کتاب‌هایی که در حوزه‌ی موفقیت و خودیاری نوشته می‌شوند، سال به سال رو به افزایش هستند و خیلی از آن‌ها برای انسان‌ها اثرگذار و خیلی از کتاب‌های دیگر معنا و مفهومی را به خواننده عرضه نمی‌کنند. انتخاب از میان این تعداد کتاب برای خواننده‌ کمی سخت شده و معمولاً اگر با مطالعه‌ی کتاب‌های قبلی که در این حوزه خوانده مطلب مناسبی برای خود در آن‌ها یافت نکرده، انتخابش سخت‌تر هم می‌شود. وظیفه‌ی ما به عنوان یک فروشگاه کتاب آنلاین و فراتر از آن همه‌ی کسانی که فعال حوزه‌ی کتاب هستند این است که تمام تلاش خود را به کار بگیریم و علاقه‌مندان به کتاب و کتاب‌خوانی را به بهترین شکل ممکن برای یافتن کتاب مد نظرشان راهنمایی کنیم.

کتاب «مثل یک راهب فکر کن» در زمینه‌ی خودیاری نوشته‌ی جِی شِتی فعال اجتماعی شناخته شده در شبکه‌های اجتماعی مانند یوتیوب و کست‌باکس است. این کتاب در ایران توسط چندین نشر به چاپ رسیده که بهترین ترجمه‌ی موجود از آن در بازار توسط محمدمصطفی ابراهیمی انجام شده و نشر مون آن را چاپ کرده است.

مثل یک راهب فکر کردن چگونه است؟

در کتاب مثل یک راهب فکر کن با سه بخش اصلی مواجه هستیم که شامل یازده فصل هستند. ابتدای کتاب و در مقدمه‌ی آن نویسنده در مورد زندگی شخصی خود و اینکه چگونه در سنین پایین و زمانی که در لندن در حال تحصیل بود به یک‌باره تصمیم می‌گیرد راهب بشود را تعریف می‌کند. این مقدمه ورود شتی به دنیای آموزه‌های راهبان است. او در این کتاب تلاش کرده تا آموزه‌های زندگی راهبان را با تلفیق زندگی امروزی ما انسان‌ها در دنیای مدرن به یک دستورالعمل برای مهربانی، عشق، گذشت و خدمت‌رسانی تبدیل کند.

سه بخش اصلی این کتاب به این صورت نام‌گذاری شده است:

بخش اول | رها کن

  • فصل اول: هویت

در این فصل که فصل ابتدایی کتاب است، جی شتی به این مسأله می‌پردازد که انسان چگونه رفتار می‌کند و چه عواملی در زندگی او ارزش‌ها و هویت او را شکل می‌دهند؟ بخشی از ارزش‌هایی که هویت انسان مدرن را شکل می‌دهند، حاصل تعریف‌های تحمیل شده‌ی رسانه‌های اجتماعی و تبلیغات است. نویسنده در این بخش به این مسأله اشاره می‌کند و ضمن نقد این هویت‌سازی، خواننده را دعوت به تفکر و نگرش به زندگی‌اش با نگاهی عمیق‌تر می‌کند. شتی معتقد است که ارزش‌های واقعی ما در دنیای امروزی نادیده گرفته شده و همین باعث ایجاد افسردگی و پوچی در خیلی از آدم‌ها شده است.

  • فصل دوم: منفی بافی

در فصل منفی بافی نویسنده با پرداختن به خاطراتش از حضور در معبدی در کنار دیگر راهبان و زندگی‌اش در آن دوران، عواملی که منفی‌بافی را در ذهن انسان به وجود می‌آورند برای خواننده تشریح می‌کند. او با توجه به تجربه‌اش از زندگی راهب گونه سعی دارد تا راهکارهایی برای رهایی از این عوامل به مخاطب ارائه دهد. انسان امروزی به شدت درگیر منفی‌بافی است. دنیایی که از رسانه‌های آن ( اخبار، تلویزیون، رادیو، توییتر و … ) گرفته تا هر فردی که به صورت روزمره با آن‌ها در ارتباط هستیم، مدام در حال تولید نگرش‌های منفی هستند. برای اینکه بتوانیم در مرحله‌ی اول از مسیر تغییرمان به قول نویسنده رها کردن را یاد بگیریم و عمیق‌تر به زندگی و معنا و مفهوم‌اش بیاندیشیم، نیاز داریم که این منفی بافی را تا حد توان کاهش دهیم.  

  • فصل سوم: ترس

همه‌ی ما می‌دانیم که اصلی‌ترین عامل بازدارنده‌ی ما در برابر تغییر و تعالی ترس است. ترس‌هایی که همیشه با خود حمل می‌کنیم و از کوچک‌ترین رفتارهای ما تا بزرگ‌ترین اعمال‌مان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. ترس‌هایی که بسیاری از آن‌ها در دوران کودکی ما به وجود می‌آیند و هر چه بزرگ‌تر می‌شویم به جای اینکه با آن‌ها روبرو شویم و آن‌ها را همان‌طور که هستند بپذیریم، مدام در حال سرکوب‌شان هستیم. همین امر باعث می‌شود تا در موقعیتی کاملاً متفاوت از دوران کودکی به خاطر ترسی کودکانه که دیگر در بزرگسالی ترسناک نیست، دچار تردید و اشتباه شویم. این فصل به عوامل به وجود آورنده‌ی ترس در زندگی ما انسان‌ها و تعریف راهکارهای راهبان برای مواجهه با ترس و پذیرش آن‌ها می‌پردازد.

  • فصل چهارم: نیت

در فصل چهارم با گذر از عوامل بازدارنده و پذیرش آن‌ها به مرحله‌ی اساسی برای شروع تغییر و رشد انسان می‌رسیم. هدف یا نیت؛ جی شتی در این فصل به حیاتی بودن این مسأله اشاره می‌کند و به خواننده تأکید می‌کند که برای رسیدن به اولین قدم در مسیر رشد و تعالی انسان نیاز مبرمی به هدف و معنا در زندگی‌اش دارد. این فصل شاید یکی از مهم‌ترین فصل‌های کتاب باشد. برای ما انسان‌هایی که در دوران مدرن زیست می‌کنیم و مدام با پوچی و عدم وجود هدف در زندگی دست و پنجه نرم می‌کنیم، آشنایی با راه‌کارهای راهبان برای رسیدن به معنا و هدف شاید بسیار آموزنده و امیدبخش باشد.

بخش دوم | رشد

  • فصل پنجم: هدف

در آغاز بخش دوم کتاب مثل یک راهب فکر کن با تعیین نیت و معنایی که به دنبال آن هستیم، شروع به هدف‌گذاری می‌کنیم. در این بخش نویسنده به یک مفهوم اساسی در آیین راهبان می‌پردازد که وارنا نام دارد. وارنا چیزی شبیه به همان تست‌های تیپ شخصیتی است که خیلی‌ها آن را انجام داده اند. ولی این تقسیم بندی کمی کلی‌تر از آن تست‌ها است. وارنا به طور کلی انسان‌ها را به چهار دسته‌ی راهنما، رهبر، خالق و سازنده تقسیم می‌کند. هر انسانی در این چهاردسته‌ی کلی قرار می‌گیرد. هر کدام از این وارناهای که نام بردیم دارای سه بخش تاماس، راجاس و ساتوا هستند؛ به ترتیب به معنی جهالت، هوس و نیکی؛ این دسته بندی با راه‌کارهایی از آیین راهبان به خواننده در کشف دارمای خود کمک می‌کند. دارما همان راه مناسب شما برای حرکت در مسیر رشد و تعالی است. کشف دارما در آیین راهبان چیزی بسیار شبیه به مفهوم ایکیگای در فرهنگ ژاپن است.

  • فصل ششم: روزمرگی

حالا که راه‌ رشد و تعالی و هدف‌مان را یافته‌ایم نیاز داریم که با چند مانع بزرگ و چگونگی هم‌زیستی با آن‌ها آشنا شویم. اولین مانعی که در سر راه رشد قرار دارد، روزمرگی است. در این فصل جی شتی با تکیه بر تجربیاتش از دوران آموزش‌اش در معبد آشرام نحوه‌ی مواجهه با روزمرگی و گرفتار نشدن در آن را به خواننده یاد می‌دهد. او در ادامه راه‌هایی را به مخاطب ارائه می‌دهد تا او با استفاده از روزمرگی که دچارش هستیم بتواند به شکلی مثبت و فزاینده در مسیر رشد گام بردارد.

  • فصل هفتم: ذهن

این فصل از کتاب به واکاوی ذهن انسان می‌پردازد. او در این کتاب ما را به ارابه‌ای تشبیه می‌کند که حس‌های اصلی انسان اسب‌های آن، بدن ارابه‌ی آن و ذهن افسار آن است. ما با تعقل در جایگاه ارابه‌ران قرار می‌گیریم و باید تلاش کنیم با افسار ذهن احساسات و غرائزمان را کنترل کنیم.

  • فصل هشتم: نَفْس

فصل آخر در بخش رشد و تعالی به چگونگی مواجه شدن با نفس و راه‌های کنترل آن می‌پردازد. جی شتی در این بخش با این جمله شروع می‌کند که «نفس از ما یک دروغ‌گو می‌سازد.» این به این معناست که ما هرگاه در ارتباط با دیگران فروتنی و تواضع را پیش نگیریم، نفس بر ما چیره شده و ما را به سمت کذب و در واقع آنچه که در واقعیت نیستیم، هدایت می‌کند. او مقابله‌ی انسان را با نفس یک امر مداوم و همیشگی می‌داندو می‌گوید که ما تا زمانی که زنده‌ایم باید با نفس مواجه شده و با فروتنی او را از جایگاه قدرت ذهن‌مان خارج کنیم.

بخش سوم | بخشش

  • فصل نهم: قدر شناسی

حالا که در مسیر رشد توانستیم به موانع غلبه کنیم و به ساختن زندگی خود بپردازیم، مثل یک راهب می‌توانیم به مرحله‌ای از تعالی انسانی قدم بگذاریم که معنا و هدف زندگی‌مان را بارور سازد. در ابتدای این مسیر که بخشش نام دارد، ما با مفهوم قدرشناسی برخورد می‌کنیم که جی شتی آن را به عنوان قوی‌ترین داروی جهان خطاب می‌کند. قدر شناسی از چیزهایی که داریم. دنیای امروزی ما را با مشتی آرزو و حسرت تو خالی مواجه کرده است. این خواسته‌ها شاید در مسیر هدف‌مان کمک کنند و ما را به مراحل بالاتری برسانند؛ اما مهم‌ترین چیزی که در برخورد با واقعیت دنیا متوجه‌اش می‌شویم این است که همه‌ی آن چه که می‌خواهیم را به دست نمی‌آوریم. برای اینکه با این واقعیت حتمی بتوانیم کنار بیاییم و دچار ناامیدی و افسردگی نشویم باید در گام اول قدردان آنچه که در لحظه داریم باشیم. شاید در یک رابطه‌ی عاطفی شکست بخوریم، اما باید این را بدانیم که در عین تلخی و رنج این شکست چه موارد بزرگ و کوچکی هست که می‌توانیم قدردان آن‌ها باشیم. چه بسیار مواردی که در یک رابطه‌ی شکست‌خورده باعث رشد ما شده است و چه شغل‌هایی که با از دست دادن‌شان مسیر روشن‌تر و بزرگ‌تری در سر راه‌مان قرار گرفته است. پس این بخش تمرینی برای پذیرش واقعیت و قدردانی از آن چیزهایی است که در کنار فقدان‌ها آن را به دست آورده‌ایم.

  • فصل دهم: روابط انسانی

در فصل دهم کتاب مثل یک راهب فکر کن پس از اینکه در مراحل رشدمان به مسأله‌ی اساسی بخشش رسیدیم؛ حالا در ادامه‌ی پذیرش واقعیت‌ها و قدرشناسی از داشته‌هایمان می‌توانیم رابطه‌ی بالغانه‌تری با انسان‌های اطراف‌مان داشته باشیم. در یک رابطه‌ی قرزند و والد به نقص‌های والد و خودمان آگاهیم و واقعیت زندگی‌مان را می‌پذیریم. در رابطه‌ای عاطفی می‌توانیم درک بهتری از شریک‌مان داشته باشیم و او را همان‌گونه که هست بپذیریم و در یک برخورد بالغانه در مقیاس ارزش‌های وجودی خودمان با او مسیر رابطه را ادامه دهیم و یا از او جدا شویم. این فصل به نحوه‌ی ارتباط با انسان‌های پیرامون ما می‌پردازد و به ما تعامل همراه با عشق را به هر گونه‌ای که هست آموزش می‌دهد.

  • فصل یازدهم: خدمت‌رسانی

فصل پایانی کتاب از آنچه که در زندگی برای رشد و تعالی نیاز داریم فراتر می‌رود و به مهم‌ترین مسأله‌ی خود نویسنده یعنی خدمت‌رسانی می‌پردازد. او ابتدای کتاب به این خاطره اشاره کرد که ۱۸سالگی‌اش در کالج مشغول تحصیل بود و به شکلی اتفاقی در یک رویداد شرکت کرد. در این رویداد او پای سخنان یک راهب نشست و حرف‌های او آنقدر برای جی شتی تأثیرگذار بود که تصمیم بر این گرفت که به مانند راهبان زندگی کند؛ و با اینکه در حال حاضر دیگر مثل راهبان زندگی نمی‌کند و یک فعال اجتماعی تأثیرگذار است. اما در زندگی‌اش مانند یک راهب فکر می‌کند. جمله‌ای که او را به این شکل متحول کرد این بود:

درختی بکارید بی آنکه قرار باشد خود در سایه‌ی آن بنشینید.

انسان در والاترین مرحله‌ی تعالی خود به این جمله و حقیقت آن پی می‌برد. خدمت‌رسانی به دیگری بدون هیچ چشم‌داشت. اگر تمام آدم‌ها بتوانند به این مرحله از تعالی برسند، چه قدر دنیا جای زیباتری برای زندگی می‌شود.

بیشتر مردم فقط به یک نفر فکر می‌کنند؛ خودشان. ممکن است شعاع اهمیت آن‌ها کمی بزرگ‌تر و شامل خانواده‌ی درجه یک آن‌ها نیز باشد. این دایره می‌تواند شامل پنج تا ده نفری باشد که نگران یکدیگر هستند. اما اگر شعاع اهمیت خود را گسترده کنید، به باور من مردم آن را درک خواهند کرد. حال تصور کنید اگر هر انسانی اینگونه فکر می‌کرد چه می‌شد؟ شما ۷.۸ میلیارد نفر را داشتید که به شما فکر می‌کنند، و برعکس. نمی‌دانم چرا نباید چنین رؤیای بزرگی داشت.

مراقبه و روش آن

کتاب مثل یک راهب فکر کن در انتها و پس از گذر از این مسیر طولانی با دو بخش مجزا به پایان می‌رسد. بخش اول مراقبه است. در این‌جا جی شتی از فوائد مراقبه و تأثیر آن در زندگی روزمره‌ی انسان می‌گوید. او در طول فصل‌های گوناگون کتاب به مراقبه مدام اشاره می‌کند و در این بخش سعی می‌کند مراقبه را به صورت کاملی تعریف کند و راه‌های متفاوت و سرودها و آوازهای آن را به خواننده آموزش دهد.

نتیجه‌گیری

در انتها به نتیجه‌گیری این کتاب ۳۴۰ صفحه‌ای می‌رسیم. نویسنده در انتهای کتاب مثل یک راهب فکر کن در بخشی مجزا به این مسیر که در زندگی انتخاب کرده می‌پردازد و با حفظ احترام مخاطب( آن‌ها را مجبور به استفاده از آموزه‌های این کتاب نمی‌کند.) این راه و روش زندگی را راهی مناسب برای رشد و تعالی می‌داند. جی شتی جوانی تحصیل‌کرده مقیم لندن بود که روزی در کالج با راهبی که سخنرانی داشت برخورد کرد؛ شیفته‌ی مرام و مسلک آن راهب شد و پس از مراوده با او تصمیم گرفت زندگی‌اش در لندن را رها کند و به معبد آشرام در هندوستان برود. او سه سال در معبد مانند یک راهب زندگی کرد و سپس  با تفکری راهب‌گونه شروعی دوباره در این دنیای امروزی داشت. خود نویسنده معتقد است که این دوره‌ی سه ساله باعث شد که دیدگاه و درک او نسبت به زندگی و معنای آن به کلی تغییر کند و انسان بهتری در هنگام ارتباط با دیگران شده است. او این روزها با پادکست (On Purpose) یا (هدف‌مند) در شبکه‌های اجتماعی سعی در آموزش سبک زندگی بهتر به مردم جهان دارد. شتی در سال ۲۰۱۷ از طرف مجله‌ی فوربس به عنوان شخصیتی مؤتر در دنیای رسانه معرفی شد. ویدئوها و آموزش‌های او تا زمان عرضه‌ی این کتاب به نزدیک ۴۰۰ محتوا رسید که حدود پنج میلیارد بازدید داشته است. «مثل یک راهب فکر کن» به افراد علاقه‌مند به حوزه‌های خودیاری و موفقیت شدیداً پیشنهاد می‌شود. این کتاب را با ترجمه‌ی روان و مناسب محمدمصطفی ابراهیمی با همت نشر مون می‌توانید از فروشگاه آنلاین کتابچی تهیه کنید.

دسته بندی شده در: