شاید با خودتان فکر کنید شرححال خواندن هیچ فایدهای ندارد یا «چرا باید زندگینامهی شخصی دیگر را بخوانم، وقتی در زندگی خودم ماندهام». اگر چنین تفکری دارید، احتمالا فایدهی شرححال خواندن را نمیدانید.
مردم همیشه نسبت به زندگی افراد معروف و نامدار، تصور یکسانی دارند. آنها تصور میکنند که این افراد راه صد ساله را یک شبه و با پول و شانس طی کردهاند. شاید به همین دلیل تعداد زیادی از آنها در زندگی تلاش نکنند. آنها در حقیقت بدبینی را با واقعبینی اشتباه گرفتهاند. یک بدبینی تمام نشدنی و نفسگیر که جان هر حرکتی را میگیرد. و شیرهی حیات انسانها را بیرحمانه میبلعد. اگر شما نیز دچار چنین وضعیتی هستید، باید شرححال بخوانید. شرححال خواندن راهی است که از این بدبینیها رها شوید. و کمی به خودتان بیایید. شاید باورش سخت باشد ولی گاهی شرححال خواندن از کتابهای انگیزشی یا روانشناس هم بهتر عمل میکنند.
اینکه زندگی کسی را بخوانید که روزگارش شبیه یا حتی بدتر از شما بوده، میتواند به شما در «بلند شدن» و شروعی دوباره کمک کند. ما در ادامه پنج نمونه از بهترین و پرفروشترین کتابهای شرححال را معرفی خواهیم کرد. که از خواندن آنها لذت خواهید برد.
کتاب «شدن» نوشتهی میشل اوباما
به احتمال زیاد وقتی نام «بانوی اول کاخ سفید» و «همسر باراک اوباما» را میشنوید، از کودکی تا بزرگسالی را در یک فضای مرفه و آرامش مطلق تصور خواهید کرد. اگر چنین است، احتمالا نمیدانید که زندگی کردن در آمریکا به عنوان یک نژاد آفریقایی-آمریکایی چه مزهای دارد. میشل اوباما در این کتاب زندگینامهی خودش را بیان میکند. و آن را در سه بخش «من شدن»، «ما شدن» و «بیشتر شدن» مینویسد. در بخش اول، شما بیشتر با خاطرات کودکی او آشنا خواهید شد. در بخش دوم، راجع به ازدواجش با باراک اوباما خواهید خواند و در بخش سوم از رشد و تکامل او به عنوان یک مادر، همسر، بانوی اول آمریکا و وکیلی حاذق مطلع خواهید شد. شما با خواندن زندگینامهی او، متوجه خواهید شد که میشل اوباما، صرفا در حد یک اسم نیست. و با تلاش خودش، به یکی از فعالان سیاسی در آمریکا تبدیل شده است. کسی که از بچگی تا بزرگسالی همواره در تلاش بوده و تکامل او صرفا به همسرش وابسته نیست.
«شدن» ،این کتاب ۴۴۸ صفحهای، در سال ۲۰۱۸ در آمریکا به انتشار رسید و در همان هفتههای اول، به یکی از پرفروشترین کتابهای حوزهی شرححال تبدیل شد. این کتاب در ایران توسط انتشارات و مترجمهای مختلفی به چاپ رسیده است و خواندن آن به هر زنی، توصیه میشود. خصوصا زنانی که تمام موفقیت و خوشبختی خود را در گرو همسران خود (یا همان شاهزادهی سوار بر اسب سپید) میبینند.
کتاب تحصیلکرده، نوشتهی تارا وستور
اگر تصور میکنید پدر و مادر شما برای تحصیل و درس خواندن شما سختگیریهای زیادی به خرج میدهند و شما را تحت فشار قرار دادهاند، پس حتما باید کتاب «تحصیل کرده» را بخوانید. این کتاب ماجرای دختری را بیان میکند که تا هفده سالگی، حق نداشت رنگ نیمکت، کلاس درس و تختهسیاه را ببیند. او از بچگی در خانوادهای بزرگ میشود که بسیار متعصب و مذهبی هستند و به درس خواندن و تحصیل هیچ اعتقادی ندارند. آنها حتی تارا را نزد پزشک نمیبرند. او حتی شانس اینکه از رادیو، تلویزیون و تلفن همراه بهرهمند شود را نیز ندارد! چون اصلا تلویزیونی در خانهی آنها وجود ندارد.
اگر هنوز تصور میکنید که برای استفاده از تلفن همراه شما محدودیتهای سختگیرانهای وجود دارد و خانواده با بی رحمی شما را مجبور به ادامهی تحصیل میکند، به خواندن ادامه دهید. تارا وستور، دختری که تا هفده سالگی تحت سلطهی پدر مذهبی خودش قرار دارد. و از امکانات و خدمات دولت آمریکا بیبهره مانده، بالاخره تصمیم خود را میگیرد. او به کالج میرود و درس میخواند. و در همان حین پیامهای تهدیدآمیزی را از سوی خانوادهی خودش دریافت میکند. اما با این حال، او سماجت به خرج داده و بالاخره به دختری «تحصیلکرده» تبدیل میشود که بیل گیتس هم به او افتخار کند.
این کتاب ابتدا در فوریهی سال ۲۰۱۸ به چاپ رسید. و طولی نکشید که جای خود را میان پرفروشترین کتابهای سال باز کرد. این کتاب حتی جزء ۱۰ کتاب برتر نیویورک تایمز قرار گرفت. و تارا وستور را به یکی از صد چهرهی تاثیرگذار دنیا تبدیل کرد.
کتاب استیو جابز، نوشتهی والتر ایزاکسون
وقتی نام استیو جابز میآید، طبیعتا میدانید با چه کسی طرف هستید. مخترع خلاق و فوقالعادهای که شرکت اپل را تاسیس کرد. و به یکی از بزرگترین و دوستداشتنیترین پولدارهای دنیا تبدیل شد! مردی که با مرگش قلب عرصهی تکنولوژی را به درد آورد. و طرفداران محصولات اپل را نیز غمگین کرد. تا حدی که وقتی میخواهید زندگینامهی او را بخوانید، این بار غم در دل شما سنگینی خواهد کرد. اما والتر ایزاکسون، نویسندهی قهاری است که به شما اجازهی غمگین شدن نمیدهد.
او کتاب «استیو جابز» را بیش از آن که شبیه یک شرححال ساده بنویسد، شبیه به ماجرایی هیجانانگیز روایت میکند. ماجرای مردی که از بچگی تحت تاثیر آموزشهایی قرار گرفته که از او یک مخترع منحصربهفرد میسازد. نویسنده چنان ماهرانه تمام ماجراها را به تصویر کشیده است که شما را از غم مرگ استیو جابز دور کرده و حتی هیجانزده میکند! به طوری که هر لحظه راجع به ماجرا و اقدام بعدی موسس خاص شرکت اپل، هیجان داشته باشید.
اگرچه برخی درک نویسنده از فضای تکنولوژی را خیلی ساده نشان میدهند. چون او بیش از آنکه به تکنولوژی و بخش فنی ماجرا دقت کند، از ماجراهای لذتبخش زندگی استیو جابز حرف زده است. ولی کتاب برای اکثر خوانندگان، اثری به یاد ماندنی و جذاب است. این کتاب در سال ۲۰۱۱ به چاپ رسید. و طولی نکشید تا به یکی از محبوبترین و پرفروشترین کتابها در زمینهی شرححال تبدیل شد.
کتاب آب زیپو، نوشتهی آنا ویمشنایدر
آیا در زندگی خسته شدهاید و حس میکنید برای ادامه دادن انگیزهای ندارید؟ از صبح زود بیدار شدن، صبحانه آماده کردن، درس خواندن، دانشگاه و سرکار رفتن خسته شدهاید؟ پس بد نیست زندگینامهی یک زن روستایی را بخوانید که بزرگترین آرزوی او «یک شب راحت خوابیدن» بود.
آنا ویمشنایدر، زنی روستایی بود که از کودکی مادر خود را از دست داده و قبل از آن که حتی کودکی خود را درست درک کند، وارد بزرگسالی میشود. مسئولیت بزرگی روی دوش او قرار میگیرد. و مجبور است با سختیهای کشاورزی و زندگی کردن در روستا به تنهایی دست و پنجه نرم کند. او حتی نمیتوانست از سایهی همسرش در زندگی بهرهمند شود. چون آنها زمان جنگ زندگی میکردند و همسرش باید به جبهه میرفت. آنا که همیشه دوست داشت زندگینامهی سخت خود را روایت کند، بالاخره در دوران پیری و سالهای آخر زندگی خود، آن را طی دو هفته یادداشت کرد.
جالب است بدانید که آنا ویم اشنایدر، با وجود اینکه هیچوقت تحصیلات آکادمیک را تجربه نکرده است. ولی زندگینامهی خود را به حرفهایترین شکل ممکن ثبت کرده است. تا جایی که بر اساس نوشتههای او، یک فیلم سینمایی نیز ساخته شده است.
کتاب «آب زیپو»، ابتدا در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. ولی تا زمانی که فیلم آن توسط یوزف ویلز مایر ساخته نشد، ناشناخته باقی ماند. اما بعد از ساخت فیلم سینمایی، کتاب و فیلم با استقبال بسیار خوبی مواجه شده و به یکی از پرفروشترین آثار ادبی در حوزهی شرححال تبدیل شدند. خوشبختانه، آنا تا جایی زنده بود که مشهور شدن خود را ببیند، اما در سال ۱۹۹۳ و در سن ۶۵ سالگی درگذشت.
کتاب وقتی نفس هوا میشود، نوشتهی دکتر پل کالانیتی
دکتری را تصور کنید که پس از ده سال درس خواندن و تلاش فراوان برای اینکه به یک جراح مغز و اعصاب تبدیل شود، متوجه میشود که به سرطان ریهی خطرناکی مبتلا است. در حالی که فقط چند ماه مانده که فارغالتحصیل شود، متوجه میشود که باید جای نجات بیماران، برای حیات خودش دست و پنجه نرم کند. کتاب «وقتی نفس هوا میشود»، این داستان دردناک ولی واقعی را روایت میکند.
در نگاه اول، این کتاب واقعا بدبینانه به نظر میرسد. اما در حقیقت، چشم شما را به زندگی باز میکند. این کتاب را میتوان یک کتاب فلسفی در نظر گرفت. که در تلاش است به شما معنی واقعی «زندگی کردن» را یادآوری کند. کاری که دکتر کالانیتی از آن غافل شده بود و تا لحظهای که سرطان گرفت از آن بیخبر ماند. پزشکی که تمام زندگی خود را درس میخواند تا به یک جراح موفق تبدیل شود و از زندگی حرفهای خود لذت ببرد، ولی درست لحظهای که به هدفش میرسد، حقیقتی هولناک به نام «مرگ» را روبهرویش میبیند. او وقتی با این حقیقت روبهرو میشود، به تلخی میپذیرد که در طول زندگی «زندگی کردن» را به تعویق انداخته است. او تازه وقتی که سرطان میگیرد، علاقهی واقعی خود یعنی «ادبیات» را دنبال کرده و کتابی با عنوان «وقتی نفس، هوا میشود» را مینویسد.
این کتاب در ژانویه سال ۲۰۱۶ به انتشار رسید. و جوایز مختلفی از جمله جایزهی پولیتزر، کتاب ولکام و خوانندگان گودریدز را دریافت کرد. اما متاسفانه، نویسنده قبل از اینکه کتاب را به اتمام برساند، یعنی در سال ۲۰۱۵ درگذشت.