دفاع میکند. و به جنگ با بدیها میرود، پرده از تبهکاریها برداشته و موجب دستگیری خلافکاران میشود.
کاراکتری محبوب با مدل مویی خاص، به همراه سگی وفادار و دوست داشتنی. بچهها عاشقش هستند چون همیشه معماها را حل میکند. و برندهی بی چون و چرای بازی میشود. و بزرگترها دوستش دارند چون هم باعث کتاب خوانی کودکانشان شده وهم خودشان با او و داستانهایش خاطره دارند. کتابهایش به بیش از ۷۰ زبان ترجمه شده از این رو میتوان تنتن را شخصیتی با محبوبیت بین المللی دانست.
در ایران هم کمتر پیش آمده که کسی را از متولدین دههی ۴۰ به بعد ببینیم که تنتن و میلو برایشآشنا نبوده و از خواندن ماجراهایش لذت نبرده باشد. در سال ۱۳۴۹ شمسی مکاتبهی «انتشارات یونیورسال » با ناشر مجموعهی تنتن در بلژیک منجر شد تا در سال بعد دو جلد از کتابهای تنتن در ایران ترجمه شده و روانهی بازار گردد. انتشارات یونیورسال در مجموع ۱۳ عنوان از کتابهای تنتن را با ترجمهی خسرو سمیعی منتشر کرد. و پس از انقلاب ناشرین دیگری عناوین ترجمه نشده را ارائه دادند.
ماجراهایی هیجانانگیز و داستانهایی که محکوم به آغازی پر تنش و پایانی دلچسب هستند. و تمامی اینها را مدیون قلم نویسنده و کارتونیست این مجموعه یعنی هرژه هستیم.
ژرژ رِمی در ۲۲ ماه می سال ۱۹۰۷ در “اتربیک” واقع در حومهی شهر بروکسل پایتخت بلژیک به دنیا آمد. نخستین اثرش را به نام “ژامه اَسه” به معنای هرگز بس نیست در سال ۱۹۲۲یعنی به سن ۱۵ سالگی در خبرنامهی مدرسهی پیشاهنگیاش منتشر کرد. ژرژ در ادامهی فعالیتهایش نام هنری هرژه را با استفاده از ترکیب و همچنین جابجایی حروف اول نام و نام خانوادگیاش در سال ۱۹۲۴ برای خود انتخاب کرد.
در سال ۱۹۲۷ به عنوان کارتونیست و عکاس در دفتر روزنامهی قرن بیستم مشغول به کار شد. ذوق هنری فوقالعاده و سختکوشیاش باعث پیشرفت روزافزونش بود. و در سال بعد به عنوان سردبیر ضمیمه هفتگی این روزنامه انتخاب شد. ضمیمهای که به نوجوانان و جوانان اختصاص داشت. و یک روز در هفته منتشر می شد. هرژه در این سالها قصههایی نوشت و شخصیتهایی آفرید که در زمان خود، توانستند با مخاطبان ارتباط برقرار کنند. ولی در ادامهی راه مقهورافسانهای به نام تنتن شدند و هرگز نتوانستند قدعلم کنند.
از دیگر آثار هرژه می توان به “آقای ماپس نازنین” و ماجراهای “تام ومیلی”اشاره کرد.
تولد یک افسانه و سفر به شوروی
سال ۱۹۲۹ میلادی است که هرژه با الهام گرفتن ازیکی از داستانهای سابقش به نام توتور، پسر افسانه ای خود، تنتن را میآفریند. و ملیتش را بلژیکی انتخاب کرده و شغلش را خبرنگاری برمیگزیند. ماجراجویی به همراه یک توله سگِ سفید به نام برفی. کسی که با سفرهایش به جای جای جهان به خرابکاریها پی میبرد. خرابکاران را به دام میاندازد و اثری خوب از خودش به جای میگذارد. مودب است و مهربان. و مردم دوستش دارند.
در ابتدا قرار بود هرژه اولین سفر را برای تنتن به آمریکا در نظر گیرد. ولی مدیر روزنامه قرن بیستم که شدیدا ضد کمونیست بود از او خواست که در ابتدا تنتن به شوروی سفر کند. ماجراهای تنتن آغاز میگردد و در سال ۱۹۳۰ مجموعه فرار از شوروی به صورت سیاه و سفید منتشر میشود.
تنتن جهت تهیهی گزارشی از سرزمین روسیه به مسکو اعزام میشود. و قرار است به صورت هفتگی به روزنامهاش گزارش دهد. ولی آنها اصلا دوست ندارند که از کشورشان گزارشی تهیه شود. بنابراین سعی درحذف او دارند. تنتن به روسیه وارد شده و ک.گ.ب او را زیرنظر گرفته است. هرچند اولین داستان از مجموعه تنتن چه از نظر فرم و چهره پردازی و چه از نظر محتوا، اختلاف زیادی با داستانهای دیگرش دارد ولی با استقبال عجیب خوانندگان رو به رو میشود به گونهای که فروش روزنامهی قرن بیستم در روزی که ضمیمه نوجوانان به همراه داشت چند برابر روزهای دیگر هفته بود.
تنتن، باهوش و با پشتکار و برفی سگی وفادار معرفی می شوند. که به همراه هم مقابل انبوهی از توطئهها قرار می گیرند. و یکی پس از دیگری آن ها را خنثی میکنند. و آن طرف کمونیستهایی که با روشهایی شیادانه سعی در گول زدن همه کس دارند. کسانی که کاه میسوزانند تا نشان دهند کارخانههایشان دود میکند و فعال است. و همه و همه دکوری است برای فریب .
حالا میفهمم که در شوروی چطوری بعضی از مردم را گول میزنند و میگویند اینجا بهشت سرخه. حالا روشن شد.
هرژه با زبانی طنز، مطلقگرایی کمونیسم روسی آن زمان را به تصویر می کشد. آنجا که انتخابات برقرار شده است و لیست حزب کمونیست با تهدید اسلحه بدون رای مخالف برنده میشود. تنتن تمامی این اتفاقات را میبیند و گزارش مینویسد. هم زمان از مرگ میگریزد و به زندان میافتد. جوجه سرمایه دار خطاب میشود و مورد بازجویی قرار میگیرد. و از شکنجه فرار میکند.
تنتن به مسکو می رسد. و مسکوی زیبا را خرابه ای مییابد که زیر سایهی نظام کمونیستی به آن بدل شده است. کودکانی را در صفهای طولانی توزیع نان رایگان میبیند که باید بگویند کمونیست هستند تا نان بگیرند. هرژه فقر را با غلظتی بالا نشان میدهد و شوروی را کشوری در آستانه قحطی میداند:
رفقا … ما با مشکل کمبود گندم رو به رو هستیم . اون مقداری هم که داشتیم صرف تبلیغات خارجی شد. حالا ما به گندم نیاز داریم و باید اونو تهیه کنیم و گرنه قحطی میشه
تنتن در سرما پیش میرود و وارد کلبهای چوبی میشود و اتفاقی مخفیگاهی را کشف میکند که لنین، تروتسکی و استالین پولهایی رو که از مردم غارت میکنند را درآنجا جمع میکنند. مخفیگاهی وسط دشتهاییخ زده سیبری. هرژه آشکارا به انتقاد سفت و سختی از نظام کمونیستی میپردازد و تبعات آن سیستم را جز بدبختی چیزی نمیداند. و شوروی را سرزمینی با نا مهربانیهای زیاد دانسته که تنتن با مشاهداتی فراوان از آن راهی بروکسل میشود.
سفر به آفریقا، نژاد پرستی و چند مشکل دیگر
سفر به آفریقا که با نام تنتن در کنگو نیز میشود ازجنجالی ترین و بحث برانگیزترین کتابهای مجموعهی تنتن به شمار میآید. و با وجود حواشی فراوانش از سری کتابهای فرانسوی زبان محبوب در کنگو حتی پس از استقلال شمرده میشود. تنتن با بدرقهی خبرنگاران سفرش را در ژوئن ۱۹۳۰ آغاز میکند. و پس ازگذراندن سلسله حوادثی، سفرش دقیقا یک سال بعد در ژوئن ۱۹۳۱ به پایان می رساند. در صفحهی اول، تک فریمی از حضور تامسون و تامپسون که پیشتر دوپونت و دوپونط شناخته میشدند در برابر خواننده قرار میگیرد. برادرانی دوقلو و کارآگاهانی دست و پا چلفتی به انضمام کلاه و عصا! شخصیتهایی که در ادامهی ماجراهای تنتن رد کمدی در مجموعه را پر رنگتر میکنند.
پس از چندین روز تنتن به کنگو می رسد. و با استقبال گرم مردمان آنجا رو به رو میشود. هدف ارسال گزارشی از محیط زندگی، حیات وحش و به طور کلی رفتار اهالی آن کشور است. کشوری که در آن سالها مستعمرهی بلژیک به حساب میآمده است.
تنتن با یک راهنما به سیاحت کنگو میپردازد. شکار میکند و با فرد خرابکاری که مامور شده تا او را از تحقیق بازدارد کلنجار میرود. کنگو آن چنان مستعمرهی فقیر و بیامکاناتی تصویر میشود که اگر قطار با اتوموبیلی تصادف کند، قطار از کار می افتد! پا به قبیلهای به نام “بابااوروم” میگذارد و پس از چندی محبوب همگان میشود. “جادوگر سیاه” از آن قبیله این محبوبیت را برنتابیده و با خرابکار همدستی میکند.
هرژه سیاهان رااشخاصی ساده دل، ابله وعقبمانده نشان میدهد. کسانی که نیاز دارند تا فردی باهوش و زرنگ برآنها ریاست کند. و تلویحا حضور اروپاییان را در قاره سیاه توجیه میکند. در اواسط قرن بیستم با تحققیافتن مبارزات ضد استعماری و ضد نژادپرستی، نویسندگان متعددی “تنتن در کنگو” را اثری شدیدا نژادپرستانه دانستند. و هرژه در مصاحبهای اقرار میکند که این کتاب را در لیست گناهان جوانیاش گذاشته است.
تنتن به ریاست قبیله رسیده، دسیسههای دشمنانش را خنثی کرده و از مرگ بارها گریخته است. به طرز بی رحمانهای شکار میکند. که بدون شک منفی ترین عمل تنتن در تمام مجموعه است. فیل را برای عاجش زمین گیر میکند، میمون را میکشد و گوزن را کباب میکند. و خشونت بی رویه ای علیه حیوانات به راه میاندازد که البته هرژه بعدها از این عمل نیز پشیمان شد. و خود را تحت تاثیر زمان و محیطی که در آن رشد کرده بود دانست. و به صف مخالفین شکار تفریحی پیوست.
آفریقاییان نیازمند آموزش نشان داده میشوند. و اروپاییان در آنجا بیمارستان، مدرسه و حتی کلیسا ساخته اند و رسومات خود را تبلیغ میکنند. آل کاپون و آمریکایی ها نیز بی کار نیستند و برای افزایش در آمدشان، تولید الماس در آفریقا را در نظر دارند که البته تنتن گروهشان را به هم می ریزد. در این حین تنتن ماموریتی جدید مییابد که به شیکاگو برود و از تبهکاران آنجا و فعالیتهایشان گزارشی تهیه کند.
در پایان بت تنتن در کنگو ساخته شده و او را نماد رشادت و دلیری میدانند.
آمریکا درچنگال تباهی
جدال با تبهکاران با نام سابق “تنتن در آمریکا” سومین کتاب از مجموعه داستانهای تنتن است. تنتن در سپتامبر ۱۹۳۱ روانه آمریکا میشود و پس از تاثیری مطلوب در آن سرزمین در اکتبر ۱۹۳۲ به بلژیک باز میگردد. در این سال هرژه ۲۵ ساله، ازدواج کرده و زندگی مشترکش را آغاز میکند.
شیکاگو سال ۱۹۳۱، زمانی که تبهکاران بر شهر حکومت میکردند
آل کاپون متوجه سفر “مشهورترین خبرنگار دنیا” شده و در تدارک نقشهای است که تنتن در آن شهر اقامتی طولانی نداشته باشد. سعی در ربودنش میکنند، تصادفی ساختگی میسازند و بارها و بارها مورد سوءقصد قرارش میدهند.
هرژه، آمریکا و مشخصا شیکاگو را شلوغ ، پر تردد و سرزمین هرج و مرج نشان میدهد. آنجایی که خیابانهایش غرق در ترافیک و تجمع ماشینهاست. در آن سال پلیسهایش فاسد هستند و به شکایتها رسیدگی نمیکنند و مواجببگیر تبهکارانند.
نامهای از آل کاپون به تنتن میرسد. نوشتهای سراسر تهدید با این مضمون که شهر را ترک کند. تنتن ولی قهرمان مبارزه با بدیهاست. میماند و با خلافکارها کلنجار میرود. گروهی دیگر از تبهکاران به ریاست بابی اسمایلز به تنتن پیشنهاد همکاری میدهند که در قبال گرفتن پول، آل کاپون را تحویل آنها دهد، که قطعا با مخالفت بی چون و چرای تنتن رو به رو شده و دشمنی جدید به فهرست بلند بالای دشمنان این خبرنگار ماجراجو اضافه میشود. با وجود تهدیدات هرروزه و همه جانبه علیه تنتن، عملیات پاک سازی شهر از خلافکاران و دستگیری آن ها را آغاز کرده و سوژهی روزنامهها میشود.
هرژه خوانندهاش را به سرزمین سرخ پوستها میفرستد. آنجا که بابی اسمایلز آنها را ضد تنتن شورانده است و رئیس بزرگ قبیله قول میدهد که تنتن را نابود کند. بین قبیله سرخ پوستها نزاع در میگیرد و تنتن به غاری پناه میبرد.
در این زمان هرژه با ظرافت هرچه بیشتر سلطهگری بیگانگان را برمنابع سرزمین سرخ پوستان نشان میدهد. آنجا که معلوم میشود نفت دارند. شرکتهای نفتی با اندک بهایی حق امتیاز را از چنگ صاحبانش در میآورند و با زور اسلحه آنها را مجبور به ترک سرزمینشان میکند. که این پیچ داستانی کمکی شایان به رئالیتهی هرژه میکند و مخاطبش را از حوادث گوشه و کنار دنیا آگاه میسازد.
تنتن همچنان در تعقیب و گریز “یک قانون شکن خطرناک” یعنی اسمایلز است که ناخواسته درگیر ماجرای سرقت بانک میشود. که مانند همیشه از مهلکه میگریزد. و در خانهای کوهستانی اسمایلز را غافلگیر میکند. تبهکاران که پیشهشان را در خطر میبینند جلسهای برای اتحاد برگزار میکنند. تا جلوی خبرنگار کنجکاوی که در کارهایشان فضولی میکند را بگیرند.
کشمکشها ادامه دارد. و تنتن در آخر بعد از وقفهای نسبتا طولانی در آمریکا پس از جشنی باشکوه راهی اروپا میشود.
سیگارهای فرعون و معرفی چند شخصیت
اولین کتاب از مجموعه داستانهای تنتن که توسط انتشارات کاسترمن در سال ۱۹۳۴ به صورت انحصاری منتشر شد. موفقیت هرژه در داستانهای پیشین مجموعه به ویژه “تنتن در آمریکا” سبب شد تا نظر ناشرین بزرگی چون کاسترمن به او جلب شود.
سیگارهای فرعون را می توان جلسهی معارفهای با چند شخصیت دانست. که در بعضی دیگر از شمارگان مجموعهی تنتن حضورخواهند داشت. دوپونت و دوپونط که پیشتر تنها دریک فریم از کتاب سفر به آفریقا(تنتن در کنگو) حضور داشتند به طور کامل شخصیت پردازی می شوند. کارآگاهانی که هرژه با الهام گرفتن از پدر و عمویش که دوقلو بودند دست به خلق آنها می زند که با نامهای اولیهی X33 و X33A به خوانندگان معرفی می شوند. در ویرایشهای بعدی دوپونت و دوپونط نام میگیرند. که در نسخهی انگلیسی کتاب، از اسامی تامسون و تامپسون استفاده میشود.
کاراکتر بعدی راستاپاپالوس است. که در این کتاب از او به عنوان غول بزرگ صنعت فیلم سازی نام میبرند . نقش بدی که در برخی از شمارگان تنتن به زیبایی به کار گرفته میشود. و در کشمکشی همیشگی با تنتن است.
تنتن در تعطیلاتش، سفری دریایی را به منظور فرار از کسالت آغاز میکند. سفری که برای برفی سرشار از ملال است!
قرار است کشتی سواحلی چون استامبول، آتن و ناپل و .. را بپیماید و سپس به بلژیک بازگردد. ولی ماجرایی جدید پیش روی تنتن قرار می گیرد. در عرشهی کشتی مردی عجیب را دوان به دنبال کاغذی مییابد، کاغذی که آن مرد یعنی سوفوکلس سورفاگوس آن را پاپیروس مینامد و “کلید یافتن مقبرهی فرعون کی-اوسخ”؛ آگاهی از این حقیقت که افرادی در پییافتن این مقبره بودهاند ولی ناپدید شدهاند جنبهای معماگونه توام با وحشت به همراه دارد. راستاپاپالوس اولین جرقهی دشمنیاش با تنتن را آغاز میکند و با پاپوشی که برایش می دوزد، تنتن توسط برادران کارآگاه دستگیر میشود.
تصویرپردازی خلاقانهی هرژه و هم چنین طراحی دیالوگهایی برای برادران همه و همه نوید دو نفری را میدهد که با کارهایشان درجه طنز را به حد مطلوبی زیاد میکنند. تنتن از دستشان میگریزد، سورفاگوس را مییابد و راه قاهره را پیش می گیرند. مقبره را مییابند و خودشان را درگیر ماجرایی خطرناک میکنند. مقبرهای با دیوارنگاریهایی قدیمی و اساطیری و مومیاییهایی که گویا آرامش مقبره را به هم زدند و گرفتار نفرین فرعون شده اند. در آنجا جعبههایی از سیگار با علامتی عجیب بر رویشان کشف میکند. هم زمان تامسونها با لباسی مبدل در جست و جوی تنتن هستند که ناگهان دودی در مقبره میپیچد و تنتن سر از یک کشتی روان بر دریای سیاه در میآورد.
به سرزمین اعراب می رسد. سرزمینی با مردمانی که صابون را خریده و به جای کیک مصرف میکنند. تنتن سر از صحرا در آورده و پا به لوکیشن فیلم برداری راستاپاپالوس میگذارد و چون او را به درستی نمی شناسد گپی مفصل میزند و ماجراهایش را از سیر تا پیاز برایش تعریف میکند. به موازات آن کارآگاهان دستور گرفته اند که ماموریتی جدید آغاز کنند و در امتداد ساحل به جست و جوی قاچاقچیان اسلحه بگردند. درگیریهای مداوم تنتن و کارآگاهان فضایی طنزآلود و جذاب برای خواننده میسازد. خوانندهای که از حماقت برادران میخندد و به جسارت تنتن حسادت میکند.
هرژه بر خلاف کتاب “تنتن در کنگو” در این داستان، تنتن را دوستدار حیوانات نشان میدهد. با فیل مهربان است و با گلهای از آن ها دوست میشود. و تمام این ها بعد از رد کردن سرابهای پیاپی در صحرا و گریختن از کشوری که سربازگیری در آن با قوای حداکثری صورت میگیرد اتفاق می افتد. جایی که تنتن سیگارهایی با همان نشان عجیب را در داخل کشوی میز کلنل ارتش مییابد و به جاسوسی متهم میشود. از مرگ میگریزد و به جنگل پناه میآورد و به فیلها میرسد. علامت کی اوسخ را بر روی تنهی درختان میبیند و آقای سارکوفاگوس را به کلی مجنون و از دست رفته مییابد. گویی مسموم شده و پاک عقلش را از دست داده باشد. تمامی این اتفافات را تنتن زیر سریک باند بین المللی قاچاق مواد مخدر میبیند و هم چنان به تحقیقاتش ادامه میدهد.
تنتن در ادامه مسیر دوباره به کارآگاهان برمیخورد. از هند سر درمیآورد و با مهاراجهی گایپاجاما آشنا میشود. و او را مردی نیک نفس دانسته و به قصر او وارد میشود. به انجمن زیرزمینی که با آن علامت مخصوص مشغول به فعالیتهای خلافکارانه بودند نفوذ میکند و پس از متلاشی کردن باند قاچاق با افتخار در شهر گردانیده میشود.
نیلوفر آبی؛ هرژه در مسیر شهرت
مدتی از مبارزه با قاچاقچیان میگذرد. تنتن در قصر مهاراجهی گایپاجاما در هند به استراحت مشغول است ولی روح ماجراجوی او نمیتواند آرام بگیرد. و چند روزی است کنجکاویاش به ایستگاهی رادیویی معطوف شده است. ایستگاهی که پیامهایی عجیب و غریب میدهد که شبیه به پیامهای رمزگذاری شده است.
مرتاضی به تنتن خبر از آیندهای پر تلاطم میدهد. و در همان حین مهمانی از شانگهای چین به دیدار تنتن میآید. مهمانی که با “آب راجایجان” همان سمی که سوفارگوس را گرفتار کرده بود مسموم شده است. و همه و همه، ما را با معمایی چینی واقعی رو به رو میسازد. تنتن که کنجکاوی امانش نمیدهد تصمیم می گیرد که روانهی چین شود.
بنابراین پنجمین سفر تنتن در سال ۱۹۳۴ به مقصد شانگهای آغاز میشود. نکتهی حائز اهمیت در این شماره از مجموعه داستانهای تنتن این است که هرژه از طریق واسطهای با چانگ چون چن آشنا میشود، دانشجویی چینی که هرژه را با ظرافتهای هنری و فرهنگی چین آشنا میسازد و این مطالعات باعث ارائهی تصاویری واقعی که با دقتی مثالزدنی خلق شده اند میشود.
هرژه به سبب قدردانی از دوست چینیاش نام چانگ را برای یکی از شخصیتهای کتاب نیلوفر آبی انتخاب میکند. شخصیتی که تنها به این کتاب محدود نمیشود. تنتن وارد شانگهای میشود و زمانی سپری نشده است که توسط شخصی ژاپنی به نام میتسوهیراتو دعوت به ملاقات میشود. در ادامهی داستان هرژه با طراحی دیالوگهایی صریح بار دیگر سلطهطلبی اروپاییان را این بار در خاور دور به نمایش در میآورد.
اگه الان نتونیم این زردپوستهای زیردستمون رو تنبیه کنیم، معلوم نیست فردا چه بلایی سرمون میآد.
این دیالوگ در باشگاه اختصاصی اروپاییان زده میشود. محل تجمع تاجرین و سرمایهداران اروپایی و البته آمریکایی؛ جایی که اهالیاش باور دارند که فرهنگ متمدن غربی را به چینیها هدیه دادهاند.
میتسوهیراتو در ملاقاتش با تنتن، مهاراجهی گایپاجاما را نزدیک به خطری بزرگ میداند. و به تنتن هشدار میدهد که باید به سرعت عازم هندوستان شود. در ادامه تنتن از مهلکهی مرگ میگریزد. و دوباره با شخصی مسموم رو به رو میشود.
سوار بر کشتیای به مقصد هند است. که توسط گروهی به نام “پسران اژدها” ربوده میشود. تنتن میفهمد که عدهای دوست نداشتند او در شانگهای بماند. و حضورش را دردسرساز تلقی کردهاند. بنابراین با نامهای جعلی سعی در بازگشت او داشتند. که وانگ چنیی و گروهش مانع آن میشوند. گروه “پسران اژدها” با قاچاق مواد مبارزه میکنند و دشمن شماره یکشان میتسوهیراتوست.
تنتن پیام کدگذاری شده را رمزگشایی کرده و به شیرهکش خانهای به نام نیلوفر آبی میرسد. و متوجه توطئهای که قصد دارد جنگی را میان چین و ژاپن آغاز کند، میشود.
نویسنده کتاب به درستی از قدرت رسانهها آگاهی داشته و میدانسته است که می توان حقیقت را به کمک خوراک رسانهای مسموم دست کاری کرد و مردم را فریب داد.
خسارت زیادی وارد نشده؟ اما تبلیغات اوضاع را جور دیگری نشان خواهد داد.
تنتن با میتسوهیراتو کلنجار میرود. و پیشنهادهای کثیف مالی را رد میکند. برای دستگیریاش جایزه می گذارند، رِئیس پلیس منطقه بین المللی با ژاپنی ها تبانی میکند و تنتن تنهاتر از همیشه به همراه برفی وفادار در راه آزادگی حرکت میکند. و به دنبال پادزهر “آب راجاجیان” میگردد.
در طول مسیر پر فراز و نشیبش با چانگ آشنا میشود. و با خلق این کاراکتر، هرژه دین خود را به دوستش ادا میکند. کاراکتری آرام و صبور و بدون شک بسیار کاربردی. با حضور کارآگاهان تامسون و تامپسون خنده بر لبان خواننده نقش می بندد و یکییکی پرده از اسرار قصه برداشته میشود.
راستاپاپالوس وارد داستان شده و تنتن دشمنیاش را در مییابد. و او را به عنوان رئیس بزرگ و سلطان قاچاقچیان مواد مخدر می شناسد؛ کسی که تنتن چندین بار چوب لای چرخ تشکیلاتش گذاشته بود.
تنتن بارها هدف حمله قرار می گیرد ولی همچنان مسیر پر پیچ و خم را برای رسیدن به پادزهر طی میکند.
گوش شکسته شده؛ آشنایی با ژنرالِ انقلابی
گوش شکسته شده برای اولین بار به سال ۱۹۳۷ منتشر شد.
از موزهی تاریخ اقوام و ملل یک مجسمهی نایاب و نادر که بت مقدسی برای یکی از قبایل آمریکای جنوبی محسوب میشود، به سرقت رفته است.
تامسون و تامپسون به موزه رفته و مشغول سوال و جواب از کارکنان هستند که تنتن از راه میرسد. و مانند همیشه خودش را درگیر معما میکند. روز بعد درکمال ناباوری همگان، مجسمه به موزه برگردانده میشود. که تنتن متوجه تقلبی بودن آن شده و ذهنش را درگیر ماجرا میکند. خبر می رسد که مجسمه سازی به نام بالتازار به قتل رسیده که این خبر پیچیدگی پرونده مجسمه را دوچندان میکند .تنتن و فردی مرموز که لهجه ای اسپانیولی دارد به صورت موازی به دنبال طوطی آقای بالتازار هستند تا طوطی را وادار به حرف زدن از حادثه کنند!
تنتن پس از به دست آوردن اطلاعاتی سوار بر کشتی “شهر من لیون” به مقصد آمریکای جنوبی میشود.
در کشتی حوادثی را می گذراند و در آخر وارد بندر لاس دوپیکوس پایتخت جمهوری سن تئودوروس واقع در آمریکای جنوبی میشود. هرژه این کشور خیالی را در تلاطمات شدید انقلاب نشان میدهد. جایی مملو از سرباز و نیروی نظامی. و صحبت از یک شورش است. شورشی که ژنرال آلکازار بر ضد کمونیستی به نام ژنرال تاپیوکا به راه انداخته و تلاطم بین این دو گویی ابدی است:
در کشور ما اوضاع مرتب تغییر میکند و قدرت جا به جا میشود.
تنتن به زندان حکومت تاپیوکا میافتد. ولی در پی پیروزی شورشیان، با ژنرال آلکازارآشنا شده و آجودان مخصوص او میشود. این انتخاب به مذاق دوستان و سایر نظامیهای ژنرال شیرین نمی آید. و بر ضد تنتن فعالیتهایی را صورت میدهند.
تنتن هم چنان داستان مجسمه را دنبال میکند. و با مردان اسپانیولی زبان در کشمکش است. نویسنده بار دیگر از دیدگاههای خود پرده برمیدارد و شرکت نفتی آمریکایی را نشان میدهد که برای بهرهبرداری انحصاری از میدان نفتی تازه کشفشده، می خواهد با فریب دادن تنتن جنگافروزی کند. این سیاستهای جنگطلبانه آنجا به اوج میرسد که تنتن را مخل پیشبرد اهدافشان میبینند و تصمیم بر بهم زدن رابطهی تنتن و ژنرال میگیرند تا جنگی را با کشور همسایه آغاز کنند. تا آنها بتوانند سلاحهایشان را به هر دو کشور بفروشند. و شرکت آمریکایی بتواند بر رقیبش شرکت نفت انگلیسی پیروز شود.
تنتن تمامی جریانات را میگذراند. و به قبیلهی آرومبایا میرسد؛ هرژه، سرخ پوستانی وحشی را به تصویر میکشد که درگیر مناسکی خرافی نظیر قربانی کردن انسان هستند.
تنتن به دنبال مجسمه میگردد. و نمونههای قلابی را از دیده میگذراند و در مییابد که چیزی که مجسمه را عزیز کرده است سنگی قیمتی در میان آن است و برای تکمیل اطلاعاتش به اروپا باز میگردد.
جزیره سیاه؛ شاهکاری گرافیکی
نسخهی اولیهی این نوشته در سال ۱۹۳۸ در قالب کتابی در ۱۲۴ صفحه به صورت سیاه و سفید منتشر شد. هرژه در سال ۱۹۴۳ با پیشنهاد کاسترمن، تصمیم می گیرد کتابهای سیاه و سفید مجموعهی تنتن را رنگ آمیزی کند. و تعداد صفحات را به ۶۲ برساند، بنابراین نسخهی دوم این کتاب در این سال چاپ شد.
جزیره سیاه در سال ۱۹۶۶ برای بار سوم ویرایش شد. و نسخهای درخشانتر در دسترس عموم قرار گرفت. کتابی که از زیباترین تصویرپردازیها برخوردار است. و نگاه هرژه به جزییات درطراحی خیرهکننده است. مکان وقوع حوادث این داستان در انگلستان و سپس در اسکاتلند بوده و تنتن در پی جاعلین اسکناس است. و هرژه از دیگر نقش منفی آثار خود رونمایی میکند؛ دکتر مولر. بین تنتن و مولر اصطکاکی در جریان است. و بارها تنتن در آستانه دستگیری مولر و بارها مولر در آستانه حذف تنتن قرار میگیرند.
تنتن از دست تهمتها و پاپوشها میگریزد. و کارآگاهان دوقلو را پشت سر میگذارد. در جنگل چراغهای ۳گانهای بر فراز درختان مییابد. محلی که اسکناسهای جعلی در آن نقطه تحویل داده میشوند. دخالتهای گاه و بیگاه کارآگاهان باعث فرار جاعلین و ایجاد چرخهای فرسایشی بین آنها و تنتن میشود. تعقیب خلافکاران او را به اسکاتلند میرساند و لباسی محلی به تن میکند. درشهر” کلیتاچ ” در رستورانی با پیرمردی بومی آشنا میشود. که آن پیرمرد داستانِ افسانهای هیولای جزیرهی سیاه که داخل خرابههای گریگ دوئی سکنی گزیده را برایش تعریف میکند. جزیرهای که هر کس به آن پا گذاشته است ناپدید شده است.
داستان، فضای معمایی غلیظی را به خود میگیرد. و مخاطب کم سن و سالش را با کمی ترس همراه میکند. ولی تنتن قهرمانی است که مانعی جلودارش نیست. پس از اینکه کسی حاضر نمیشود او را به آن جزیره ببرد قایقی میخرد و تنها با برفی وفادار راه آن جزیرهی شوم را در پیش میگیرد. نویسنده داستان جاعلین اسکناس را با جزیره با دقت پیوند میزند. آنجایی که جزیره را مکانی کاملا بی سکنه برای تولید پولهای تقلبی برگزیدهاند. و با گوریلی دستآموز سعی در ایجاد ترس و وحشت دارند. تنتن نقاب از چهرهی مولر و هم دستانش و هم چنین پرده از راز آن جزیره برمیدارد.
عصایی اسرارآمیز و مقادیری خیانت
هشتمین کتاب مجموعه داستانهای تنتن با نام عصای شاه اتوکار که همچنین به عصای اسرارآمیز معروف است آخرین شمارهای بود که در مجلهی قرن بیستم نوجوانان در سال ۱۹۳۹ به چاپ رسید. کتابی که هرژه با بیانی کنایی به انتقاد از سیاستهای توسعه طلبانهی آلمان نازی به ویژه ضمیمه کردن خاک اتریش به آلمان آن زمان میپردازد. تنتن به طور کاملا اتفاقی بر روی نیمکتی کیفی را پیدا میکند و برای تحویل دادن آن به صاحبش به ماجرایی جدید پرتاب میشود.
آقای هکتور علم بیک، صاحب کیف و پروفسور مهرشناسی که سیگارش از دستش جدا نمیشود، کلکسیونری با انواع مهرهای نفیس. از مهر امپراتوری کبیر فرانسه در قرن هشتم میلادی گرفته تا مهر ادوارد پادشاه بریتانیا در قرنیازدهم. ملاقات تنتن و پروفسور برای گروهی کنجکاوی میآفریند. که تنتن از آن با خبر شده و برای آگاهی بیشتر از این ماجرا در ملاقات دیگر با پروفسور قبول میکند که منشی او بشود. و او را در سفر به سیلداویا همراهی کند.
سیلداویا کشوری است خیالی. و حاصل پرداخت ذهنی هرژه در اروپای شرقی واقع در شبه جزیره بالکان. کشوری که با همسایهاش بوردوریا در اختلاف است. کشوری که سالیانی پیش مورد تجاوز بوردوریایی ها قرار گرفته و سالهای درازی است که استقلالیافته است. کلو پایتخت آن است و براثر رویدادی تاریخی، عصای سلطنتی، عصایی سحرآمیز شناخته میشود. و این عصا نشانهی سلطنت در سیلداویاست. و در مراسمی هر سال در روز سنت ولادیمر، پادشاه باید این سرمایه مهم را نشان همگان دهد. و اگر نتواند و آن را گم کرده باشد لیاقتش از فرمانروایی بر آن کشور سلب میشود. تنتن مشکوک شده است که گروهی قصد دارند عصای سلطنتی را که در خزانه سلطنتی، مکانی با تدابیر شدید امنیتی نگهداری میشود بدزدند. و این گمانه را برای پلیس تعریف میکند.
بدون شک یکی از کارهای جدید و برجسته هرژه در این کتاب رونمایی از زبان سیلداویایی است! زبانی که بومیهای آنجا با آن تکلم میکنند.
در اواسط کتاب با یکی دیگر از افراد در رفت و آمد در شمارگان بعدی مجموعه داستانهای تنتنآشنا می شویم؛ خانم بیانکا کاستافیوره ملقب به بلبل میلان. اپراخوانی با صدایی تیز و به شدت زننده! که به صورت اتفاقی با تنتن در مسیری همراه شده و قرار است همان شب در “بوستان زمستانی کلو” به اجرا بپردازد.
تنتن از دستگیری و سایر توطئههایی که برایش در نظرگرفته اند میگریزد و براییافتن پادشاه راه قصر را پیش می گیرد.
خبرنگار جوان از خیانت آجودان مخصوص شاه پرده برمیدارد. و به همراه موسکار دوازدهم یعنی پادشاه سیلداویا راه خزانهی سلطنتی را طی میکند. ولی عصا به شیوهای باورنکردنی از آن دژ مستحکم ربوده شده است. تنتن با معمای جدیدی رو به روست و برادران دوقلو، تامسون و تامپسون که کارآگاهانی بین المللی و چیره دست خوانده می شوند! به سیلداویا آمده و مسئولیت حل پرونده را بر عهده گرفتهاند.
هم زمان که اخباری مبنی بر ربوده شدن عصا دهان به دهان مردم شهر میگردد تنتن از تصمیم پشت پردهی این سرقت آگاه میشود؛ مصادرهی قدرت توسط بوردوریا. تنتن این شعلهی استعمارطلبانه را خاموش کرده و عصا را مییابد. و بالاترین نشان کشور سیلداویا که پلیکان طلایی نام دارد را از پادشاه دریافت میکند.
خرچنگ چنگال طلایی؛ اولین حضور ناخدا هادوک دوست داشتنی
هرژه ابتدا قرار نبود این کتاب را آغاز کند. او بعد از پایان کتاب عصای اسرارآمیز، داستان سرزمین طلای سیاه را در سپتامبر ۱۹۳۹ شروع کرد. جنگ جهانی دوم و همهگیریاش به بلژیک می رسد و این کشور توسط آلمانها فتح میشود. و روزنامهی قرن بیستم تعطیل میگردد در نتیجه سرزمین طلای سیاه ادامه پیدا نمیکند.
پس از آن پیشنهاد منتشر کردن آثارش را در روزنامهای دیگر پذیرفته و داستان خرچنگ چنگال طلایی را آغاز میکند. که در سال ۱۹۴۱ منتشر می شود. بدون شک این کتاب نقطهی عطف مجموعه داستانهای تنتن محسوب میشود. زیرا که این مجموعه دومین کاراکتر مهم، تاثیرگذار و محبوب خود را می شناسد. مردی عصبی که میانهاش با نوشیدنیهای الکلی تنگاتنگ است. گاهی کج خلقی میکند ولی قلبی مهربان دارد، کسی که به نزدیک ترین دوست تنتن بدل شده و تا پایان با او در ماجراهایش همراه میشود.
داستان آنجا کلید می خورد که تنتن، دوقلوهای حواسپرت را میبیند و آنها خبر از ماموریت مهمی که بهشان محول شده را میدهند.
در جست و جوی سکههای تقلبی!
تنتن با آن ها همراه شده تا در منزلشان نگاهی به مدارک و تحقیقاتشان بیندازد، تکه کاغذی که بر روی آن “کارابوجان” نوشته شده است توجه تنتن را جلب میکند. نوشتهای که آشکار میشود نام کشتیی تجاری است و تنتن خود را مقابل معمایی میبیند.
به همراه تامسون و تامپسون پا به عرشه میگذارد ولی با نقشه ای که معاون ناخدای کشتی تدارک دیده است تنتن را در داخل کشتی محبوس و کارآگاهان را به بیرون کشتی هدایت میکند. تنتن در انباری پر از قوطیهای کنسرو با نشان خرچنگ گیر افتاده است. قوطیهایی که محتوایشان مواد مخدر است.
لحظه، لحظهی ورود ناخدا هادوک است. ناخدایی که در برخورد اول خواننده با او ، فردی دائمالخمر معرفی میشود. کسی که از اتمام نوشیدنیهایش ناراحت است.
تنتن، ناخدا را از همه جا بی خبر مییابد و او را از بار قاچاق کشتی تحت هدایتش با خبر میکند. کشتی را بهم میریزند و با قایق نجاتی به همراه برفی به دریا میزنند. ناخدا را مثل فردی بی اراده در برابر الکل میبینیم که هر بار باعث خرابیهایی میشود. خرابیهایی که طنز همراهش برای مخاطب سرگرم کننده است. ناخدا بارها دچار توهم میشود و پس از گذشتن از دریا و فرود آمدن به کویر و سرابهای پیاپی دیدن به بندری بزرگ در مراکش وارد میشوند. براثر اتفاقی از هم جدا شده و ناخدا دزدیده میشود. تنتن و کارآگاهان ماجرای قوطیهای خرچنگ را دنبال میکنند و به بزرگترین تاجر بندر میرسند.
تنتن با سرنخهایی به جایی که ناخدا را در آنجا حبس کرده بودند رسیده ، تمام افراد باند قاچاق را رسوا کرده و ناخدا را آزاد میکند. و این عمل خبر از شکل گرفتن رفاقتی ارزشمند بین آن دو میدهد.
ستاره اسرارآمیز؛ داستانی با حال و هوای سیاسی
چاپ اولین کتاب رنگی تنتن که ستاره اسرار آمیز بود به دلیل شرایط آن روزگار جنگی در سال ۱۹۴۲ زیرذره بین منتقدان رفت و بحث برانگیز شد. در شبی گرم تنتن متوجه ستارهای اضافی و بسیار نورانی در دب اکبر میشود. و براییافتن توضیحاتی به رصدخانه مراجعه میکند. هوا گرمتر شده است و ستاره بزرگ تر. موشها از کانال فاضلاب بیرون ریختهاند و آسفالت خیابانها بر اثر گرما آب شده است. در واقع آن ستاره، شهابسنگی است که با سرعت زیادی به طرف زمین در حال حرکت است و پیرمردی با شمایلی عجیب پایان دنیا را نزدیک میداند.
قسمتی از شهاب سنگ با زمین برخورد میکند، شهاب سنگی که ساختارش حاوی فلز جدید و ارزشمندی است که پروفسور فوستیل آن را کشف کرده است. فلزی ارزشمند که گروههای تحقیقاتی را به قصد یافتنش روانهی اقیانوس منجمد شمالی میکند.
حواشی آغاز میشود. تنتن و ناخدا هادوک که شخصیتهای مثبت و محبوب داستان به شمار می روند جزء گروهی اند که تمامی افراد آن متعلق به کشورهایی هستند که در جنگ جهانی دوم یا جزء نیروهای متحدین و یا کشورهایی بی طرف بودند. در عوض رقبایشان که شخصیتهایی منفی حساب می شوند تحت حمایت سرمایه داری یهودی به نام “بوهل وینکل” هستند. البته این سرمایهگذار در ابتدا با اسمی کاملا یهودی به نام “بلومنشتاین ” معرفی شد که در ویرایش بعدی تغییر کرد.
این تعابیر، انتقاداتی را روانه هرژه کرد. که گویا قصد داشته است با طراحی این شخصیت و چیدمان بعضی از فریمها ، رژیم یهودستیز نازی را خشنود سازد که البته صحنههایی از کتاب در چاپهای بعدی حذف و برخی از آنها اصلاح شد.
ماجرا دنبال میشود، تنتن و گروهشان مطلع شده اند که در روز قبل قطبپیمای رقیب حرکت کرده است و قصد رسیدن به شهاب سنگ را دارد. در صحنهای که دریا در تلاطم است کشتیی با چراغ خاموش قصد از بین بردن کشتی ناخدا هادوک را میکند که او با تجربهاش کشتی را از نابودی حتمی میرهاند.
دشمنی رقیب آغاز شده است. و از هر فرصتی برای وقفه انداختن در کار تنتن و دوستانش استفاده میکند. از تبانی برای عدم سوختگیری کشتی ناخدا تا فرستادن پیامهایی ساختگی جهت حواس پرتی. شهابسنگ رویت میشود و تنتن به وسیله هواپیما جهت به اهتزاز در آوردن پرچم گروهشان بر فراز آن راهی میشود.
پس از فراز و نشیبهایی روی شهاب سنگ پا میگذارد. و متوجه فعل و انفعالاتی عجیب روی سطح آن میشود؛ اتفاقاتی که شهابسنگ را دچار تکانهایی شدید میکند. در پایان، قسمتی از آن را برای تحقیقات جدا میکند و با سربلندی به کشتی باز میگردد.
راز کشتی اسب شاخدار-گنج راکهام سرخ پوش؛ اولین دوگانهی مجموعه
اولین داستانهای به هم پیوسته و دنبالهدار مجموعهی تنتن در سال ۱۹۴۳ به تصویر کشیده شدند. دو جلدی که از زمان انتشارشان تا این لحظه تغییری در متن و تصاویرشان صورت نگرفته است. عناوینی که در قیاس با شمارههای قبلی مجموعه، از دیدگاههای سیاسی مبراست و هدف نویسندهاش تنها خلق قصه است. این دو کتاب از شاهکارهای هرژه محسوب می شوند.
دزدیهای مشکوک در این چند هفتهی اخیر باعث نگرانی مردم شده است
راز کشتی اسب شاخدار آنجا شروع میشود که برادران کارآگاه ماموریتی تازه یافتند. و در جمعه بازار حین پرسهزنی با تنتن رو به رو میشوند. در حال خرید عصا هستند که متوجه می شوند کیف پولشان به سرقت رفته است!
در ادامه تنتن کشتیی دکوری را به قصد هدیه دادن به ناخدا خریداری میکند. که بلافاصله پس از خرید دو نفر مصرانه در تلاش برای متقاعد کردن تنتن اند تا کشتی را از او بخرند. کلکسیونرهایی که به گفتهی خودشان این کشتی برای تکمیل کردن مجموعهشان بسیار ارزشمند است. ناخدا هادوک دوست داشتنی با دیدن هدیهاش تعجب کرده و تنتن را به خانهاش دعوت میکند تا از شباهت بسیار زیاد این ماکت با کشتی جد بزرگش، سر فرانسیس هادوک پرده بردارد.
تنتن در هنگام بازگشت به منزلش کشتی را گم شده و خانه را دزد زده می بیند. جیببری ها بیشتر شده است و دوباره کیف پول تامسون ها به سرقت رفته است! تنتن درگیر معمای کشتی گم شدهاش است که در بعد از ظهری به صورت کاملا اتفاقی چرم نوشتهای را زیر میز چوبیاش مییابد. تنتن از قوهی جناییاش استفاده میکند:
حالا قضیه کاملا معلوم شد…کسی که کشتی منو دزدیده، میدونسته این چرمنوشته اون جاست. وقتی اونو پیدا نکرده برگشته و تو خونه دنبالش گشته، همه جا رو زیر و رو کرده ولی فکر نمیکرده زیر میز افتاده باشه
و متن سراسر رمز آلود چرمنوشته، تنتن را در برابر معمایی عجیب و بدون راهحل قرار میدهد. ذهنش درگیر شده و تصمیم می گیرد سری به ناخدا بزند.
سه برادر به هم میپیوندند. سه اسب شاخ دار در خورشید ظهرهنگام امواج را میشکافند. از نور سخن خواهند گفت. زیرا نور، نور میتراود و آن گاه میدرخشد در
ب ۱ شم ۴۲
ᵻعقاب
ناخدا در خلوتش چند روزی است که به سراغ دفتر خاطرات جد بزرگش سر فرانسیس رفته و در رویدادهای آن دوران جدش یعنی در سال ۱۶۷۶ میلادی غرق شده است. صحبت از سرگردانی جد بزرگ در دریای کارائیب است. آنجا که با دزدان دریایی در زد و خورد قرار دارند و راکهام سرخ پوش بر او پیروز میشود.
هادوک تمام این خاطرات را برای تنتن بازگو میکند و پرده از وصیت نامهی عجیب هادوک بزرگ برمیدارد. همان شکل رمزی از کلمات که تنتن آن را در چرم نوشتهای زیر میزش پیدا کرده بود.
کشش داستانی به دلیل طرح معما و هم چنین وجود ناخدا هادوک و تامسونها از صلابت خوبی برخوردار است. فردی خواستار ملاقات با تنتن میشود که در جلوی خانهی تنتن به گلوله بسته شده و معما پیچیدهتر از قبل میشود. تنتن و فعالیتهایش برای حل این ماجرا احساس خطر برادران پرنده، دلالان عتیقه را بر میانگیزد که سبب میشود توسط آن ها ربوده شده و در زیرزمین عمارتی زندانی شود. خواست آن ها از تنتنیک چیز است؛ دست نوشتههای چرمی. چرا؟
چون ازجایی با خبر شدهاند که با کنار هم گذاشتن ۳ چرم نوشته نقشهی گنجی به دست میآید.
تنتن با به کارگیری ابتکاری، راه خروجی برای خود میسازد، سگ وفاداراش رد او را دنبال کرده است و فریمهایی طراحی می شوند که درگیری جذابی را به تصویر میکشد.
نستور، خدمتکار قصر مارلین اسپایک یعنی محل اسکان برادران پرنده، وارد داستان شده و مانع برقراری تماس تنتن با ناخدا میشود. که البته در ادامه نستور جز آن دسته کاراکترهای بی آزاری میشود که در مجموعه داستانهای تنتن نقش آفرینی میکند. به طور موازی، برادران کارآگاه در جبههای دیگر درگیر هستند و سرنخهایشان آنها را به کیف قاپ مشهور میرساند. فرد متشخصی که تنها از روی مرضی وسواس گونه دست به جیب بری میزده و کلکسیونی از کیف پول را بر اساس نام صاحبانش مرتب کرده است!
دو چرم نوشتهی دیگر به انضمام دیگری که تنتن یافته بود در کنار هم قرار میگیرند. و مرحلهی اول برای یافتن گنج سپری میشود. مختصات اختفای آن به دست آمده و تنتن و ناخدا در فکر تدارک سفری دریایی و یافتن آن هستند که ادامهی این داستان در کتاب گنج راکهام سرخ پوش دنبال میشود.
آشنایی با پروفسور کلکولس؛ نابغهی حواسپرت
کاتبرت کلکولس، مخترعی با اختلالات شنوایی که به زودی در دل خوانندگان تنتن جا باز میکند. و آن ها را با ماجراهایش گاه سرگرم میسازد و گاه عذاب میدهد. پروفسور تورنسل که با نام پروفسور کلکولس نیز شناخته میشود با ظاهری تماما مخصوص پا به مجموعه میگذارد، کسی که آونگ جهتیابش را هیچ وقت از خودش دور نمیکند و سنگین بودن گوشهایش صحنههایی با تم کمدی میآفریند.
خبر آماده شدن تنتن و ناخدا برای سفری جهتیافتن گنج توسط حواسپرتی و البته دهنلقی یکی از خدمهی کشتی ناخدا به بیرون درز میکند. و بر صفحهی روزنامهها و مجلهها میآید. با انتشار این خبر سیل افراد سودجو و منفعت طلبی که خود را بازماندهی نسل راکهام سرخ پوش میدانند روانهی خانهی تنتن و ناخدا می شوند. که موجب غافلگیری تنتن و البته خشم ناخدا و برخورد تند او میشود.
پروفسور به منظور کمک کردن به تنتن و ناخدا در اکتشافات اعماق دریا وارد داستان میشود. و پیشنهاد میکند که به خانهاش بروند و دستگاهی که برای کاوش دریایی طراحی کرده است را به آن ها نشان دهد. با کش و قوسهایی پا به خانه پروفسور میگذارند. اصرارهای زیاد از حد او، اختراعات ناکارآمد و کم شنواییاش باعث کلافگی همه شده است.
روز حرکت کشتی فرا می رسد. حال ناخدا به دلیل آنفلوانزا گرفته و چهرهاش درهم است، یکی از برادران پرنده، دلالان عتیقهی حاضر در مجموعه پیش از زندان گریخته، و پزشک معالج ناخدا او را از مصرف هر نوع نوشیدنی به دلیل کبد چرب، به جز آب منع کرده است.
تامسونها به منظور محافظت از آنها در برابر حمله احتمالی ماکس پرنده با آنها روانه سفر میشوند!
داستان به زیبایی گره میخورد و نویسنده با شکیبایی گرهها را باز میکند؛ محتوی ریخته شده از شیشهای شکسته، ناخدا و تنتن را به قایق نجات موجود در کشتی میرساند، جایی که گویا کسی به آسودگی خوابیده است؛ پروفسور کلکولس بدون هیچ اطلاع رسانی قبلی پا به کشتی گذاشته و به مهمان ناخواندهی این سفر دریایی تبدیل شده است. که عصبانیت ناخدا و در پاسخ آن کم شنوایی کلکولس، دیالوگهایی دست اول تحویل خواننده میدهد.
روزها سپری میشود و در دریا پیشروی میکنند و به مختصات چرمنوشتهها نزدیک میشوند. به جزیرهای میرسند. تنتن، ناخدا و تامسونها پا روی خشکی میگذارند. صحنهی بگو مگوی ناخدا با طوطی ها و همچنین درگیری کارآگاهان با میمونها خنده را بر لب مخاطب مینشاند. در هنگام بازگشت به کشتی، پروفسور با زیردریایی به شکل کوسهاش همگان را غافلگیر میکند و آرام آرام اطمینانی را در دل تنتن به وجود میآورد:
میدونی ناخدا، یواشیواش دارم به این فکر میفتم که زیردریایی اختراعی پروفسور کلکولس ممکنه به دردمون بخوره و به ما کمک کنه.
فردای آن روز تنتن با زیردریایی به اعماق دریا میرود. و در خلال این رفت و آمدها باقی ماندهی کشتی اسب شاخدار را پیدا میکند. و لوازمی قدیمی و البته قیمتی را با خود به کشتی میآورد. ناخدا هم به عمق زده و نوشیدنیهایی که از عمرشان ۲۵۰ سال گذشته است را همراه خود میآورد!
تنتن در بازگشت بعدیاش به دریا صندوقچهای مییابد، صندوقچهای حاوی پارهای اسناد و مدارک. روزها میگذرد و تحقیقات ادامه دارد ولی کماکان گنجی پیدا نشده است. و نا امیدی کم کم راه خود را به دل کاوشگران گنج باز میکند.
با دستانی خالی بازمیگردند. ولی پروفسور در چندین روز کار کردن بی وقفه، اسناد و مدارک داخل صندوقچه را که تکه پارههایی بیش نبود، ترمیم کرده و از نوشتههای آن ثابت میشود که قصر مارلین اسپایک به ناخدا هادوک تعلق دارد و ورق به سودشان برمیگردد.
در بازدید از قصر، تنتن، ناخدا را به زیرزمینی که پیشتر در آن محبوس بود میبرد. و در بین خرت و پرتهایی که آنجا بود مجسمهی سنت جان را کنار کرهای میبینند. تنتن حیران میشود و پیغام چرم نوشتهها را بطور واضح در مییابد. در کرهی مذکور گنج راکهام سرخ پوش را پیدا میکنند.
در پایان، ناخدا موزهای در مارلین اسپایک، عمارتی که به تازگی با کمک پروفسور صاحب آن شده است، ترتیب داده و وسایلی که از گشت و گذار دریاییشان پیدا کرده بودند را در معرض نمایش برای عموم قرار میدهد. در پلان پایانی تنتن، ناخدا و پروفسور را دوستانی میبینیم که ماجراهای فوق العادهی زیاد دیگری را در کنار هم پیش رو دارند.
در ۱۲ جلد بعدی، تنتن و دوستانش چه وقایعی را در پیش دارند؟ در دیگر مطلبی که با عنوان تنتن و هرژه در مسیری ابدی-قسمت دوم برای شما تهیه کردیم سرنوشت نهایی این ماجراجوی جوان را دنبال کنید.