مدرنیسم جنبشی فلسفی و هنری است که در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ م. از تحولات گستردهی جامعهی غربی نشات گرفت. این جنبش بازتاب نیازی بود که برای شکلگیری انواع جدیدی از هنر، فلسفه و سازمانبندی اجتماعی پدید آمده بود؛ بازتابی از جهان صنعتی نوظهور، تمدّن شهری، تکنولوژیهای جدید و جنگ. گرچه تجدد همیشه بخشی از فرهنگ جهانی بشری بوده، اما در اهمیت و تاثیرگذاری این مکتب در جهان، همین بس که دنیای امروزی «مدرن» لقب گرفته و با رسمی شدن این ایدئولوژی، تاریخ وارد عصر جدیدی شد. هنرمندان سعی کردند تحت این جنبش خود را از اشکال سنتی هنر که منسوخ و کهنه شدهبود، جدا کنند. جملهی «make it new!» از «ازرا پاوند» –شاعر آمریکایی و از پیشگامان نهضت تصویرگرایی انگلستان- (با ترجمهای تقریباً معادل: «از نو بسازش!») سنگبنای این جنبش و افرادی شد که مسیر نوگرایی را پیش گرفتند. بعد از او نهتنها هنرمندان، که فلاسفه، محققان علمی، جامعهشناسان، اقتصاددانان و فعالان و تصمیمگیرندگان سیاسی در تمام دنیا، با رویکرد و دیدگاهی جدید به استقبال این مکتب رفتند.
تازههای مدرنیسم
نوآوریهای مدرنیسم با سرعت نسبتاً زیادی به شاخههای مختلف هنری راه پیدا کرد. در نقاشی «هنر انتزاعی» و «تفرقهگرایی»، در ادبیات «جریان سیال ذهن»، در سینما تکنیک «مونتاژ» و در موسیقی «آتونالیته» و «توناژ دوازدهتایی»، همه از ثمرات انقلاب مدرنیسم هنری بود. این جنبش به محض ظهور در عرصهی هنر، صراحتاً ایدئولوژی رئالیسم را رد میکند و از طریق بازنویسی، تجدید نظر، تقلید تمسخرآمیز در شکلهای جدید، و در رویکردی انتقادی به آثار گذشته، مفاهیم را تکرار کرده و به بازآفرینی هنری میپردازد. فلسفهای که مکتب مدرنیسم را به رشد روزافزون و گستردگی جهانی رساند، همین بازآفرینی بود؛ سلاحی که اکثراً با دیدگاه طنز همراه شد و در دوران جنگ جهانی دوم و پس از خسارات جانی و مالی جبرانناپذیر، سیاهی و پوچی عمیقی به دل این افکار هنری و فلسفی، هجوم آورد. دین سالها بود که قدرت مطلقهی خود را از دست داده بود و حکومتهای فاشیستی ذاتاً به دیکتاتوری محکوم میشدند. در این دوره بود که اولین هنرمندان نسل مدرنیسم، دستآویزی برای امید نداشتند و نوعی جنون غیرقابل انکار و از بین نرفتنی را به متن هنرشان تزریق کردند. همچنین تفکّرات عصر روشنگری –قرن ۱۷ و ۱۸ م.- و بعضاً عقاید مذهبی، توسط افراد شاخصی از مکتب مدرنیسم رد شد.
نقاشی
از مولفههایی که مدرنیسم را شکل میدهد، گسترش جوامع مدرن صنعتی و رشد سریع شهرها پس از جنگ جهانی اول بود. مدرنیسم اساساً بر پایهی تصوری آرمانی از انسان و جامعه، و اعتقاد به پیشرفت و حرکت رو به جلو، شکل گرفت. ایدئولوژیهای مکتب مدرنیسم به هنر، معماری، ادبیات، مذهب، فلسفه، سازمانبندی اجتماعی، فعالیتهای روزمره و حتی رشتههای علمی گسترش پیدا کرد. جنبش مدرنیسم در مدیوم نقاشی خود را به اشکال مختلفی مثل سوررئالیسم، کوبیسم متاخر، سبک باهاوس، نئوپلاستیسیسم، دادائیسم و اکسپرنیسونیسم آلمانی تعریف میکند. از نقاشهای برجستهی این سبک میتوانیم به پابلو پیکاسو، ادوار مانه، جورجیا اوکیف، آنری ماتیس، پیت موندریان و ونسان ونگوگ اشاره کنیم.
ادبیات
در ادبیات مدرنیستی به «فرد» بهای بیشتری نسبت به «افراد» -یا همان جامعه- داده میشود. نویسندگان سبک مدرنیسم بهویژه مجذوب این شدند که چگونه یک انسان میتواند خودش را با تغییرات جهان تطبیق بدهد. در حقیقت بیشتر شخصیتهای ادبیات مدرنیستی صرفاً به این خاطر ستایش میشوند که موفق شدند در دریای جهان مدرن غرق نشوند! نمونهاش شخصیتهای داستانهای ارنست همینگوی –پدر ادبیات مدرن- که جهان و جامعه چالش بزرگی برابر آنها حساب میشود و ویژگی بارز آنها، پذیرش واقعبینانهای است که نسبت به این چالشها و شرایط زندگیشان دارند. از نویسندگان شاخص دیگر در این جنبش میشود تی.اس. الیوت، جیمز جویس، فرانتس کافکا، ساموئل بکت و راینر ماریا ریلکه را نام برد.
معماری
مدرنیسم شاید بیشترین تغییر را بین مدیومهای مختلف، در معماری اعمال کرد. در این سبک از فضا استفادهای بهینه میشود، زوایای ۹۰ درجه و اشکال متقاطع کاربرد بیشتری دارند و بهطور کلّی تلاشی برای پوشاندن ماهیت اثر نمیشود؛ مثلاً بهجای استفاده از تکنیکهای تزئینی در فضاهای داخلی یا بیرونی، مصالح و مواد تشکیلدهندهی اثر در بافت آن، هم نمایش داده میشود و کارکردی فرمی دارد. هنرمندان برجستهی معماری مدرنیستی عبارت اند از لو کوربوزیه، کنت فرامپتون، کریگ الوود، جان جوهنسن، آرتور اریکسون و گونار برکرتز.
بازهی زمانی
اولین جرقههای هنر مدرنیستی به دههی ۱۸۹۰ م. برمیگردد؛ اما درست مثل شروع آن، تشخیص دقیق تاریخی برای پایان دوران مدرنیسم و دگرگونی آن به شکل پستمدرنیسم، همیشه مسئلهی بسیار چالشبرانگیزی بوده و هنوز هم نقدهای زیادی بر آن وارد است؛ اما به عقیدهی بعضی از منتقدین و مورّخین هنری، پایان این مکتب دههی ۱۹۴۰ میلادی است.
کتابهای پیشنهادی دربارهی مدرنیسم
در اینجا پنج کتاب منتخب از برترین آثاری را که تابهحال دربارهی مکتب مدرنیسم نگارش شدهاند، ذکر میکنیم. این آثار شامل کتابهایی داستانی و غیرداستانی میشوند؛ بعضی به توضیح نظریات و فلسفهی موجود در پسزمینهی آثار و تئوریهای مدرنیسم میپردازد و برخی دیگر، داستان خود را با استفاده از عناصر مدرنیستی و در قالب آن خلق میکند.
تجربهی مدرنیته-مارشال برمن
مارشال برمن در این کتاب به بررسی تاثیرات هنری، اجتماعی و سیاسی مکتب مدرنیته در فرهنگ و تمدن جهان، خصوصاً غرب، میپردازد. این اثر از پنج بخش تشکیل شده که در هرکدام بهطور مجزا اثرگذاری مدرنتیه در فرهنگ هر اقلیم نقد میشود و نمودِ این تاثیر در ادبیات، با مثالهایی شرح داده میشود. فصل اول با تمرکز بر نمایشنامه مشهور فاوست، اثر یوهان گوته، تغییراتی را که مدرنیته در دیدگاه عمومی و هنری نسبت به آثار ادبی پیش میاورد، با واژهی توسعهگری توصیف میکند. در فصل دوم روی مانیفست کمونیستِ کارل مارکس دقیق میشویم و از وجهِ خودتخریبگرِ مدرنیزاسیون، نقش بورژوازی در تاریخ و قرون اخیر را میخوانیم. فصل سوم مدرنتیه در قالب شعرهایی است که شارل بودلر، شاعر فرانسوی، اغلب با زمینهی معماری و شهرسازی مدرن، سروده است. برمن در فصل چهارم، دربارهی توسیعهنیافتگی مدرنیته در شهر پترزبورگ مینویسد و از تاثیر آن در ادبیات روسیه -پوشکین، گوگول، داستایوفسکی- میگوید. در فصل پنجم نیز نویسنده به زادگاهش میرود و تاثیرات مخرب مدرنیته بر شهر نیویورک و بهخصوص محلّهی برانکس را، که در آن متولد شده و رشد کرده بود، بهتصویر میکشد. در پایان این فصل جمعبندی مفید و نسبتاً جامعی از نفوذ و عواقب مدرنیته، بهدست میآید.
گتسبی بزرگ-اسکات فیتزجرالد
این کتاب داستان ثروتمندی افسانهای به نام جی گتسبی را روایت میکند که به مهمانیهای مشهور و اسرافکاری زیادش شناخته میشود. از سمتی دیگر، نیک کاراوی به تازگی به لانگ آیلند آمده و با حضور در مهمانیهای گتسبی، به او نزدیک میشود. گتسبی ماجرای عشق گمشدهاش را برای او بازگو میکند و… البته داستان بههیچوجه بهشکل منتظرهای به پایان نمیرسد. در گتسبی بزرگ اف. اسکات فیتزجرالد با استفاده از عناصر و نمادهای جدید در داستانش، توانسته تاثیرات مدرنیته و تغییرات فرهنگی را بهطرز بینظیری به مخاطب القا کند.
اولیس (یولیسز)-جیمز جویس
این کتاب از بزرگترین شاهکارهای ادبیات مدرن در آمریکا و جهان است. جیمز جویس با انتشار این رمان توانست دریچهی جدیدی را رو به خوانندگان و منتقدان ادبیات باز کند؛ استفاده از واژهها در فُرمی ویژه، محتوای اثر را هم در دست میگیرد و هرچند با مضمونی جنسی و تقبیحشده، اما یک اثر هنری تمام عیار را شکل میدهد.
وداع با اسلحه-ارنست همینگوی
استاد وقایعنویسی و پدر ادبیات مدرن آمریکا، در این کتاب بخشی از داستان زندگیاش را با قلمِ بیرحم و واقعبین خود، برای خوانندگان روایت میکند. همینگوی شخصیتی ماجراجو داشت و بهجز شکار و سفرهای طولانی، جنگ هم بخشی از تجربیات فراموشنشدنی او بود و در این کتاب با الهام از شخصیتهای حقیقی که به عنوان یکی از نیروهای صلیب سرخ، بین آنها در جنگ خدمت میکرد، واژهها را در قالب داستانی جنگی مینویسد.
گفتگویی فلسفی در باب مدرنیته: دوازده گفتار-یورگن هابرماس
این کتاب یک اثر فلسفی است که کمتر با عناصر ادبی و رمانگونه ترکیب شده است. نویسنده در این کتاب صرفاً به نظریهپردازی و نقد زمینههای فلسفی مکتب مدرنیسم میپردازد. هابرماس در این کتاب، از طرفی با بیپردگی و دسترسی آسان، مانند یک سخنرانی در ذهن خواننده جای میگیرد و هیجانی که در مواجهه با حقیقت دارد، مرزها را درهم میشکند. این کتاب تلاش میکند تا پساساختارگرایی و مدرنیسم در هنر معاصر را به چالش بکشد.