کتاب «آرایش، مد و بهرهکشی از زنان» حاصل سلسله بحثهایی است که حزب کارگران سوسیالیست ایالات متحده (SWP) در هفتهنامهی رزمنده پیرامون تاثیرات سرمایهداری بر معیارهای زیبایی، استفاده صنعت مد و آرایش از ناآگاهی زنان، «راز و رمز زنانه» و موضع طبقه کارگر با این مناسبات منتشر کردند. از آنجایی که جوزف هنسون (با نام مستعار جک باستلو) این سلسله بحثها را با مقالهای تند و پرحاشیه در این هفتهنامه آغاز کرد این بحث به نام «بحث باستلو» شناخته میشود. نامهها و مقالات این مجموعه نشان میدهد که چگونه ارزشهای طبقاتی و هنجارهای ثروتمندان، بر طبقهی زحمتکش تحمیل میشود، تا آنجا که در میان آگاهترین لایههای جنبش کارگری نیز خود را نشان میدهد. و به تعبیر باستلو کارگر «بورژوازده» میشود. یعنی اندیشیدن را رها ساخته و به پرستش کالا (در اینجا لوازم آرایش) معتاد شده میشود. کتاب شامل چهار قسمت ۱- پیشگفتار، ۲- چند مقاله از هفتهنامهی رزمنده، ۳- گفتگو در SWP، ۴- بگومگو دربارهی ریشه ستم به زنان است. «آرایش، مد و بهرهکشی از زنان» توسط افشنگ مقصودی به زبان فارسی ترجمه و به همت نشر گلآذین به انتشار رسیده است.
رهاورد جنگ جهانی دوم برای زنان
در دورهی جنگ جهانی دوم زنان بیشتر از هر زمان دیگری به نیروی کارگری پیوستند، و در این میان آنها مجوز این را داشتند که به انجام کارهایی که تا پیش از این برای آنها ممنوعیت داشت بپردازند. این مسئله باعث دگرگونی عمیقی در نظام روابط اجتماعی، اقتصادی زنان و جامعه شد؛ و زنان پس از جنگ نیز خواستار آن شدند که در بازار کار بمانند. دگرگونیهای دیگری نیز که برای جایگاه زنان بااهمیت بود در دورهی پس از جنگ رخ داد. برای نخستینبار پیشرفت در دانش پزشکی روشهای زایش کنترل بیخطر و مطمئنی را در دسترس زنان قرار داد که در کنترل خودشان بود. سطح آموزش همگانی بالا رفت و دسترسی زنان به برنامههای کارآموزی و آموزش بیشتر شد. اینها پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی بودند که در دهههای گسترش سرمایهداری پس از جنگ دوم جهانی رخ داده و پایهای را که بنای ستم بر زنان بر آن ساخته شده سست نمودند. همین که این پیششرطهای مهم عینی با دگرگونیهای سیاسی دو دههی ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ و مهمتر از همه حقوق مدنی و جنبش ضد جنگ ویتنام در آمیخت موج دوم فمینیسم روی صحنه پدیدار شد.
زنان در هجوم جنگ سرد
در این بین از آنجایی که رقیبان بزرگ سرمایهداریِ ایالات متحده نابود شده بودند و امپریالیسم جهانی رو به سستی میرفت، پاسخ نیروهای امپریالیست راه انداختن جنگ سرد و گسترش آن در برابر اتحاد شوروی و همپیمانان جدید او بود. یکی از نمودهای این جنگ سرد در آمریکا حملات همهجانبه به چپگرایان و اتحادیههای صنعتی برای نفوذ میان کارگران و از بین بردن اتحاد طبقاتی آنان بود. در چنین شرایطی بود که «بحث باستلو» در هفتهنامهی رزمنده در گرفت که نشان از نفوذ معیارهای سرمایهداری در میان قشر کارگر بود. یکی از این تبلیغات آگاهانه نظریهای به نام «راز و رمز زنانه» در سالهای پایانی دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بود که اینطور بیان میکرد که زنان چه بخشی از نیروی کار باشند و چه نه در درجهی اول باید مادر، همسر و خانهدار باشند پس باید درآمد و شرایط کاری بدتر را بپذیرند، و از عضویت در احزاب کارگری بپرهیزند.
کارفرمایان دوباره تلاش همگانی خود را به کار گرفتند تا از سرعت دگرگونیهای مثبتی که برای زنان به جود آمده بود بکاهند و دستاوردهایی مانند حق سقط جنین و برنامهای تبعیض مثبت را پس بگیرند. هدف آنها بیرون راندن زنان از نیروی کار نبود بلکه میخواستند گاهی طبقاتی آنان را سست کنند و آنان را مجبور به پذیرش تمام شرایط ناعادلانهی کاری کنند ارزش نیروی کار زنان را پنهان کنند. کارفرمایان با نبرد ایدئولوژیکی کوشیدند میان زنان و مردان به این اندیشه که زنان سربازان عادی و طبیعی لشگر ذخیره نیروی کار هستند از نو نیرو بخشند. به طوری که کار زنان حاشیهای، موقتی، نیمه وقت و خانگی قلمداد شود و آنان تنها مزدبر دوم خانواده باشند.
بحث باستلو
در پایان سال ۱۹۵۳ حزب کارگران سوسیالیست در زیر فشار دستگیریهای جنگ سرد قرار داشت. جوزف هنسون با نام مستعار جک باستلو چند ماه بعد در هفتهنامه رزمنده مقالهای نوشت با عنوان «نیروهای فروافتاده آرایشی به دنبال پوستکشی چهره» که در آن نوشت بود به سبب رکود اقتصادی، سود صنعت آرایش در حال کاهش است. چون جامعه سرمایهداری با تبلیغات آگاهانهی خود مشغول جذب زنان به بازار مد و آرایش است. و این درست زمانی بود که بیکاری به گستردگی افزایش مییافت. او همچنین در این مقاله مسخشدگی زنان در برابر یان صنعت و بهرهکشی صنعت مد و آرایش از زنان را، با تعیین معیارهای زیبایی در جامعه سرمایهداری به سخره گرفت. در پی این مقاله سیل واکنشهای مختلفی به دفتر نشریه ارسال شد که به مرور برخی از آنها میپردازیم:
- لوییس مینگ: باستلو با نحوه بیان خود زنان را مسخرهه کرده و این را در نظر نگرفته است که زنان کارگر وقتی زیر بار فشار طاقتفرسای خانه و محل کار شادابی و طراوت و جوانی خود را از دست میدهند ناگزیر برای بدست آوردن حس جوانی و جذابیت ممکن است به لوازم آرایش روی بیاورند. و در واقع صنعت آرایش با فریبکاری به زنان این وعده را میدهد که هرچه سرمایهداری از آنان ربوده پس میدهد در صورتی که سوسیالیسم باید باید زیبایی حقیقی را به مردم نشان دهد.
- هلن بیکر: با معیارهای امروزه جامعه سرمایهداری نمیتوان زنان را برای استفاده از لوازم آرایش سرزنش کرد چرا که زنان کارگر همواره و پیوسته در سر کار خود باید با زنان زیباتر و جذابتر برای حفظ شغل به رقابت بپردازند. و اغلب بنگاههای کاریابی درباره زنان به ظاهر آراسته توجه دارند در صورتی که برای مردان اینگونه نیست.
- جین مورگان: زنان برای دستیابی به شغل بهتر، شوهریابی و امنیت اقتصادی به آرایش برای تاکید بر سکس لازم دارند. این امر ممکن است ناگوار باشد اما واقعیت زمانه ماست. پوست شاداب و پر طراوت، چشمان درخشان و موهای براق از یک رژیم غذایی خوب ناشی میشود که سرمایهداری نمیتواند آن را به زنان بدهد.
- ای پاتریک: من لوازم آرایش را به کار میبرم، اما آگاهم که با کاربرد آن امتیازی به استانداردهای جامعه سرمایهداری میدهم.
در این بین بحثهای مختلفی درگرفته است درباره اینکه تا چه میزان جامعه سوسیالیستی فردا میتواند در به وجود آوردن معیارهای جدید زیبایی نقش داشته باشد، پیشنیهی مد و آرایش به چه زمانی بازمیگردد و آیا شامل زمانی میشود که جامعه غیر طبقاتی بوده است یا نه؟ آیا میتوان با قاطعیت گفت در سوسیالیسم تمام معیارهای نادرست سرمایهداری از بین میرود و همه چیز از نو ساخته میشود یا باید برخی پیشرفتهای بدست آمده را حفظ کرد؟
مسئله زنان و روش مارکسیستها
ایولین رید بیان میکند چهارده سال دوران رونق و شکوفایی پس از جنگ محافظهکاری را در طبقه کارگر پدید آورده که او آن را «بورژوازی شدن» مینامد. و یکی از نمودهای آن پذیرش دیدگاهها و تبلیغات بورژوازی و سازگاری با آن است. به طور مثال دربارهی آرایش، اگرچه اغلب افراد از گزینش آزاد و انتخاب خود حرف میزنند اما وقتی این آرایش با فشار اجتماعی همراه است دیگر انتخاب آزادی وجود ندارد. همچنین باید در نظر گرفت که زنان از طبقات مختلف تنها به سبب هویت زنانه خود یکسان نیستند و جداییهای طبقاتی باعث شده اهداف فمینیسم بورژوازی از طبقه کارگر جدا باشد . چرا که زنان طبقه بالا در پشتیبانی از جامعه سرمایه داری به اندازه مردان خود دارای مفعت هستند.
ایولین رید درباره سابقه آرایش در جوامع بیان میکند در جوامع بدوی رقابتهای اجتماعی، اقتصادی و جنسی وجود نداشت و تزیین بدن برای مشخص شدن گروه خویشاوندی فرد، جنسیت و وضعیت کاری او از کودکی تا بزرگسالی بود. اما جامعه طبقاتی مد را نشانه ی تقسیم اجتماعی نشان داد و جامعه را به دارا و ندار، فرمانروا و فرمانبر و… تقسیم کرد. زیبایی با مد یکسان نیست و همه زنان دلبستگی یکسانی به آرایش و مد ندارند بلکه آنها را قانع کردهاند که به آن نیاز دارند. این جمله هم که زنان از دورانهای کهن برای بدست آوردن مردان به رقابت میپرداختند صحت ندارد. جامعه طبقاتی جانشین جامعه بدوی گردید و به همراه مبارزه رقابتی برای مال و دارایی، مبارزه رقابتی میان زنان بوجود آمد.در واقع رقابت جنسی میان زنان همراه با بازار سکس پدید آمد که بازار سکس نیز در کنار بازار کالا به وجود آمد و معیار زیبایی زنانه را از طبیعی به ساختگی تغییر داد.
بتوارگی کالا
باستلو با برشمردن مثالهایی از بازار محصولات آرایشی و بهرهکشی آن از زنان بیان میکند که مارکس مدتها پیش در تجزیه و تحلیل نیروی پول گفت آدمیان روابط خود را نه همچون رابطهها بلکه همچون چیزها میبینند. او همانندی آن با شماری از چیزهایی جادویی در باورها و دینهای نخستین را بتپرستی نامید .حال لوازم آرایش نیز یک بت است. در پایان کتاب مارجوری مک گوان و ایولین رید طی مقالاتی به بحث و گفتگو پیرامون خاستگاه خانواده و ستم بر زنان پرداختهاند.