به نقل از مجله‌ی بریتانیکا، اومانیسم، انسان‌گرایی یا هیومنیزم، سیستم آموزش و شیوه‌ی تحقیق بود که در شمال ایتالیا و در طول قرن‌های ۱۳ و ۱۴ آغاز شد و بعدا در قاره‌ی اروپا و انگلیس نیز گسترش یافت. این اصطلاح به طور متناوب برای انواع اعتقادات، روش‌ها و فلسفه‌های غربی که تأکید اساسی بر قلمرو انسانی دارند، اعمال می‌شود. این مکتب که به عنوان اومانیسم رنسانس نیز شناخته می‌شود، چنان گسترده و تأثیرگذار بود که رنسانس را به عنوان یک دوره‌ی تاریخی متمایز برجسته کرد. در واقع در رنسانس نویسندگان و شاعران قصد در بازگشت به اصول اولیه‌ در دوره‌ی کلاسیک بودند و ایده‌ی اصلی این دوره‌ی تاریخی، تجدید و احیاء ریشه‌ی انسان‌گرایانه است. در حقیقت اومانیسم از ابتدای تاریخ و با حضور فیلسوف‌هایی مثل ارسطو و افلاطون با اصطلاحات متفاوتی مطرح شده بود و مدت‌ها پس از پایان دوره‌ی رنسانس نیز به اعمال بخشی از قدرت خود ادامه داد.

تاریخچه و معنای اومانیسم

تاریخچه‌ی اصطلاح اومانیسم پیچیده اما واضح است. اصطلاح اومانیسم اولین بار توسط محققان آلمانی قرن نوزدهم و برای تأکید رنسانس بر مطالعات کلاسیک در آموزش و پرورش (به عنوان اومانیسموس) استفاده شد. این مطالعات توسط مربیانی که از اواخر قرن پانزدهم میلادی به عنوان اومانیست شناخته می‌شدند (استادان یا دانشجویان ادبیات کلاسیک) پیگیری و تأیید می‌شدند. کلمه‌ی umanisti از studia humanitatis گرفته شده است. و یک دوره از مطالعات کلاسیک اشاره می‌کند که اوایل قرن ۱۵ آغاز شد. این مطالعات شامل دستور زبان، شعر، بلاغت، تاریخ و فلسفه‌ی اخلاق بود. اومانیسم رنسانس به تفکری دوباره به حیات انسان اشاره دارد، پس هیچ بحثی درمورد انسان‌گرایی، بدون درک درستی از انسانیت نمی‌تواند اعتبار داشته باشد.

Humanitas به معنای رشد فضیلت انسانی و به کمال رسیدن است. بنابراین این اصطلاح با خصوصیات مربوط به بشریت همراه است. برای مثال می‌توان به درک، خیرخواهی، شفقت و رحمت اشاره کرد. علاوه‌بر‌این، ویژگی‌های قاطعانه‌تری مانند قدرت، قضاوت، احتیاط، سخنوری و حتی عشق را نیز در بر می‌گیرد. در نتیجه، یک اومانیست نمی‌توانست صرفاً یک فیلسوف کم تحرک و منزوی یا یک مرد ادیب باشد. بلکه ضرورتاً باید حکیم، خیر و در زندگی فعال باشد. همانگونه که عمل بدون بصیرت، بی‌هدف و وحشیانه تلقی می‌شد، بصیرت بدون عمل نیز به مثابه حرکتی ناقص رد می‌شد. یک اومانیست واقعی خواستار توازنی خوب بین عمل و تفکر بود.

اومانیسم رنسانس نه تنها شامل آموزش جوانان بلکه راهنمایی بزرگسالان (از جمله حاکمان) نیز می‌شد. که آن را معمولا از طریق شعرهای فلسفی و شعارهای استراتژیک انجام می‌دادند. شکسپیر نیز به همین دوره تعلق دارد و اشعار و نمایشنامه‌های مختلفی را در دوره‌ی اومانیسم رنسانس به ثبت رسانده است.

این آموزش‌ها، نه تنها شامل انتقادات واقع‌بینانه و اجتماعی بلکه شامل فرضیه‌های آرمان‌شهرانه نیز می‌شد. این آموزش‌ها نه تنها تاریخ را مجدد ارزیابی می‌کردند بلکه سعی در بازسازی آینده داشتند. به طور خلاصه، اومانیسم خواستار اصلاح همه جانبه‌ی فرهنگ بود. اومانیسم سعی داشت حالت منفعل و بی‌تحرک عصر تاریک (یا همان قرون وسطی) را تغییر دهد و دوره را به دوره‌ای برساند که در آن بزرگترین توانایی‌های انسانی منعکس و تشویق می‌شود.

اومانیسم و ادبیات دوره‌ی رنسانس

از نظر اومانیست‌ها، ادبیات کلاسیک چشمه و گوهر انسانی بود. اندیشه‌های یونانی و رومی که در سیل نسخه‌های خطی کشف شده یا ترجمه شده موجود شد، اومانیسم را با بسیاری از ساختارها و روش‌های اساسی دوره‌ی کلاسیک آشنا کرد. از نظر انسان‌گرایان و اومانیست‌های دوره‌ی رنسانس، هیچ چیزی در مورد نوشته‌های ارسطو، سیسرو، یا لیوی تاریخی و قدیمی نبود. در مقایسه با آموزه‌های احمقانه‌‌ی راهب‌ها و پاپ‌های مسیحی در قرون وسطی، این آثار بت پرستانه دارای لحن تازه، بنیادی و تقریباً آوانگارد بودند. در واقع، بازیابی آثار کلاسیک به معنای بازیابی واقعیت بود. فلسفه، بلاغت و تاریخ کلاسیک به عنوان الگویی از روش مناسب زندگی محسوب می‌شد. علاوه بر این، اندیشه‌ی کلاسیک اخلاق و دین را از سیاست جدا می‌دانست.

از نظر اومانیست‌ها، ادبیات کلاسیک از فصاحت غنی بود. انسان‌گرایان بلاغت و فصاحت ادبیات دوره‌ی کلاسیک را گرامی می‌شمردند. زیرا به کمک آن می‌توانستند سایر فضایل را ابلاغ و تحقق ببخشند.

بنابراین، اومانیسم را می‌توان همان جنبش رنسانسی در نظر گرفت که محور اصلی آن آرمان‌های انسانی بود. با این وجود، تمام نویسندگان دوره‌ی رنسانس «انسان‌پروری» را تشویق می‌کردند و مردم را به «بچه‌دار شدن» پیش می‌بردند. کاری که شکسپیر در اکثر غزلیاتش انجام می‌داد و انسان‌ها را در صورتی خوشبخت و خوش‌سعادت می‌دید که ازدواج کنند و بچه (پسر) دار شوند. متاسفانه دو بیتی آخر اکثر غزلیات او به همین ترتیب دخترها را سنگ رو یخ می‌کند.

رد وجود خدا توسط عقاید اومانیستی

انسان‌گرایان و اومانیست‌ها، اعتقاد به موجودی ماورایی مانند خدا را رد می‌کنند. این بدان معنی است که اومانیست‌ها خود را به عنوان اگنوستیک یا ملحد (خداناباور) حساب می‌کنند.

انسان‌گرایان اعتقادی به زندگی پس از مرگ ندارند و از این رو به جستجوی خوشبختی در این زندگی می‌پردازند. آن‌ها برای پاسخ به سوالاتی مانند نحوه‌ی خلقت دنیا و موجودات، به علم اعتماد می‌کنند و تصمیم‌گیری‌های اخلاقی خود را بر اساس عقل، همدلی و دلسوزی برای دیگران بنا می‌کنند.

انسان گرایان به فکر رفاه و سعادت انسان هستند و به این اعتقاد دارند که این دنیا، تنها زندگی و جهانی است که آن‌ها دارند.

در نتیجه، آن‌ها معتقد هستند که مردم باید از زندگی خود در زمین نهایت استفاده را ببرند. با این حال، آن‌ها همچنین معتقد هستند که باید از دیگران حمایت کنند تا زندگی لذت‌بخشی نیز داشته باشند. این شامل افرادی که امروز زنده هستند و همچنین نسل های آینده می‌شود.

از آنجا که انسان‌گرایان به هیچ نوع خدا یا نیروی خارق العاده‌ای که بتواند مشکلات آن‌ها را حل کند اعتقاد ندارند، بنابراین ادعا می‌کنند که بشر باید مسئولیت حل مشکلات زیست محیطی جهان را به عهده بگیرد. فقط انسان‌ها قادر به یافتن راه‌حل‌هایی هستند که می‌توانند چنین مشکلاتی را حل کنند.

انسان‌گرایان و اومانیست‌ها معتقد هستند که انسان خلق نشده است، بلکه در عوض به صورت طبیعی تکامل یافته است. آن‌ها ادعا می‌کنند که انسان‌ها همراه با بقیه گونه‌های موجود در سیاره‌ی امروز در حال تکامل هستند. شواهد نشان می‌دهد که چگونه رفاه انسان به جهان طبیعی و ادامه‌ی حیات بسیاری از گونه‌های دیگر وابسته است.

ادبیات اومانیستی

به نقل از آستین کلاین، متخصص اومانیست، اومانیسم ادبی یا ادبیات اومانیستی شامل مطالعه‌ی «علوم انسانی» است. برای مثال می‌توان به مطالعه‌ی زبان‌ها، فلسفه، تاریخ و ادبیات اشاره کرد. به عبارت دیگر، هرآنچه به جز الهیات و علوم فیزیکی را می‌توان در حیطه‌ی ادبیات اومانیستی در نظر گرفت.

اصرار به مطالعه‌ی علوم انسانی در اومانیست نه صرفا برای منافع مادی بلکه در عوض به خاطر خود آن‌ها، یعنی به خاطر یادگیری فرهنگ و ادب صورت می‌گیرد. این نوع مطالعات بخشی از سنت‌های فرهنگی است که از یونان و روم باستان به جا مانده است. از نظر بسیاری از افراد، مطالعه‌ی علوم انسانی می‌تواند خود یک فضیلت مهم باشد یا وسیله‌ای برای رشد انسانی با اخلاق و بالغ.

در قرن بیستم، از برچسب «اومانیسم ادبی» برای توصیف جنبشی در علوم انسانی استفاده می‌شد. که تقریباً و منحصراً بر «فرهنگ ادبی» متمرکز بود. یعنی راه‌هایی که ادبیات می‌تواند جهت رشد فکری و شخصی به مردم کمک کند.

معروف‌ترین اومانیست‌های دنیا

وقتی نوبت به ادبیاتی می‌رسد که ابعاد مختلف فلسفه‌ی انسان‌گرایی و شیوه‌ی زندگی آن‌ها را بررسی می‌کند، انسان گرایان کتاب‌ها و آثار مختلفی برای انتخاب دارند. ما در ادامه شما را با چند نمونه از نویسندگان انسان‌گرا آشنا می کنیم که رمان‌ها و مجموعه داستان‌های کوتاه آن‌ها دارای مضامین انسانی است.

  • داگلاس آدامز نویسنده بریتانیایی برجسته‌ای است که معمولا او را یک فعال محیط زیست و یک «بی‌دین رادیکالی» توصیف می‌کنند. از آثار او در زمینه‌ی انسان‌گرایی می‌توان به «دیرک گنت» و داستان‌های Doctor Who اشاره کرد.
  • مولک راج آناند، نویسنده‌ی هندی است. و در مجله‌ی بین‌المللی زبان، ادبیات و علوم انسانی انگلیس او را به عنوان داستان نویسی می‌شناسند. که ولایتش طبیعت انسانی است. داستان‌ها و رمان‌های او به دلیل به تصویر کشیدن ظلم و فقر در طبقات پایین اجتماعی شناخته شده است. اولین رمان او، رمان غیر قابل لمس، زندگی مرد جوانی را روایت می‌کند که به دلیل کارش به عنوان توالت شور، به «غیر قابل لمس» مشهور است.
  • زورا نیل هرستون نویسنده‌ی دیگری است که بیشتر به خاطر رمان «چشم‌هایش خدا را تماشا می‌کرد» مشهور شده است. به قول ربکا واتسون،‌ «زورا قبل از اینکه خداناباوری مد شود خداناباور بود». ریشه‌های آزاد اندیشی او به کودکی باز می‌گردد، زیرا او ایمانی را که به عنوان دختر مبلغ باپتیست پرورش یافته بود زیر سال برد.
  • دوریس لسینگ داستان نویس، شاعر، نمایشنامه نویس و رمان‌نویس انگلیسی بود. «دفتر طلایی» و «خاطرات یک بازمانده» که از رمان‌های او هستند، غالباً به اوضاع زنان و رنگین‌پوستان در طول جنگ‌های جهانی، ظهور کمونیسم و آغاز جنبش آزادی زنان اختصاص دارد. وی در سال ۲۰۰۷ جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کرد.
خاطرات یک بازمانده

خاطرات یک بازمانده

ناشر : جامی
  • کاترین لیم نویسنده‌ی سنگاپوری است که توسط انجمن اومانیست سنگاپور در سال ۲۰۱۱ به رسمیت شناخته شد. او اغلب نقش زنان را در جامعه و فرهنگ سنتی چین به تصویر می‌کشد. یکی از مشهورترین رمان‌های لیم، رمان «خانه‌ی اشتباه خدا» است که جزئیات تصمیم فرهنگی پیچیده‌ای را برای یک زن جوان پیش‌بینی می‌کند. زن جوانی که باید بین یک مرد سنگاپوری و آمریکایی (که عاشقش شده است) یکی را انتخاب کند.
  • سر تری پراتشت، نویسنده محبوب بریتانیایی است که توسط انجمن اومانیست انگلیس در ۲۰۱۳ به رسمیت شناخته شد. او را بیشتر با Discworld ، یک مجموعه کمیک بوک فانتزی می‌شناسند. اما تفکرات انسان‌گرایانه و اومانیستی او در سایر آثار نیز وجود دارد. برای مثال می‌توان به رمان «کودکان موریس شگفت انگیز و جوندگان تحصیل کرده او» و «موش‌ها اخلاق را قبل از دین ابداع کردند» اشاره کرد. در داستان «خدایان کوچک»، پراتشت به تمسخر نهادهای مذهبی و نقش دین در زندگی سیاسی می‌پردازد.
  • آن رایس نویسنده‌ی داستان‌های گوتیک آمریکایی است. در ابتدا شاید او یک نویسنده‌ی اومانیستی به نظر نرسد، اما همه‌ی نوشته‌های او از دیدگاه بسیار معنوی برخوردار هستند. او همچنین خود را به عنوان یک انسان‌گرای سکولار توصیف می‌کند. گرچه او با مذهب کاتولیک بزرگ شده است. ولی با گذشت زمان عقاید خود را کاوش کرده است. مردم او را بیشتر به خاطر کتاب «مصاحبه با خون آشام» می‌شناسند.
  • آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده‌ی فرانسوی معروفی است که بدون شک، به خاطر تفکر اومانیستی خود با مشهورترین اثرش، شازده کوچولو شناخته شد. او در این کتاب، انسان را موجودی پاک و بی‌گناه نشان می‌دهد. که از کودکی با فضیلتی خاص متولد شده است، اما استعداد زیادی در گمراه شدن دارد. این داستان اساساً اومانیستی است زیرا مردم را ذاتاً خوب ، اما ناقص می‌داند.
شازده کوچولو (رقعی)

شازده کوچولو (رقعی)

ناشر : نگاه
قیمت : ۹۹,۰۰۰۱۱۰,۰۰۰ تومان

ورود اومانیست به ایران

اومانیست ابتدا توسط افرادی چون پرنس ملکم خان ناظم‌الدوله و فتحعلی آخوند زاده وارد ایران شد. گرچه عده‌ی زیادی از مسلمانان و ایرانی‌ها و مقامات و … با ورود این مکتب و جنبش فکری به ایران مشکل داشتند و آن را اساسا و سراسر «غرب‌زدگی» می‌پنداشتند. بدون اینکه مبحث اصلی آن را در نظر بگیرند. یکی از نویسنده‌های بزرگ انسان‌گرا و اومانیست ایرانی، احمد محمود است.

احمد محمود، یکی از نویسندگان ادبیات معاصر ایران است که در سال ۱۳۱۰ به دنیا آمد. او کتاب‌ها و آثار مردمی زیادی را به جا گذاشته که از معروف‌ترین و دلچسب‌ترین آن‌ها می‌توان به زمین سوخته، همسایه‌ها، داستان یک شهر، مدار صفر درجه، درخت انجیر معابد و … اشاره کرد.

توجه:

در این مطلب از سایت thehumanist.com اقتباسی آزاد صورت گرفته است.

دسته بندی شده در: