تاریخ دلسنگی!
شاعر مقاومت، هنرمندی است که بین عشق و وطنش جدایی نمیاندازد. دلسنگی ظالمان را چه در زندگی شخصی و چه در مواجهه با ملتش میبیند و از دلتنگی برای میهن آزاد مطلوبش مینویسد… ماجرا اما آنجایی دردناکتر میشود که «محمود درویش» به عنوان یک شاعر فلسطینی، معشوقهای به نام ریتا داشته باشد که او را رها کند و به ارتش اسرائیل بپیوندد!
زمانی که از خود شاعر درمورد معشوقهاش سوال کردند اینچنین پاسخ داد:
تصور کنید که معشوقهی شما در قدس، دختران وطن شما را دستگیر کند. این نهتنها بر قلب سنگینی میکند بلکه برای عقل نیز غیر قابل درک است…
کتاب «تاریخ دلتنگی» گزیدهای از اشعار ترجمه شدهی محمود درویش شاعر فلسطینی معاصر است. او که دههی قبلی میلادی فوت کرد، بیش از سی دفتر شعر منتشر شده دارد. و شعرهایش که بیشتر به مسئله فلسطین مربوط میشوند علاوه بر عربزبانان، در بین مخاطبان جدی ادبیات غیر عرب هم با محبوبیت خاصی همراه است.
حدود سی شعر برگزیدهی او در تاریخ دلتنگی حضور دارند. این کتاب، دو بخش اصلی و چند بخش فرعی دارد. قسمت زندگینامه و بخش اشعار. کار زیبایی که باعث شده با خواندن یک کتاب، هم پیشزمینهی خوبی برای درک اشعار داشته باشید و هم دو تیر به هدف زده باشید. و با خواندن یک کتاب مسائلی مانند زندگی شخصی، زیست شاعرانه، استعدادشناسی و سبکشناسی را دربارهی محمود درویش بدانید.
روایت فتح!
به بهانهی چاپ سوم این کتاب که قرار است توسط نشر ایجاز به بازار ارائه شود، گفتوگوی کوتاهی با مترجم جوان این اثر، سعید هلیچی داشتیم که اشعار درویش را برای ما روایت میکند.
هلیچی مترجم جوان اما خوشذوقی است که متولد سال ۱۳۷۰ هجری شمسی است. علاقهی او آنجا با تخصص همراه شده که بدانیم هلیچی اصالتا اهوازی است. و تمامی اشعاری را که ترجمه کرده با پوست و گوشت و خونش درک کرده است. همچنین علاقهی او به نویسندگی و حضورش در جنبههای دیگر ادبیات باعث شده تا اشعار را نه به صورت تحتاللفظی که همراه با روح اثر به فارسی برگرداند.
هلیچی آثار دیگری مانند تاریخ اندوه، اثر عدنان الصائغ، شاعر عراقی را هم در کارنامهاش دارد. او در مدت نهچندان بلند فعالیتش توانسته جوایز مختلفی مانند جایزهی برگردان شعر عربی به فارسی از دانشگاه علامه تهران و جایزهی شعر عربی استان خوزستان را فتح کند… .
سعادت ترجمه
هلیچی درمورد انگیزهاش برای ترجمهی اشعار درویش میگوید:
آنچه باعث شده بنده به ترجمهی اشعار محمود درویش روی بیاورم فارغ از شعرهای بینظیر عالیجناب درویش، تعلق خاطر بنده به شخصیت و کاریزمای این شاعر است و شاید این مساله سهم بیشتری را نسبت به شعر او داشته باشد. محمود درویش با آن شخصیت رهبرگونه در اشعارش و در وطنش فلسطین…
او ادامه میدهد:
محرک بعدی برای ترجمهی اشعار درویش آوردن زبانی نو با واژگان نو در ترجمه بود. چرا که نسل کنونی محتاج ترجمههای نو، روان و سلیس است. کما اینکه در جهان کنونی علم و پیشرفت برای راحتی انسان قدم برمیدارد. ادبیات نیز نباید از این قافله عقب باشد ولی این بدین معنا نیست که از ذوق ادبی و رعایت بعضی نکات مهم غافل بمانیم.
البته این مترجم صرفا راه خود را درست نمیداند و دیگران را به ارائهی آثار قوی با سلیقهی خودشان تشویق میکند:
معتقدم بعد از بنده اگر نیاز باشد مترجم دیگری با زبانی جدیدتر و قابل فهمتر برای نسلهای بعد، میتواند به ترجمه آثار جناب محمود درویش و دیگر شاعران جهان روی بیاورد زیرا بنده ترجمه را پُلی فرهنگی میبینم، پُلی که میتوان دو فرهنگ را به هم نزدیکتر کند و تمام کدورتهای تاریخی که بعضیها قصد دارند همیشه در ذهن مردم عادی فرو کنند را محو کند. اساسا چه چیزی بهتر از ادبیات و شعر و آشنایی مخاطبان از این راه؟ بنده طی این سالها تلاش خود را کردهام که این امر را محقق سازم. و به زعم مخاطبان، منتقدان و اساتیدم تا حدودی موفق بودهام…
اولینِ اولینها
هلیچی کاری که کرده را خاص میداند:
مقدمهی کتاب تاریخ دلتنگی منحصر به فرد بوده و بیش از این هیچ مترجمی در ایران، زندگی شخصی و ادبی عالیجناب محمود درویش [و سایر هنرمندان] را اینچنین تحلیلی نیاورده بود…
او ادامه میدهد:
مقدمهای که من نوشتهام بیش از پنجاه صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده است. و زندگی محمود درویش را به صورت کامل بیان کرده است. که این امر طاقتفرسا طی مطالعهی منابع مختلف عربی در کتابها و مصاحبههای جستهوگریختهی شاعر با افراد مختلف رخ داده است و بعد ترجمهای روان، سلیس و انتخاب اشعاری اجتماعی سیاسی و عاشقانه بوده که مخاطب را در این محور قرار داده، محور یا محورهایی که مخاطب کنونی همیشه با آنها درگیر بوده است.