بیلیاقتیهای یک جایزه
گاهی اوقات برخلاف رویهی عادی که هنرمندی را در حسرت یک جایزه میبینیم این جایزه است که در حسرت بوسه بر دستان هنرمند مانده؛ یکی از این جوایز بزرگ، جایزهی نوبل ادبیات است که همه ساله در سالروز درگذشت آلفرد نوبل و به درخواست او به افراد برجسته در این حوزه اهدا میشود. اهدای این جایزه از سال ۱۸۹۵ میلادی شروع شده و تندیس و جایزهی نقدیاش تا به حال به ۱۱۶ نفر از نویسندگان مطرح رسیده است. در این نوشته مروری داریم بر پنج تن از ادیبانی که با وجود آثار، فعالیتها و کتابهای ارزندهی خود هیچگاه این جایزه را کسب نکردند.
خوف نوبل از چخوف
آنتوان چخوف، نویسندهی صاحبسبک روسی در صدر لیست ما قرار دارد. اویی که در زندگی کوتاه ۴۴ سالهاش، با داستانهای کوتاه مدرن رئالیستی، داستان کوتاه را به قله رهنمون کرد و بیش از ۷۰۰ اثر ادبی خلق کرد اما نتوانست بدسلیقگان تصمیمگیرنده را مجاب کند. دلیل این ماجرا را میتوان زاویهی آکادمی سوئدی با روسها دانست که خود این قضیه برخاسته از دشمنی دیرینهی روسها و ملت اسکاندیناوی است. از مهمترین آثار چخوف میتوان به باغ آلبالو، مرغ دریایی، بانو با سگ ملوس، دایی وانیا، ایوانف و سه خواهر اشاره کرد.
قربانی کلیسا پس از رنسانس
مارک تواین، نشان میدهد اینکه یک کشور یا مکتب با بلوک شرق در تعارض باشد دلیل نمیشود که حتما قرار است آمریکا را به آغوش بکشد. چه اینکه تواین آمریکایی هم مانند چخوف روسی هیچگاه برندهی جایزهی نوبل نشد. تواین که در حوزهی طنز، داستاننویسی آمریکا را متحول کرد قربانی کلیسادوستی اعضای آن مقطع از آکادمی نوبل شد و به علت تفکرات و سیر آثارش که بیشتر در حال و هوای اومانیسم بودند از دریافت جایزه محروم ماند! مشهور است که آکادمی نوبل سالهای سال علاقهمند بود تا آثاری که با محوریت مضامین خانوادگی و مذهبی نوشته میشوند را برجسته کند. از مهمترین کتابهای تواین میتوانیم ماجراهای تام سایر، شاهزاده و گدا و ماجراهای هاکلبری فین را نام ببریم.
تاریخ فراموشکار است!
مارسل پروست، نویسنده و مقالهنویس فرانسوی بود. او به دلیل نگارش اثر هفت جلدیاش با عنوان «در جستجوی زمان ازدسترفته» یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان قلمداد میشود اما آکادمی نوبل به دلایلی واهی با ذکر «جنجالآفرین بودن» تِم آثارش درحالیکه چند قدم با دریافت جایزه فاصله نداشت او را از فهرست نامزدها خط زد! شاید گفتارهای او در باب «هنر واقعی» به مذاق آکادمی خوش نیامده بود. از آثار دیگر پروست میتوان لذت خواندن و خوشیها و روزها را نام برد.
هنرمند در قفس
گاهی اوقات یک نویسنده به دلایلی سیاسی اصلا در مجامع جهانی دیده نمیشود که بخواهد برای دریافت چنین جایزهای مورد قضاوت قرار گیرد. اما به روشنی میتوانیم حدس بزنیم که اگر اکثریت آثار میخائیل بولگاکف به علت آزادیخواهیاش توسط رژیم دیکتاتور شوروی توقیف نمیشدند یا حداقل بولگاکف خیلی زود از دنیا نمیرفت او میتوانست برنده یا نامزد دریافت جایزهی نوبل ادبیات باشد. این پزشک، منتقد، نویسنده و نمایشنامهنویس اکراینی در عمر کوتاه چهلسالهی خود آثار ماندگاری مانند مرشد و مارگاریتا، دل سگ، مولیر، گارد سفید و برف سیاه را خلق کرده بود.
صلح و جنگ
چندسال پیش بود که لئو دیکاپریو بالاخره پس از ۱۸ سال درخشش در سینما و غرولند مخاطبین و منتقدین مستقل به حقش رسید و جایزهی اسکار را برد تا دوستدارانش با جایزهی اسکار صلح کنند اما نسخهی قدیمیتر، بزرگتر و اصیلتر لئو ها یعنی لئو تولستوی نویسندهی بزرگ روسی، تا آخر عمر هم به معتبرترین جایزه در حوزهی کاری خود نرسید. تولستوی را با رمانهای قطور و پرطمطراق، داستانهای خیالانگیز و تاثیرگذاری عمیقش بر ادبیات داستانی و نمایشی میشناسیم. جنگ و صلح، آناکارنینا، رستاخیز، مردهی متحرک و مرگ ایوان ایلیچ از آثار شناخته شدهی تولستوی برای ایرانیان هستند.
نویسندهی محبوب شما که هرگز برندهی نوبل نشد، چه کسی بود؟