در سلسله معرفیهای مکاتب ادبی در مجلهی کتابچی این بار به مکتب کلاسیسم رسیدهایم. لغت کلاسیسم (classisism) که از واژهی لاتین کلاسیس مشتق شده به معنای طبقه و یا گروه است.
با مورد توجه قرار گرفتن آثار ارسطو و هوراس در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی، همچنین انقلاب رنسانس و احساس نیاز به تحولی ادبی در سطوح گسترده، مکتب کلاسیسم در قرن هفدهم پا به عرصهی ادبیات گذاشت. به مانند بسیاری از فعالیتهای هنری نهضت کلاسیسم نیز در فرانسه آغاز شد. ولی طولی نکشید که به سایر کشورها نیز سرایت کرد. در فرانسه بزرگانی چون دوبله، مولیز و رنسار را میتوان از نخستینهای کلاسیسم دانست. که رسالت آنها بازگشت به ماهیت هنری آثار فاخر یونان و روم قدیم بود.
تاریخ کلاسیسم
اگر بخواهیم سیر تاریخی کلاسیسم و آثاری که کلاسیک لقب میگیرند را بررسی کنیم نیاز به اشاره است که مکتب کلاسیسم قریب به بیست و سه قرن در ادبیات جهان حکمفرمایی کرده است. هرچند منظور و هدف اصلی ما در این مطلب پرداختن به آخرین دوره کلاسیسم است. ولی مروری بر تاریخچه کلی این مکتب خالی از لطف نیست.
دکتر منصور ثروت از پژوهشگران حوزهی ادبیات در مقالهای با عنوان مکتب کلاسیسم و نئوکلاسیسم تاریخ این مکتب را دستهبندی میکند:
… به نظر میرسد دورهی نخست این مکتب را باید از دوران آفرینشهای ادبی یونان باستان (از قرن پنجم قبل از میلاد) تا قرن بعد از میلاد (سقوط امپراتوری روم) دانست… مرحلهی دوم را باید از قرن پنجم میلادی دانست که غرب با تلفیق میراث تمدن یونان و روم باستان بالاخره تصمیم گرفت زبان مشترک لاتین و سنت ادبی یونان را حفظ کند…مرحله سوم از قرن دوازدهم تا سیزدهم است…دوران بیداری و رهایی از تسلط کلیسا و پیدایش مکتب اومانیسم و نوزایی و رستاخیز ادبی است…مرحلهی چهارم اواخر قرن سیزدهم تا اوایل هجدهم است که این قرن دوران بسط آرای یونان و روم باستان با تاکید بر زبان ملی و بومی است.
اصطلاح کلاسیسم را میتوان در تقابل مفهومی با مکتب رمانتیسم قرار داد. ولی سوالی که اغلب ذهن ما را مشغول میکند این است که ما برای چه آثاری میتوانیم از لغت کلاسیک استفاده کنیم؟ دکتر سیروس شمیسا در کتاب مکتبهای ادبی جهت تبیین لغت کلاسیک به سه مورد اشاره میکند:
- به آثار قدیمی چون آثار هومر و سوفوکل اطلاق میشود.
- به آثار ارزشمند و تثبیتشده (هر چند معاصر باشد) اطلاق میشود. مثلا آثار چخوف
- به آثاری که در نهضت ادبی قرن هفدهم تحت عنوان کلاسیسم (فرانسه دورهی لوئی چهاردهم) به وجود آمد اطلاق میشود.
که در این مطلب ما قصد داریم به صورت اجمالی به مورد سوم بپردازیم. لازم به ذکر است که ادبا به خصوص اهالی ادبیات انگلیس اصطلاحا مورد سوم را نئوکلاسیسم به حساب میآورند.
کلاسیسم، قواعد و اصول
سکرتان در کتاب کلاسیسیزم خود این چارچوب کلی را برای آثار نویسندگان کلاسیک در نظر میگیرد:
ایمان آوردن، ستایش کردن، تقلید کردن، شاخ و برگ دادن، تعمیم دادن، مثال آوردن، کندوکاو در ذهن. این اعمال در آثاری که کلاسیک میخوانیم جمع میشوند و با این اعمال، خویشتن نویسنده با خاطر آسوده در پس خویشتن بشر پنهان میشود.
و دکتر شمیسا هم برای کلاسیسم قواعد و اصولی در نظر میگیرد که ما به معرفی سه قاعده کلی آن میپردازیم:
عقلگرایی
کلاسیکها به احکام عقل سلیم باور داشتند؛ همان عقلگرایی که از عصر اومانیسم شروع شده بود و روز به روز در حال پیشرفت بود. همان عقل سلیم که به عنوان خرد جمعی و عرف عام تلقی میشد و مسائلی را در بر میگرفت که به لحاظ عقلی مورد تایید عموم مردم بود. که از این مفاهیم میشود به پدیدههایی چون شجاعت، خوبی کردن، وطنپرستی و … اشاره داشت.
آموزنده و خوشایند بودن
از دید کلاسیکها یک اثر ادبی علاوه بر رعایت ساختاری زیبا و جذاب که از لحاظ فرم محتوایی نیز باید فصیح و روان باشد، پیام و نتیجهای اخلاقی نیز باید به همراه خود داشته باشد و به نوعی آموزنده محسوب شود. و اصل اخلاقی که هدف غایی آثار کلاسیک است در اثر ملموس باشد.
چنانچه شیخ اجل در پایان گلستان میفرماید:
غالب گفتار سعدی طربانگیز است و طیبتآمیز و کوتهنظران را بدین علت زبان طعن دراز گردد…و لیکن بر رای روشن صاحبدلان که روی سخن در ایشان است پوشیده نماند که درّ موعظههای شافی را در سلک عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت آمیخته تا طبع ملول ایشان از دولت قبول محروم نماند.
سخن گفتن به مقتضای حال و مقام
هر نوع ادبی اصول بیان و شرایط لحنی خودش را دارد که در انگلیسی با لغت دکورم (Decorum) شناخته میشود و باید بین قهرمان و اعمال و گفتار و سبک تناسب وجود داشته باشد. مثلا در حماسه کلمات فاخر به کار میروند و در تراژدی و نمایشنامهها دیالوگهای افراد متناسب با جایگاه آنها نوشته میشود که شکسپیر در تاجر ونیزی این اصل را به منتهای خود میرساند. و به همین شکل در کتاب مکتبهای ادبی نویسنده از فردوسی و زبان شایستهی او مثال میآورد که برای اسفندیار و رستم متناسب با جایگاهی که دارند کلماتش را استفاده میکند:
ببینیم تا اسب اسفندیار همی رو به آخور نهد بی سوار
و یا بارهی رستم جنگجوی به ایوان نهد بی خداوند روی؟
کلاسیسم در جهان
در ابتدای مطلب از بزرگانی چون دوبله و رنسار نام بردیم. که در فرانسه -خاستگاه کلاسیسم جدید- توانستند اصول و قواعد این مکتب قرن هفدهمی را از آثار قدیمی استخراج کنند. انگلستان هم که دوران کلاسیسم در آن جا با نامهایی چون عصر آگوستی و یا عصر خرد نیز شناخته میشد تحت تاثیر جریان کلاسیسم جدید فرانسوی قرن هجدهم را آغاز کرد. میلتون با بهشت گم شده و بهشت بازیافتهاش، الیور گلد اسمیت و بن جانسون را میتوان به عنوان مطرحترین کلاسیکهای انگلیسی به شمار آورد.
کلاسیسم در ایران
پژوهشگران جدی ادبیات فارسی، مکتب کلاسیسم را با سبک خراسانی و همچنین نهضت بازگشت ادبی همواره مقایسه میکنند. و به نقل از دکتر شمیسا قواعد و اصول مکتب کلاسیسم در سبک خراسانی و بازگشت قابل مشاهده است. و این شعر از ملکالشعرا بهار را نمونه خوبی ارزیابی میکند:
هر لحظهیی خروش مغانی برآورم زین آذری که هست به جان و ذلم نهان
کاذر گشسب دارم اندر میان دل چونان که دارم آذر برزین میان جان
نشگفت از این دو آتش سوزان که با من است کاین حبسگاه تیره شود قبلهی مغان
پس از بیست و سه قرن سلطهی کلاسیسم بر ادبیات که با انواع مختلفی چون، حماسی، تراژدی، کمدی، تراژدی-کمدی و… ظاهر میشد نئوکلاسیسم راهی را برای پیدایش مکاتبی جدید به فراخور زمانه و نیازهای ادبی آغاز کرد. رمانتیسم در قرن هجدهم اولین مکتبی بود که پس از کلاسیسم به منصه ظهور رسید. که مجلهی کتابچی در مطلبی با عنوان آشنایی با مکاتب ادبی-رمانتیسم به آن پرداخته است.