هیچ چیز ظریف و ماهرانهای در خصوص مارک منسون وجود ندارد! او گستاخ و مبتذل است و هیچ اهمیتی به مسائل نمیدهد! اما مثل هر چیزی که در زندگی ارزش واقعی دارد، باید کمی عمیقتر بررسی کنید تا گنجی را بیابید که ارزش جستجو در پایه و اساس آن را دارد. من به تازگی با مارک در مورد کتاب جدیدش، «هنر ظریف بیخیالی: یک رویکرد دور از انتظار برای زندگی خوب» مصاحبه کردم و متوجه شدم فردی که در پشت این ناسزاگویی قرار داد، در واقع شخصیتی بسیار الهامبخش، عمیقاً فلسفی و فوقالعاده زیرک است. در واقع، او آنقدر زیرک است که به نحو درخشانی کتاب خود را با استفاده از زبان عامیانه پنهانسازی کرده تا راهی برای فریب دادن خواننده و خواندن کتابی در خصوص ارزشها پیدا کند. در واقع «هنر ظریف بیخیالی» کتابی است در مورد پیدا کردن چیزی که برای شما اهمیت دارد؛ چیزی که همهچیز را به خاطر آن رها خواهید کرد. بهاینترتیب که؛ او محدود کردن مواجهه با عوامل گیجکننده و حواسپرتکنی همچون شبکههای اجتماعی، تلویزیون و تکنولوژی و همچنین کاهش نگرانی در مورد چیزهایی که ارزش و معنای چندانی در زندگی ندارند را نیز تشویق میکند. در مصاحبهای که با مارک داشتیم، وی گفت:
اگر چیزهایی را به صورت آنلاین مشاهده کردید یا چیزهایی را از همکاران خود شنیدید که واقعاً بر شما تأثیر گذاشتند، بنابراین لازم است که به ارزشهای زندگی خود نگاهی بیندازید. اگر احساسات شما به طور مداوم به این سمت کشیده میشوند و شما احساس میکنید که هرگز نمیتوانید خود را کنترل کنید، بنابراین احتمالاً دلیل آن ارزش نهادن بیش از حد به چیزهای غلط است.
این کتاب که بیش از یک کتابچهی راهنمای عملی برای انتخاب چیزهای مهم و غیر مهم در زندگی ماست، نیاز بیشتری به صداقت و حقیقت در بررسی مشکلات شخصی، ترسها و انتظارات دارد. این کتاب مواجههی جسورانهی شخصی با حقایق دردناک، اشتباهات و ابهامات است و بدون تمامی آن نکات مثبت و سازندهای است که راهنمایان و مشاوران به ما ارائه میکنند. برای آشنایی بیشتر با این کتاب و عقاید مارک منسون میتوانید مطلب «معرفی کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغهها» را در وبلاگ کتابچی مطالعه نمایید.
آیا مثبت فکر میکنید؟
منسون میگوید:
لعنت به مثبتاندیشی! اجازه دهید صادق باشم، گاهی اوقات شرایط به خوبی پیش نمیرود و باید با آن کنار بیاییم.
آیا باید فوقالعاده باشیم؟
منسون مینویسد:
همه افراد نمیتوانند فوقالعاده باشند. همواره تعدادی برنده و بازنده در جامعه وجود دارد که دلیل آن میتواند قصور شما و یا شرایط ناعادلانه باشد.
به دنبال خوشبختی هستید؟
او اشاره میکند:
مسیر خوشبختی، مسیری پر از تپههای ننگ و شرمساری است.
که با اختلاف زیاد، این نقلقول مورد علاقهی من در این کتاب است.
و من دائماً در جستجوی خوشبختی هستم.
پس از خواندن کتاب مارک، آنقدر خندیدم تا اینکه پوزخند زدم؛ و گریه کردم تا اینکه افسرده شدم. او حرفهایش را به طرز دردناکی صادقانه بیان میکند و در عین حال بسیار خندهدار است. صداقت او برای من رضایتبخش و بهنوعی کافی بود. وقتی هرکدام از کتابهای خودیاری دیگر احساس کمارزش بودن و در اوج بودن را به شما تزریق میکند، و تا زمانی که سر در قعر کتاب دارید، این احساس باقی میماند و هیچ هدف و کاربردی در لابهلای زندگی روزمره و تیره و تار شما ایجاد نمیکند، کتاب مارک شما را از توهم و عدم پذیرش دور میکند و به گودالی که در آن گیر کردهاید اشاره میکند و شما را مجبور میکند که نه تنها به این تیرگی و آلودگیهایی که شما را پوشانده است، دقت کنید، بلکه آن را نیز بپذیرید. به گفتهی او، این همان منبع واقعی توانمندسازی است.
به محض اینکه ما ترسها، اشتباهات و عدم اطمینان خود را پذیرفتیم و به محض اینکه از فرارکردن و دوری کردن و مواجهه با حقایق دردناک جلوگیری کردیم، میتوانیم شهامت و اعتماد به نفسی پیدا کنیم که ناامیدانه به دنبال آن هستیم.
به جای آنکه به دنبال یک زندگی خوب، بدون مشکل و کاملاً بینقص باشیم، مارک این سؤال اساسی را مطرح میکند:
میخواهید چه مشکلاتی داشته باشید؟
اگر چیزی که او مینویسد، درست باشد، یعنی اینکه «زندگی اساساً یک سلسله از مشکلات بیپایان است و راهکار یک مشکل، تنها ایجاد یک مشکل دیگر است»، بنابراین وقتی او به من میگوید که زندگی برای کسانی که دائماً تلاش میکنند از مشکلات فرار کنند، بیفایده و افتضاح است، منطقی به نظر میرسد. به جای این سؤال که «چگونه میتوانم از شر مشکلات خلاص شوم؟» این سؤال مطرح میشود که:
چه مشکلاتی مرا هیجانزده میکنند؟ چه مشکلاتی وجود دارند که من حاضرم خود را برای آنها قربانی کنم، یا برای آنها تلاش کنم؟
او بازار مدرن و امروزی خودیاری را «نسخهی سیبزمینی سرخ کرده و مشروب گازدار رشد شخصی مینامد و به جای حل مشکلات معقول و منطقی، رشد ناچیز را برای افراد پیشبینی میکند.» «مصرفکننده بودن آسان و راحت است… اما یک تلاش ذاتاً دشوار به عنوان بخشی از رشد وجود دارد و اگر شما هرگز در مورد به رخ کشیدن رشد خود تمایلی ندارید، اغلب افراد هم از آن اجتناب میکنند… آنها فقط میخواهند در جستجوی بهترین چیزها باشند تا حواس خود را پرت کنند.» همانطور که هر رستوران فستفودی میتواند به شما بگوید، با فروش سیبزمینی سرخ کرده و مشروبات گازدار، پول زیادی به دست میآورید؛ و با توسعهی صنعت خود ارتقایی به ارزش ۱۱ میلیارد دلار در سال در ایالات متحده، جای هیچ شکی وجود ندارد که بازار با احساساتی شدن در خصوص عالی بودن سیبزمینی سرخکرده، اشباع شدهاست؛ بنابراین میتوانید عملاً امید خود را از دست دهید. از سوی دیگر، منسون هیچ امیدی به کتابش ندارد، حداقل در ظاهرش که اینگونه است. او مینویسد:
این کتاب هیچ اهمیتی در مورد کاهش مشکلات یا دردهای شما نمیدهد. این کتاب راهنمایی برای عظمت و بزرگی شما نیست و نمیتواند باشد، زیرا عظمت و بزرگی تنها یک توهم در ذهن ماست، مقصدی ساختگی است که ما خودمان را به دنبال کردن آن و آتلانتیس روانی خودمان ملزم کردهایم.
طنز ماجرا اینجا است که این کتاب در واقع در مورد عظمت و بزرگی و کتابی امیدوارکننده است. در پذیرش فقدان بزرگی و عظمت، سادگی و زیبایی ما در میان پیچیدگیها و زشتیها، یک عظمت و بزرگی دیگر کشف میشود. با در آغوش گرفتن مشکلات ما به همراه زشتیها، آلودگیها و تیرگیهایی که اساساً به همراه زندگی و انسانیت ما هستند، ما به سراغ زندگی خوبی که همیشه آرزویش را داشتیم، میرویم.
کتاب «هنر ظریف بیخیالی: یک رویکرد دور از انتظار برای زندگی خوب» یک کتاب بسیار الهامبخش در مورد ارزشها و اهدافی است که بهطور هوشمندانه در لباس گستاخی، ابتذال چهارحرفی، منفی نگری و ویرانگر پنهان شده است. هیچ ابرهای بادکرده و نرمی وجود ندارند در کنار اسبهای تکشاخ بخرامند و رنگینکمان را در آغوش بگیرند، بلکه انفجاری از کلمات مستهجن و حقیقتهای زنندهای وجود دارد که بیان میشوند. اما زمانی که خواندن این کتاب را تمام میکنید، متوجه خواهید شد که عهد و پیمانی طنینانداز شده است. ناگهان دنیا روشنتر و شفافتر به نظر میرسد. شما احساس آزادی و بسیار خوبی خواهید کرد، با وجود اینکه ساندویچهای بدی در سراسر کتاب به شما تعارف شده است؛ و فقط آن نوع سیبزمینی سرخکرده که باعث میشود اشتهای شما برای غذای واقعی باز شود، وجود نخواهد داشت، بلکه آن نوع غذاهای خوب خانگی که شما را از اعماق درون گرم نگه میدارد هم خواهد بود، مثل بشقاب بزرگی از حقایق بیپرده، مؤثر، دستنخورده و کلی که برای شما حاضر شده است.
منبع: huffpost.com