نیچه را میتوان بهحق یکی از بزرگترین فلاسفه قرن نوزدهم به شمار آورد که تأثیری شگفت بر فلسفه مدرن و متفکرین پس از خود گذاشت. او یکی از مهمترین منتقدین سنت فلسفی پیش از خود بود و تفکراتش غالباً در زمانه خود بدیع و متفاوت بودند. نیچه در سال ۱۸۴۴ در آلمان متولد شد و در سال ۱۹۰۰ بر اثر بیماری سفلیس درگذشت. او را میتوان متعلق به فلسفه اگزیستانسیالیستی دانست که با مذهب بهویژه مذهب مسیحی بهشدت مخالف بود و آن را پدیدآورنده اخلاق بردگی میدانست. تأکید نیچه بر قدرت اراده و خلق مفاهیمی چون ابر انسان و بازگشت جاودان، او را یکی از مهمترین فلاسفه تاریخ میسازد که اندیشههایش تا به امروز محل بحث و تفسیرهای متفاوتی است. در ادامه به بررسی مشهورترین آثار نیچه میپردازیم.
زایش تراژدی
کتاب زایش تراژدی از نخستین کتابهای نیچه است که در سال ۱۸۷۱ نوشته شد.نیچه در این کتاب تقابل میان دو اسطوره یونانی یعنی آپولون (ربالنوع فرهنگ و تمدن) و دیونیسوس (خدای زراعت و شراب) را به تصویر کشیده و چالش فرهنگ یونانی را نشان میدهد. کتاب با داستانی اساطیری از شاه میداس آغاز میشود که در جنگل برای شکار سیلنوس (همزاد دیونیسوس) تلاش کرده و پس از مدتها موفق میشود تا او را به چنگ آورد، آنگاه پرسشی را مطرح میسازد: خواستنیترین چیز در زندگی آدمی چیست؟
سیلنوس در پاسخ با تمسخر خواستنیترین چیز را ابتدا زاده نشدن و نبودن میداند و در درجه دوم مردن. ازنظر نیچه یونانیها چون وحشت از هستی را درک میکردند، خدایان المپی زیبای خود را خلق کردند تا با استفاده از آپولون، حقیقت تلخ دیونیسوسی را پنهان سازند. تقابل میان این دو نوعی از هنر را خلق میکند که نیچه تراژدی میخواند. در تراژدی شخصیت اصلی میکوشد تا وجه ناآرام وجود و سرنوشت خود (دیونیسوسی) را آرام سازد، اما پیش از آنکه موفق شود جان خود را از دست میدهد. ازنظر نیچه انسان دیونیسوسی سرانجام با ضعف خود در تغییر هستی و سرنوشت روبرو شده و به همین علت قدرت هر نوع کاری را از دست میدهد. هنر اصیل وقتی نمودار میشود که هردو وجه دیونیسوسی و آپولونی در تعادلی با یکدیگر پدیدار شوند. نشر مرکز این کتاب را با ترجمه رضا ولی یاری منتشر نموده است.
تأملات نابهنگام
نیچه این کتاب را به مدت سه سال از سال ۱۸۷۳ تا ۱۸۷۶ به نگارش درآورد. هدف از این کتاب ایجاد الگویی برای احیا و بازسازی فرهنگ آلمانی بر اساس خود وی بود. اگرچه نیچه میخواست دوازده رساله بنویسد اما تنها موفق شد چهار عدد را به اتمام برساند. این کتاب از چهار رساله مستقل تشکیلشده که هرکدام در باب موضوعی متفاوتاند. در رساله اول نیچه از تفکرات دیوید اشتراوس بهعنوان نماینده تفکر آلمانی در آن دوره انتقاد میکند که برپایه تاریخگرایی به ظهر علمی و جزمی بوده است. در رساله دوم بیشتر به مبحث تاریخگرایی پرداخته و از تفکرات ابژکتیو نسبت به انسان حمله میکند. به بیان نیچه وجه اصلی انسان در سوبژکتیو بودن اوست و ذاتش نه در درون که ماورای او میباشد. رساله سوم دربارهی شوپنهاور است، نیچه در حین تمجید نبوغ او، منفیگراییاش را رد میکند. آخرین رساله نیز به بررسی موسیقی، درام و شخصیت ریچارد واگنر میپردازد. این کتاب توسط حسن امین ترجمه شده و انتشارات جامی آن را منتشر نموده است.
انسانی زیاده انسانی
در دو سال پایانی دهه هفتاد، نیچه این کتاب را بهمنظور توضیحی از حقایق اصیل و فرهنگ والا به تحریر درآورد و در آن از نقش دانش در یاری آدمی فارغ از ارزشگذاری تأکید کرد. این کتاب یادآور یک بحران است. بحرانی هم جسمانی (وضعیت سلامتی نیچه) و همفکری(آغاز تحول فکری او). نیچه در این کتاب از مشکلات زمانه مینالد و در تلاش برای احیای فرهنگ برمیآید. در این دوره نیچه به تفکر دوره روشنگری پناه برده و آن را راه چاره میداند. او تمامی آنچه در زندگی ارزشمند به نظر میرسد را عمیق بررسی کرده و از آن انتقاد میکند. درواقع از این طریق، نیچه میخواهد تعمق کردن در خویشتن را به آدمی بیاموزد. در این کتاب هیچچیز متعالی وجود نداشته و همهچیز انسانی است، حتی شاید زیادی انسانی. درنتیجه نیچه میکوشد تا به انسانیتی والاتر دست بیابد. این کتاب را ابوتراب سهراب و محمد محقق نیشابوری ترجمه کردهاند و نشر مرکز نیز چاپ نموده است.
حکمت شادان
فردی دیوانه در جستجوی خداست و ادعا میکند که خدا مرده است. انسان با خونریزیها و جنایتهای خود خدا را کشته است. ازنظر نیچه فرهنگ مسیحی باعث نابودی ارزشهای انسانی شده و جمله” خدا مرده است” به معنای آن میباشد که فرهنگ مسیحی دیگر نمیتواند منبعی برای اصول اخلاقی به شمار برود. این کتاب که در سال ۱۸۸۱ نوشته شد، بیان میکند که بشر دیگر به نظامهای کیهانی و یا هر قانون الزامآور برای همگان اعتقاد ندارد. این موضوع سبب شده تا نوعی نهیلیسم (پوچگرایی) در جامعه حاکم شود که نیچه به دنبال راهحل آن باشد. یکی از راهحلهای او اراده قدرت است که از دیدگاه نیچه جوهره حقیقت میباشد. به عبارت بهتر حال که همه خدایان مردهاند، وقت آن است که ابر انسان زاده شود تا سیستم اخلاقی جدیدی را بنا سازد. جلال آل احمد، سعید کامران و حامد فولادوند مترجمین این کتاب میباشند که توسط نشر جامی چاپشده است.
حکمت شادان
چنین گفت زرتشت
رمانی فلسفی که به موعظههای زرتشت میپردازد، انسانی که از غار تنهایی به درآمده تا آدمیان را از حقیقت آگاه سازد و آنها را به خود بازگرداند. این کتاب از چندین فصل تشکیلشده که هر فصل به یکی از موعظههای زرتشت در مورد مسائل مختلف اختصاصیافته است. نگارش این کتاب در سال ۱۸۸۴ به پایان رسید. این کتاب نثری ادبی دارد و به شعر شبیه است، همچنین دربردارنده بسیاری از مفاهیم فلسفهی نیچه همچون ابر انسان، بازگشت جاودان و ارادهی معطوف به قدرت میباشد. این کتاب با ترجمه بسیار خوب داریوش آشوری توسط انتشارات آگاه منتشرشده است.
فراسوی نیک و بد
نیچه که یکی از مخالفین تفکرات دوقطبی است و هردو آنها را مردود میشمارد، این کتاب را در سال ۱۸۸۵ به تحریر درآورد. حقیقت چیزی جز دروغ نیست که بهواسطه آن انسان میتواند زندگی کند و این دروغها هویت او را تشکیل داده و مسئلهی اصلی در زندگی این است که دریابیم به چه دروغهایی نیاز داریم. نیچه در حقانیت تضادهای دوگانه شک کرده و آنها را وابسته به یکدیگر میداند. این کتاب جستاری درباره وضعیت آینده فلسفه است و میکوشد مدرنیسم و هنر و سیاست منشعب شده از آن را نفی نماید. انتشارات خوارزمی با ترجمهی داریوش آشوری آن را چاپ کرده است.
تبارشناسی اخلاق
کتاب تبارشناسی اخلاق یکی از مهمترین کتابهای نیچه که در سال ۱۸۸۷ نوشته شد. در این کتاب نیچه در سه بخش شرحی مفصل از تاریخچه اخلاق ارائه میدهد. در بخش اول «نیکی به معنای فضیلت» خاستگاه مسیحی اخلاق بررسیشده و با تمرکز بر مفهوم خود، لحظهی تاریخی جدایی رهایی خود از طبیعت و تاریخ را بهعنوان یک نقطهی عطف شناسایی میکند. در بخش دوم «حق به معنای وظیفه» نوعی روانشناسی از وجدان را ترتیب میدهد که منظور از وجدان غریزهای سرکوبشده در درون انسان است. و آخرین بخش «فهم کلی ارزش» در مورد آرمانهای زاهدانه بحث میکند و با نشان دادن خاستگاه مبتنی بر قدرت آرمانها آنها را به چالش میکشد. نیچه بهطورکلی میخواهد بگوید هیچ اخلاق عام و جهانشمولی وجود نداشته و زندگی ستیزی برای تفسیر و تأویل ارزشهاست. داریوش آشوری و انتشارات آگاه این کتاب را ترجمه و چاپ نمودهاند.
اینک آن انسان
مفهوم محوری این کتاب که در سال ۱۸۸۸ نوشتهشده و آخرین کتاب نیچه میباشد، خودنگری است. مجموعهای از یادداشتهای پراکندهی نیچه که در آن از وضعیت زندگی خود و تفکراتش میگوید و بیان میکند که از دیدگاه خود چگونه فیلسوفی میباشد، به چه چیزهایی دست پیداکرده و نکات ارزشمند فلسفهاش چه میباشد. بهطورکلی کتاب انسجام خوبی نداشته اما ازآنجاییکه بیانگر آخرین تحولات فکری نیچه میباشد، اهمیت فراوانی دارد.
یکی از کاملترین نسخهها با ترجمهی بهروز صفدری توسط انتشارات بازتاب نگار منتشرشده است.
مرسی خیلی خوب بود ولی کاش در معرفی هر کتان بخش هایی از متن کتاب هم قرا داده می شد.
پس ارادهی قدرت کو؟؟؟