عدم استقبال از آخرین اقتباس سینمایی رمان محبوب «زنان کوچک» (Little Women) بازتابی از باورهای پیشین در ارتباط با این روایت زنانه است.
«کریستی الدرج» (Kristy Eldredge) میگوید:
زنان کوچک (Little Women) با مشکلی مردانه مواجه است.
این عنوان مقالهای است که در همین ماه در وبسایت «ونیتی فیر» (Vanity Fair) منتشر شده و به آخرین اقتباس سینمایی از رمان محبوب «لوئیزا می الکات» (Louisa May Alcott) اشاره میکند. این فیلم تحسین منتقدان را برانگیخته است.
استفاده از بازیگرانی درجه یک از قبیل، سورشا رونان (Saoirse Ronan)، تیموتی شالامی (Timothée Chalamet) و مریل استریپ (Meryl Streep)؛ بهرهگیری از تواناییهای هنرپیشهی شناخته شده «گرتا گرویگ» (Greta Gerwig) که اکنون به کار کارگردانی مشغول است و استفاده از منبعی دوستداشتنی و محبوب از جمله مولفههای قابل توجهی است که نظر بسیاری از بینندگان و رأیدهندگان به این فیلم را جلب کرده است.
زنان کوچک افق
زنان کوچک؛ فیلمی که جوایز را جلب نکرد
با این حال، با توجه به دو نامزدی برای جایزه گلدن گلوب (Golden Globe) و توفیق نیافتن در کسب جوایز انجمن بازیگران فیلم (Screen Actors Guild Award) میتوان دریافت که این اثر سینمایی تا کنون در فصل جوایز با استقبال چندانی روبهرو نشده است. مجله «ونیتی فیر» (Vanity Fair) نیز در اکرانهای اولیه، عمدهی مخاطبان این فیلم را زنان دانسته است.
«امی پاسکال» (Amy Pascal) به عنوان یکی از تهیهکنندگان این فیلم در اینباره به این مجله گفته که به نظر او بسیاری از مردان به دلیل وجود آنچه که وی «تعصب ناخودآگاه» خوانده، از رأی دادن به آن اجتناب کردهاند.
این درحالی است که پس از به اکران درآمدن این فیلم، آمار گیشهها حکایت از آن میکنند که این اثر سینمایی در جذب مخاطبان موفق عمل کرده است. این اثر پس از قسمت جدید فیلم «جنگ ستارگان» و تازهترین نسخهی «جومانجی» (Jumanji)، قادر بوده که جایگاه سوم را به خود اختصاص دهد. با وجود این، در روز افتتاحیهی فیلم هم با نگاهی به توئیتر میتوان آثار همان تعصب ناخودآگاه تماشاگران مرد را مشاهده کرد.
«جانت ماسلین» (Janet Maslin) یکی از منتقدان روزنامهی «نیویورک تایمز» (New York Times) است که به تازگی در توئیتی، شگفتی خود را از خصومت آشکار نسبت به این فیلم بیان کرده است.
مردانی که آنها را میشناسم، دوست دارم و برایشان احترام قائل هستم به شکل آشکار و فعالانهای با زنان کوچک دشمنی میکنند.
در سال ۲۰۱۹ میلادی، مواجه شدن با چنین رویکردی باورکردنی نیست! گویی تاریخ تکرار میشود. در سال ۱۸۶۸ میلادی، زمانی که کتاب خانم «الکات» برای نخستین بار منتشر شد، با توفیقی بلادرنگ مواجه شده و توسط بسیاری از مجلات مطرح همان دوران مورد نقد و بررسی قرار گرفت و بارها چاپ مجدد شد.
مخالفتها با اثر
نکات بالا به ایجاد مخالفتهایی با اثر انجامید. در آن زمان، رمانهای نگاشته شده توسط نویسندگان زن آمریکایی نگاه منقدان را به خود جلب نکرده و چندان جدی گرفته نمیشدند. این درحالی است که همتایان بریتانیایی آنها یعنی نویسندگانی نظیر «جین آستن» (Jane Austen) و «فنی برنی» (Fanny Burney) به عنوان غولهای ادبیات آن دوران شناخته میشدند. اما، در ایالات متحده اوضاع دیگری حاکم بود.
تفکر مردسالارانه و سفید پوستیِ حاکم بر فضای ادبی و روشنفکری آن زمان، بیشتر به شنیدن داستانهایی از تقابل انفرادی یک آمریکایی با سرزمینهای وحشی تمایل داشت؛ نه یک مثلث عشقی یا حماسهای از صمیمت خانوادگی. «نینا بِیم» (Nina Baym) یک منتقد ادبی است که در سال ۱۹۸۱ در مقالهای با عنوان «ملودرامهای مردسالاری» (Melodramas of Beset Manhood) نوشت نویسندگان قرن نوزدهم، «تجربیات آمریکایی را به طور عمده مردانه قلمداد میکردند.» یعنی، موضوع تنها استقبال نکردن از نگرش زنانه نبود؛ آنها، دیدگاههای زنانه را به طور کلی نفی میکردند.
آیا داستانهای زنان با اقبال مواجه نمیشوند؟
البته، این به معنای آن نیست که داستانهای زنان آمریکا با اقبال عمومی مواجه نمیشدند. کتاب «کلبهی عمو تام» (Uncle Tom’s Cabin) نوشتهی «هریت بیچر استو» (Harriet Beecher Stowe) نیز پس از نخستین انتشار خود در سال ۱۸۵۲ با استقبال چشمگیری مواجه شد. اما تقاضای گسترده برای دسترسی به آن بیشتر از آن که متوجه سبک باشد، جنبهی سرگرمی داشت.
براساس گفتههای خانم «بِیم» (Ms. Baym) «ناتانیل هاوثورن» (Nathaniel Hawthorne) یکی از کسانی بود که در سال ۱۸۵۵ میلادی در اثر نگرانی از خدشهدار شدن فروش کتاب خویش، محبوبیت آثار نویسندگان زن را به سخره گرفت و به سبک نگارش بد آنها اعتراض کرد.
واقعیت این است که در آن دوران، زنان به دنبال نگارش آثاری عامهپسند و پرفروش بودند. خود «الکات» (Alcott) دربارهی رمان «زنان کوچک» به این نکته اشاره کرده است که وی این کتاب را برای کسب درآمد و در زمانی نگاشته که مردان با آن به شدت برخورد میکردند. زمانی که تصور میشد که در مقابل حماسههای پولسازی همچون «موبی دیک» (Moby-Dick) شانس قابل توجهی برای دستیابی به توفیق نداشته باشد. در دورانی که زنان در مقایسه با مردان از فرصت به مراتب کمتری برای کسب درآمد برخوردار بوده و اغلب به کارهایی گماشته میشدند که به مهارت خاصی نیاز نداشت، انجام این کار ضروری تلقی میشد. در این صورت، چه کسی نگارش برای کسب درآمد را نادیده خواهد گرفت؟
عصر جدید؟!
به نوعی میتوان ادعا کرد که ما در دورانی متفاوت و به مراتب پیشرفتهتر از گذشته زندگی میکنیم. در عصر ما، داستانهای مربوط به زنان با استقبال چشمگیری مواجه میشوند. از این میان میتوان به آثاری نظیر مجموعهی تلویزیونی «فلیبگ» (Fleabag) اشاره کرد. اثری که جایزهی «امی» (Emmy) را از آن خود کرده است.
فیلم «شیادان» (Hustlers) هم در زمره آثاری قرار دارد که بیش از آن چه انتظار میرفت مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و ممکن است بتواند نخستین نامزدی اسکار را برای «جنیفر لوپز» (Jennifer Lopez) به همراه داشته باشد. فیلم سینمایی «پرتره دوشیزهای شعلهور» (Portrait of a Lady on Fire) داستان عشق دو زن را در فرانسه قرن هجدهم بیان میکند. این اثر نیز امسال برای دریافت جایزهی نخل طلایی جشنواره فیلم کن (Palme d’Or Cannes) نامزد شده است. بنابراین، به نظر نمیرسد که مردان، این داستانهای زنانه را نادیده گرفته باشند.
زنان کوچک، فیلمی تکراری
شاید «زنان کوچک» در ظاهر چندان تازه و مترقی به نظر نرسد. تاکنون، هفت فیلم از روی این اثر ساخته شده است؛ شاید این امر موجب شده که فیلم مذکور از نظر آقایان تکراری به نظر برسد. با این حال، با توجه به آن که در دورانی زندگی میکنیم که بازسازی و ساخت فیلمهایی دنبالهدار با تمرکز غالب بر موضوع مردان باب است، این موضوع هم امری استثنایی به نظر نمیرسد.
از طرفی هم ممکن است موضوع به روش بازاریابی ناموفق و استفاده از روایتی خطی و به کار گیری تصاویری روستایی در تبلیغات فیلم برگردد. خواهران «مارچ» (March) با طرههای پریشان گیسوان و لباسهای فاخر، گویی از نقاشیهای «جان سینگر سارجنت» (John Singer Sargent) سربرآوردهاند. بافندگی در اطراف آتش و گفتوگوهای فراوانی که به انتخاب شریک آینده زندگی دختران اشاره میکنند، همگی جنبههای ضعیفی از کتاب خانم «الکات» را به تصویر میکشند. (نیمه دوم این کتاب در انگلستان عنوان «همسران خوب» Good Wives را به خود اختصاص داده بود.) تا جایی که به احتمال قوی، برخی از مخاطبان احساس خواهند کرد که داستان تنها در پیدا کردن شوهر خلاصه میشود.
با این حال، داستان این کتاب همواره بیش از اینها ارزش داشته است. شخصیت «جو مارچ» (Jo March) که در این نسخه، خانم «رونان» (Ronan) ایفای نقش آن را برعهده دارد، فردی مذهبی و در عین حال، قهرمانی عصیانگر و ماجراجو است. «جو» در فصل اول کتاب میگوید:
من نمیتونم بگم که چقدر از این که پسر نیستم، متأسفم. حالا هم اوضاع از همیشه بدتره. چون، دارم میمیرم که همراه پاپا به جنگ برم. عوضش، فقط باید خونه بمونم و عین یه پیرزن فرتوت بافتنی ببافم!
اثری قرن نوزدهمی؟!
شاید کتاب «زنان کوچک» از دور درست مانند یک اثر عاشقانهی قرن نوزدهمی به نظر برسد؛ با این حال، با مطالعهی کتاب یا تماشای این فیلم «جو» از همان ابتدا تمام تصورات ما از این اثر را دگرگون خواهد کرد.
فیلم خانم «گرویگ» نیز از همان روحیه اثر اصلی بهره جسته است. در این جا هم درست مانند کتاب، خواهران «مارچ» از لحاظ فکری کنجکاو و مشتاق مطالعه و هنرمند هستند. آنها با اشتیاق تمام نمایشنامههای دراماتیک «جو» را اجرا میکنند. در نهایت، «امی» به اروپا میرود تا حرفهای را دنبال کند. «بت» نواختن پیانو را ادامه داده و در آن تبحر مییابد. «مگ» هم در اجرای نمایش استعداد دارد.
در یکی از صحنههای اصلی و نهایی فیلم، «جو» تلاش میکند تا احساسات خود را درباره علاقه به نگارش و بیمیلی به همسریابی برای مادرش تشریح کند. او میگوید:
زنان از قدرت تفکر برخوردار هستند و علاوه بر قلب، روح هم دارند.
نظرات مثبت
به دلایلی اعتقاد داریم که نسخهی جدید «زنان کوچک» نه تنها نظر بانوان بلکه توجه سایر مخاطبان را نیز به خود جلب کرده است. چندتن از منتقدان مرد، دیدگاههای مشتاقانهای را دربارهی آن ارائه دادهاند. خانم «ماسلین» (Ms. Maslin) هم در توئیتی اعلام کرده که با اکران فیلم، مردان از مخالفت با آن دست برداشتهاند. او در توئیت خود نوشته است، «آقایان، حتی تعدادی از آنها که گفته بودند به تماشای این فیلم نخواهند رفت، آن را دیده و دوست داشتهاند.»
با این حال، حتی تصور این هم موجب دلسردی میشود که در آغاز نگرانیهایی درباره اکران فیلم وجود داشته است. همین که بسیاری از آقایان تنها به این دلیل که تصور میکردند مخاطب این داستان نیستند، تمایلی به ارائه فرصت به آن نداشتهاند، نشان میدهد که هنوز برای روایت داستانهای زنانه و جلب توجهی سزاوار آنها راهی طولانی را در پیش داریم.
در اینجا میتوانیم به گفتههای یکی از نویسندگان مرد و به نام آمریکایی، «دیوید فاستر والاس» (David Foster Wallace) استناد کنیم که چندان هم با نالههای «جو» برای مادرش تفاوتی ندارد. «والاس» میگوید، «داستان نویسی جوهره و مکمل آدمیت است.» این تعریف درستی از «زنان کوچک» به شمار میرود. این اثر هم دادخواست زنانی است که میخواهند به عنوان یک انسان شناخته شوند.
«کریستی الدرج» (Kristy Eldredge) نویسندهای است که در بروکلین مستقر بوده و بلاگ طنزآمیز (The Laffs Institute) را ارائه میدهد.