شاید ابتدا تصور کنید که رمان آمریکایی آرام، ماجراهای مربوط به یک شهروند آمریکایی واقعا آرام را روایت میکند. اما این تصور اشتباهی است. اگرچه شهروند آمریکایی داستان، آرام خوابیده (یا به عبارتی مرده است)، اما نویسنده با این عنوان یک پارادوکس بزرگ ایجاد کرده و تا وقتی داستان را نخوانید، متوجه این پارادوکس نخواهید شد. در حقیقت، نویسنده نه تنها با عنوان بلکه با سایر موضوعات مطرح شده، پارادوکس میآفریند. پارادوکسی که همواره در حال نقد طعنهآمیز رفتار «آمریکاییها» است. کسانی که در آرامش، تعداد زیادی از افراد را به قتل میرسانند و سپس از تماشای غروب آفتاب لذت میبرند.
اما قبل از اینکه وارد دنیای شلوغ رمان «آمریکایی آرام» شویم، بیایید کمی راجع به نویسندهی این اثر صحبت کنیم.
گراهام گرین، نویسندهی پرکار انگلیسی
هنری گراهام گرین که در سال ۱۹۰۴ میلادی به دنیا آمد، یکی از پرکارترین نویسندهها، نمایشنامهنویسها و منتقدهای انگلیسی است. او به خاطر عمر طولانی و مفیدی که داشت، شاهد فعالیتها و رویدادهای سیاسی زیادی بود. و در آثار خود، به خوبی آنها را به تصویر کشیده است. روایتها و آثاری که از او میخوانیم، معمولا اتفاقات قرن بیستم را شامل میشود. او در سال ۱۹۹۱ و در سن ۸۷ سالگی فوت کرد.
از جمله آثار معروف او میتوان به سفر بیبازگشت، اسلحهای برای فروش، صخره برایتون، مامور معتمد، وزارت ترس، آمریکایی آرام، مقلدها و … اشاره کرد.
هر کاراکتر مظهر یک نماد
داستان «آمریکایی آرام» راجع به یک جاسوس انگلیسی پیر و خسته به نام فاولر است که به ویتنام اعزام شده و از شغل خود تنفر دارد. او با مذهب خود (کاتولیک) درگیر است و حتی در پذیرش «ملیت انگلیسی» خودش نیز مشکل دارد. علاوه بر تمام این موارد، او در یک ازدواج ناموفق، با همسری که به او هیچ علاقهای ندارد، گیر افتاده است. چون همسر او تا حد زیادی مذهبی است و به طلاق راضی نمیشود. در نهایت، با وجود نا باوری و عدم اعتقاد خود به فرقهی کاتولیک، قلبا از طلاق همسرش احساس گناه میکند و برای به دست آوردن معشوقهی خود، فونگ، در تلاش است
فاولر که از زندگی خوشی ندیده و سخت درگیر افکار پیچیده و عذاب وجدان است، وقتی میخواهد نفسی تازه کند و با معشوقهی جوانش خوش بگذراند، با یک جوان آمریکایی روبهرو میشود. مردی به نام پایل که معشوقهی فاولر را از چنگش درمیآورد و در این میان اتفاقات مختلفی رخ میدهد. اگرچه رمان، یک خط داستانی منظم را طی نمیکند. در حقیقت در ابتدای داستان میخوانیم که فونگ، نزد فاولر برمیگردد و قصد دارد بساط مواد مخدر «تریاک» را برپا کند، اما همان لحظه پلیس سر میرسد و خبر مرگ یک آمریکایی آرام، یعنی همان پایل را میآورد. سپس داستان رفته رفته ماجراهایی را از گذشته به حال میآورد و از شخصیت پیچیده و ریاکار پایل، رونمایی میکند. این شخصیت آنقدر ریاکار توصیف شده که مخاطب را از «ضد آمریکایی» بودن نویسنده مطمئن میسازد.
در این رمان، هر کاراکتر را میتوان مظهر یک کشور دانست. فاولر نماد استعمارگر سابق (انگلستان) است، پایل نماد استعمارگر کنونی (آمریکا) است و فونگ، نماد ویتنام است. کسی که خودش هم میداند جز «غنیمت جنگی» چیز دیگری نمیتواند باشد.
پایل، آرامترین قاتل دنیا
نویسنده به کمک پایل، آمریکا و شعار دموکراسی آن را به خوبی نقد میکند. او با قلمی زیرکانه، چشم مخاطب را به تمام حقایق باز میکند. ابتدا کاری میکند که عاشق پایل دوست داشتنی و آرام شوید. مردی جذاب، جوان و آمریکایی تبار که آزارش به مورچه نمیرسد. اما رفته رفته متوجه میشوید که او فقط به «مورچهها» آسیبی نمیزند. در حقیقت، پایل معشوقهی فاولر (ویتنام) را از چنگش میرباید؛ یک مامور اطلاعاتی است که با شعار دموکراسی و صلح جهانی، در اقدامات تروریستی زیادی دست دارد؛ کسی که سهوا و به اشتباه، غیرنظامیهای زیادی را به کشتن میدهد و سپس آنها را «قربانیهای دموکراسی» مینامد.
طعنههای آشنا به آمریکا
شاید طعنههای نویسنده به سیاست آمریکا برای شما آشنا باشد. این رمان ۶۵ سال پیش نوشته شده است، ولی انگار اوضاع و احوال دنیای امروز را نیز پیشبینی کرده است. در حقیقت، مخالفان زیادی دخالت آمریکا در ویتنام، افغانستان، عراق و سایر کشورها را نقد و نکوهش میکنند. آنها همگی با فاولر هم نظر هستند. از نظر فاولر، پایل (یا همان آمریکا) بد نیست، ولی وقتی با شعار صلح طلبی و دموکراسی در امور سایر کشورها دخالت میکند، جز ضرر و قتل و غارت چیز دیگری به ارمغان نمیآورد.
البته حتی اگر به داستانهای سیاسی علاقهای نداشته باشید، بهتر است این نکته را بدانید که «آمریکایی آرام» صرفا جزء ادبیات ضد جنگ قرار نمیگیرد. بلکه یک رمان جاسوسی است که در آن مسائل زیادی مطرح میشود. حتی گاها ضعف درونی انسانها در مواجه با دنیا و هویت اصلی خودشان را نیز مطرح میکند و در این مسیر مخاطب را به فکر فرو میبرد. علاوه بر این، درگیری و نزاع دو رقیب عشقی را نیز به تصویر میکشد و مسائلی چون صداقت، خیانت، وفاداری و فریبکاری را نیز بیان میکند. پس لازم نیست که حتما دیدگاه ضد آمریکایی نویسنده را قبول کنید؛ در عوض میتوانید از داستان روایت شده لذت ببرید.
عشق به تریاک، وافلر را کور کرده است
در این کتاب، تریاک که یک مادهی مخدر مضر است، نماد لذت، آرامش، فرار و فراموشی معرفی شده است. وقتی که فاولر از این ماده استفاده میکند، تمایلات جنسی خود را از دست میدهد و از دنیای واقعی و آزاردهندهای که در آن گیر افتاده، دور میشود. او معتقد است تریاک میتواند هر مردی را گرفتار یک زن کند.
باید دودیش کنی والا برنمیگردد، و این در بین آنان یک اعتقاد خرافی بود که هر عاشقی که تریاکی باشد به هر جا که رود، باز خواهد آمد، حتی از فرانسه. شاید تریاک به قدرت جنسی مرد لطمه بزند، ولی آنها همیشه یک عاشق وفادار را به یک دلدارهی نیرومند ترجیح میدهند.
آماده کردن بساط تریاک و وافور، گویی شغل و فعالیت دائمی فونگ است. وقتی که فونگ درخواست ازدواج پایل را رد میکند، به او تریاک را پیشنهاد میدهد. اما پایل این درخواست او را رد میکند، پس فونگ به فاولر پیشنهاد داده و او قبول میکند.
اینکه چرا نویسنده تا این حد تریاک را مادهای بهشتی میداند، میتواند به فونگ نیز ربط داشته باشد. فونگ نماد عشق است، کسی که میتواند فاولر را از زندگی وحشتناکی که دارد دور کند و ذهن او را آزاد سازد. فونگ کسی است که بساط وافور را برپا میکند، پس به همین ترتیب، تریاک و فونگ برای فاولر در یک جبهه قرار دارند. اما رد درخواست فونگ توسط پایل میتواند هوشیاری و سیاست آمریکا را نشان داده و حماقتهای یک پیر انگلیسی را نیز به تصویر بکشد.
نگاهی به اخلاق و منش انگلیسیها
پایل در دروغ گفتن مشکل دارد. او برای آن هیچوقت تمرین نکرده است. در حقیقت، او اخلاق و منش آمریکایی خود را به ویتنام آورده و «رک» حرف میزند. وقتی که شروع به صحبت میکند، مخاطب به راحتی میتواند روح او را ببیند و عقایدش را درک کند. عقایدی که با واقعیت فاصلهی زیادی دارد، ولی رک بیان شده و رک هم انجام میشود! او حتی عشقش را صریحانه ابراز میکند:
باید بهت بگم که عاشق فونگ شدم
او تصور میکند که فاولر مثل خودش به این عشق و صراحت احترام گذاشته و آن را میپذیرد. اما فاولر، این پیر استعمارگر انگلیسی، درست مثل یک مار در آستین میماند، او در خفا هرآنچه میخواهد را به دست میآورد. اما به طور کلی، با وجود اقدامات شرورانهی پایل، شما نمیتوانید طرفدار صداقت و رک گویی او باشید!
کتاب آمریکایی آرام گراهام گرین که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد، در زمان خود بحث برانگیز بود و این بحثها تا امروز نیز همچنان ادامه دارد. بدیهی است که این یک رمان ضد جنگ است، اما بدون شک ضد آمریکایی نیز محسوب میشود. نیویورک تایمز، انتشار این رمان در آمریکا را کاریکاتوری آزاردهنده و خام خواند. ولی با این حال، این کتاب در سراسر دنیا به عنوان یکی از کتابهای پرفروش، بحثبرانگیز و محبوب به چاپ میرسد.