سهراب ناگهان ایستاد: از من بپرسی اینجا قشنگترین جای شهر ماست، نگاه کن. درختها جوانه کردهاند.
آرزو گفت: اینجا انگار تهران نیست…
[و سهراب پاسخ داد]: تهران همینجاست یا بود. جایی که ما زندگی میکنیم معلوم نیست کجاست!
گفتاوردی که خواندیم از کتاب «عادت میکنیم» نوشتهی زویا پیرزاد است. این اثر که رگههای شدید فمینیستی دارد حاصل کار نویسندهای خانم و ارمنیتبار است. که سابقاً او را با کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» شناخته بودیم.
«عادت میکنیم» که اولین بار در سال ۱۳۸۳ توسط نشر مرکز منتشر شد، تا به حال بیش از هفتاد بار تجدید چاپ شده و به زبانهای دیگری مانند فرانسوی هم برگردانده شده است.
موضوع اصلی این کتاب زویا پیرزاد درمورد زندگی سه زن از نسلهای مختلف و تفاوت دیدگاهها و رفتارهایشان است. یک زن به نام آرزو که همراه با مادر و دخترش زندگی میکند و میخواهد بعد از عمری زندگی برای دیگران، این بار برای خودش زندگی کند…