لغت رئالیسم که از رئال مشتق شده به معنای اصالت واقع است. مکتب رئالیسم را میتوان به عنوان بزرگترین مکتب ادبی جهان شناخت. و آن را از مکاتب اختصاصی رماننویسی به شمار آورد. تا آنجا که نخستین رئالیستهای قرن نوزدهمی توجهشان مطلقا بر داستان بود و با شعر کاملا بیگانه بودند.
بیانیه این مکتب را شانفلوری منتشر کرد؛ دقیقا آنجایی که نیاز به مکتبی تازه بین ادیبان آن دوره (اواخر قرن هجدهم-اوایل نوزدهم) احساس میشد. و مکتب رمانتیسم که تمامی قرن هجده میلادی بر ادبیات اروپا سایه افکنده بود دیگر برایشان کمکحال و راهگشا نبود. و واقعیاتی که با آن مکتب مطرح میشد را سطحی یافته بودند.
دکتر سیروس شمیسا در کتاب مکتبهای ادبی مقایسه بین رماننویسی در رمانتیسم و رئالیسم را اینطور بیان میکند:
در رمانتیسم زندگی را طوری نشان میدادند که دوست داشتند آنطور باشد. بدیعتر، قهرمانهتر و پرماجراتر از آنچه معمولا در عالم واقع است. اما رئالیستها میکوشیدند زندگی را آنطور که عملا و واقع هست نشان دهند. هرچند زشت و ناپسند باشد.
رئالیسم از اصول و قواعدی چون پرداختن به امور واقعی، بازنمود جزئیات و متوجه بودن به حوادث کوچک، بررسی نقش فرد در جامعه، به کارگیری شخصی در مقام دانایکل و روایتگری او پیروی میکند.
رئالیسم در جهان
در فرانسه بالزاک و فلوبر در انگلستان چارلز دیکنز و جین استین و در آمریکا جک لندن و مارک تواین از نخستینهای این مکتب بودند. البته در تاریخ ادبیات آمریکا مقولهی بازگشت به رئالیسم نیز مطرح است که در اواسط قرن بیستم شکل گرفت. و با نام رئالیسم نو شناخته میشود که ارنست همینگوی، جان اشتاین بک و ویلیام فاکنر از بزرگان آن هستند.
اما در روسیه بحث رئالیسم متفاوتتر است و مقوله انشعاب از آن مطرح است؛ به نحوی که این مکتب در روسیه به سه نوع رئالیسم نخستین، رئالیسم انتقادی و رئالیسم سوسیالیستی تقسیم میشود.
رئالیسم نخستین مطابق است با زمان زیست بزرگان ادبیات روس؛ افرادی چون گوگول، داستایفسکی، تورگنیف، تولستوی و چخوف که در دوره حکومت تزارها زندگی میکردند. یعنی قبل از انقلاب اکتبر.
در رئالیسم انتقادی آثار ماکسیم گورکی مطرح میشود و دوره، دورهی اتحاد جماهیر شوروی و ایدههای منحصر به خودش است. در رمانهای رئالیسم انتقادی قهرمان داستان سعی دارد که مردم جامعهاش را از آن نقطهای که ایستادهاند به نقطهای مطلوبتر ببرد. و در نوع سوم که در دهه سوم قرن بیستم میلادی رایج شد حکومت، رئالیسم سوسیالیستی را آیین رسمی نویسندگی اعلام میکند. که به نوعی پایهگذارش، گورکی از دوستان صمیمی لنین است. علاوه بر او، شولوخف و ژرانف نیز به این سبک آثاری را منتشر کردند.
در این نوع رمانها از ستم سرمایهداران بورژوا، فضیلت طبقه پرولتاریا و خوشبختی آنان تحت حکومت سوسالیستی شوروری سخن میرود. اساس کار است و هنر باید نیروی خلاق کار را نشان دهد
از معروفترین آثار رئالیسمی میتوان به ماجراهای هاکلبری فین، مادام بوواری، کمدی انسانی، شنل، اولیور توئیست و جنگ و صلح اشاره کرد.
سیروس پرهام در کتاب رئالیسم و ضد رئالیسم در ادبیات شخصیت را در رمانهای رئالیستی اینگونه توصیف میکند:
شخصیت رمان رئالیستی فردی است که نمایندگی یک طبقه را دارد. هم دارای خصوصیات طبقه خود هست و هم عادات و صفاتی دارد که منحصر به خود اوست.
رئالیسم در ایران
و اما در ایران آغاز داستان و رماننویسی با رئالیسم گره خورده است. که میتوان تاریخ آن را پس از نهضت مشروطه دانست. محمدعلی جمالزاده، مجموعه داستان «یکی بود یکی نبود» را به عنوان اولین مجموعه داستان ایرانی در سال ۱۳۰۵ خورشیدی منتشر کرد. که شامل قصههایی منطبق بر واقعیت بود. سپس مرتضی مشفق کاظمی «تهران مخوف» را به چاپ رساند. و بعد از آنها داستان «سگ ولگرد» صادق هدایت پر است از نشانههای رئالیستی.
از دیگر رمانهای مطرح رئالیستی فارسی میتوان به جای خالی سلوچ و کلیدر از محمود دولت آبادی، مدیر مدرسه جلال آل احمد، چشمهایش از بزرگ علوی و آثاری از ابراهیم گلستان و غلامحسین ساعدی اشاره کرد.