رمان بخوانید: این همان چیزی است که در این مقاله به شما توصیه شده است.
این قضیه کاملاً ثابت شده است که مطالعه سبب افزایش دایره واژگان، تیزبینی و گسترش افق فکری میشود؛ اما آخرین تحقیقات نشان دهنده فواید ادبیات بر بهبود ضریب هوشی و هوش عاطفی است. دوستداران کتاب به پیوند عاطفی عمیق با کتاب اذعان دارند و دانشمندان به طور فزایندهای در تلاشند تا نحوه تاثیر مطالعه کتاب و داستان را بر سلامت روانی ما را توضیح دهند. سه سال پیش، محققان در آکادمی تازه تأسیس تحقیقات اجتماعی، پیوندی بین آنچه روانشناسان «نظریه ذهن» مینامند که اساساً توانایی دانستن و فهمیدن آنچه شخص دیگری در حال فکر کردن یا احساس آن است و خواندن بخشی از داستانهای ادبی متمایز از داستانهای محبوب، کشف کردند. مشخص شد که شرکتکنندگانی که بخشهایی از داستانهای کوتاه را میخوانند، در آزمون ذهنخوانی به کمک چشم موسوم به RMET نمره بهتری کسب میکنند، این آزمون از شرکتکنندگان میخواهد تا عکسهای چشم افراد را ببینند و آنچه را احساس میکنند، شناسایی کنند. به عنوان مثال چهرههای آزرده، ناراحت یا وحشتزده افراد را ببینند و بگویند هر فرد چه احساسی دارد. پژوهشها نشاندهنده این است که مطالعه حتی چند صفحه از یک داستان کوتاه میتواند بلافاصله توانایی شما را برای همدلی با همنوع خود بهبود بخشد.
مشخص شد که این پژوهش ممکن است به طول بیانجامد: در ماه سپتامبر، محققان سعی به مطالعه آن کرده و هیچ ارتباط معنیداری میان مطالعه یک متن کوتاه و افزایش همدلی پیدا نکردند؛ اما آنها پیوندی بین نظریه عالی ذهن و رابطه مادامالعمر با ادبیات پیدا کردند. شرکتکنندگان در این مطالعه که نمره بالاتری در آزمون RMET کسب کردهاند به احتمال زیاد در آزمون تشخیص نویسنده نمره بالایی کسب میکنند؛ که از شرکتکنندگان میخواهد اسامی را در لیستی متشکل از ۱۳۰ نویسنده بررسی کنند که البته نیمی از این اسامی جعلی و ساختگی هستند. محققان تعداد نویسندگان جعلی شناسایی شده را از تعداد نویسندگان واقعی شناسایی کرده و برای ارزیابی میزان آشنایی فرد با داستان نویسان، از تعداد آنها کم میکنند؛ بنابراین خواندن چند صفحه از یک داستان کوتاه ممکن است همدلی شما را بیشتر نکند، اما اگر خواننده فداکاری برای داستانهای ادبی باشید، قطعاً میتواند همدلی شما را بیشتر کند. البته، همیشه همبستگی علیت را اثبات نمیکند و یکی از نویسندگان اصلی، ماریا اوگنیا پانرو از کالج بوستون، میگوید: دشوار است که بفهمید آیا خواندن داستانهای ادبی ظرفیت ذهن را افزایش میدهد، یا افرادی که به طور طبیعی قدرت ذهن بالاتری دارند فقط بیشتر علاقهمند هستند و به سمت داستانهای ادبی کشیده شدهاند. همچنین ممکن است همدلی زیاد و علاقه زیاد به داستان ادبی یکدیگر را همپوشانی کنند.
توانایی درک آنچه دیگران احساس میکنند برای ایجاد و بهبود روابط اجتماعی حیاتی است؛ بنابراین حتی اگر خواندن یک فعالیت انفرادی باشد، میتواند زندگی اجتماعی شما را بهبود بخشد. مطالعه اخیر دیگری از دانشگاه مونستر، جنبه اجتماعی جداگانهای از مطالعه را مشخص کرده است. شیفتگان و علاقهمندان به کتاب کسانی که حداقل ۱۸ کتاب در سال مطالعه میکنند، کتاب خود را در انظار عمومی یا قفسههای اتاق نشیمن به عنوان راهی برای برقراری ارتباط با دیگران در تلاش برای شکل دادن به هویت و وجهه اجتماعی خود، به نمایش میگذارند. نویسندگان نوشتند این موضوع میتواند، به شکل متمایز شدن از دیگران یا ارتباط با اعضای همان گروه باشد. خواندن همچنین میتواند پیوند اجتماعی واقعی بین خواننده و شخصیتها ایجاد کند؛ مطالعات نشان داده است که طرفداران هر نوع داستان خیالی (نه فقط کتابها بلکه مجموعههای تلویزیونی نیز) میتوانند غم واقعی را هنگام مرگ یک شخصیت محبوب احساس کنند. این دوستی خیالی است، اما دلبستگی عاطفی واقعی است و میتواند پیامدهای واقعی داشته باشد. یک مطالعه در سال ۲۰۱۲ در دانشگاه ایالتی اوهایو ثبت نام کرده بود که دانشجویان کارشناسی نسخههای مختلفی از داستان را میخوانند که در آن قهرمان داستان برای رأی دادن مانند مشکلات ماشین، آب و هوای بد و صفهای طولانی، بر چالشها غلبه میکند. کسانی که نسخهای را میخوانند که باعث شد آنها شخصیت خود را قویاً شناسایی کنند، چند روز بعد به احتمال زیاد در انتخابات واقعی رأی میدهند – ۶۵٪ از آنها گفتند که رأی دادهاند، در حالی که ۲۹٪ از آنها نسخه کم نظیر داستان را میخوانند. حداقل به روشی کوچک، خواندن بر رفتار آنها تأثیر میگذارد.
خواندن همچنین میتواند پیوند اجتماعی واقعی میان خواننده و شخصیتها ایجاد کند مطالعات نشان داده است که طرفداران هر نوع داستان خیالی، نه فقط کتابها بلکه مجموعههای تلویزیونی نیز غم واقعی را هنگام مرگ یک شخصیت محبوب احساس کنند. این یک نوع دوستی خیالی و در بهترین حالت یک همزاد پنداری است، اما دلبستگی عاطفی واقعی است و میتواند پیامدهای واقعی نیز داشته باشد. یک مطالعه در سال ۲۰۱۲ در دانشگاه ایالتی اوهایو انجام شده بود که دانشجویان کارشناسی نسخههای مختلفی از داستان را میخواندند که در آن قهرمان داستان برای رأی دادن نسبت به مسائلی مانند مشکلات حمل و نقل، آلودگی هوا و صفهای طولانی ناشی از گرانی اجناس دغدغهمند است و در نهایت با رأی دادن بر این چالشها غلبه میکند. کسانی که یک نسخه از این کتاب را خواندند باعث شد بسیار تحت تأثیر این داستان قرار بگیرند و شخصیت خود را قویاً شناسایی کنند و چند روز بعد در انتخابات واقعی رأیهایشان را در صندوقهای رأی انداختند. ۶۵٪ از آنها گفتند که رأی دادهاند، در حالی که ۲۹٪ از آنها این داستان را خوانده بودند. حداقل به روشی کوچک، خواندن بر رفتار آنها تأثیر میگذارد.
در مکتب زندگی لندن، گروهی از کتاب شناسان میخواهند به مردم کمک کنند تا از داستاننویسی برای تغییر زندگی خود در سطح عمیقتر استفاده کنند. الا برتود میگوید، کتابدرمانی بیش از این که یک علم باشد یک هنر است، درمان در این روش درمانی از طریق تجویز رمان انجام میشود، از کتابدرمانی برای درمان بیماریهای رایج زندگی بشر استفاده میشود. برتود که یک هنرمند است و دوستش سوزان الدرکین که داستاننویس است، هنگام تحصیل در کمبریج با یکدیگر آشنا شدند و عادت کردند که کتابها را در کیسههای کاغذی قهوهای رنگ بیرون از اتاق خوابگاه یکدیگر بگذارند تا به آنها کمک کند تا با بحرانهای روزمره، مسائل مالی، گرفتاریهای اقتصادی و معضلات عاشقانه کنار بیایند، آنها این سنت را سالها ادامه دادند و سرانجام تصمیم گرفتند که این کارشان یک خدمت مفید برای دیگران باشد. برتود، الدرکین و همکارانشان به عنوان یک درمانگر آموزش دیده واقعی نیستند، اما از مشتریانشان ۱۰۰ پوند (۱۲۵ دلار) پول میگیرند تا ۵۰ دقیقه را با آنها چه به صورت حضوری و چه از طریق اسکایپ یا تماس تلفنی جلسات مشاوره برگزار کنند. علاوه بر چند مشتری پروپا قرص که بارها و بارها رجوع میکنند، اکثر مردم فقط یک جلسه مراجعه میکنند و اغلب یک جلسه را برای دوستان یا اقوام خود رزرو میکنند.
مشتریان یک پرسشنامه طولانی در مورد آنچه دوست دارند بخوانند و آنچه در زندگی شخصی آنها میگذرد، پر میکنند، سپس با کتابشناس ملاقات میکنند تا در مورد جزئیات بیشتر بحث کنند. متخصص کتابشناسی در پایان جلسه یک نسخه فوری تهیه میکند، سپس لیستی از شش تا هشت کتاب و دلایل توصیه این کتابها را چند روز بعد میفرستد. آنها میگویند بازخورد ۹۹٪ از این مراجعین مثبت است. نسخهها در درجه اول برای داستان است و توصیههای مندرج در آن بیشتر احساسی است تا فنی. برتود میگوید: مطالعه یک رمان میتواند به نوعی در زندگی تحولآفرین باشد که استفاده از یک کتاب خودیاری نمیتواند. الدرکین میگوید: برخی از کتابها هستند که برای من واقعاً تغییر دهنده زندگی بودهاند و به طور کلی این یک خوششانسی بزرگ است که آیا شما در زمان مناسب زندگی خود یک کتاب صحیح را انتخاب کنید که میتواند دری را به سویتان باز کند و به شما کمک کند. شما میتوانید پدیدهها و اشیای پیرامونتان را از زاویهای جدید ببینید و از این طریق بلوغ فکری جدیدی حاصل خواهید کرد.
مشتریان الدرکین و برتود اغلب در یک دوراهی شغلی قرار دارند: برای این کار، آنها ممکن است برای خواهران و برادرانی که تغییر شغل برای آنها تقریباً غیرممکن است، مطالعه رمان برادران خواهران اثر پاتریک دوویت را تجویز کنند. الدرکین میگوید: این رمان درباره یک پسر دوستداشتنی و لاغر اندام و ضعیف است که بسیار زندگی سختتری نسبت به شما دارد، اما او هنوز هم با چالشهای زندگی دست و پنجه نرم میکند. برای زنانی که قصد بچهدار شدن دارند، رمان تصادف اثر الی اسمیت را توصیه میکنیم. این رمان به شما کمک میکند که بهصورت عمیقی فکر کنید. برای کسانی که با معضل طلاق دست و پنجه نرم میکنند رمان چشمان آنها نظارهگر خدا بودند که شامل مجموعهای از ازدواجهای متعدد یک زن است را پیشنهاد میکنیم، بعضی از این رمانها موفقتر از دیگر رمانها است. برای کسانی که چنین روابطی دارند، گاهی اوقات مطالعه رمان آوریل طلسمشده اثر الیزابت فون آرنیم توصیه میشود، این رمان در مورد دو زن است که از ازدواجشان ناراضیاند و در ایتالیا با یکدیگر منزل مشترکی میگیرند و با یکدیگر زندگی میکنند.
الدرکین میگوید، این تقریباً برای همه رمان خوانها بسیار مایه تشویق است که به دنبال به چالش کشیدن و سرزنش اطرافیانشان نباشند، اما برای دیدن اینکه آیا میتوانید با سطح انرژی سازنده جدیدی روبرو شوید، لازم است خودتان را به چالش بکشید. البته، همه این رمانها چیزی فراتر از فقط یک موضوع واحد صحبت میکنند برای مثال رمان چشمان آنها نظارهگر خدا بودند، یک شاهکار قرن بیستم است که نه تنها عشق بلکه دین، نژاد، فمینیسم و فرهنگ عامیانه را به خوبی به تصویر میکشد، علاوه بر اینکه عملاً یک اثر هنری کم نقص و کامل است؛ اما دقیقاً به این دلیل است که این کتابها به یک موضوع یا مقوله واحد محدود نمیشوند که خوانندگان میتوانند از آنها بسیار بهرهمند شوند. برتود میگوید، یک رمان واقعاً عالی، به ضمیر ناخودآگاه شما وارد میشود و در واقع میتواند روان شما را از درون تغییر دهد.
دانش در مورد خواندن برای سلامت روان محدود است، اما محققانی مانند پانرو مشتاق ادامه تحقیق در مورد مزایای آن هستند. من فکر میکنم همه ما نوعی حس شهودی داریم که از طریق مطالعه داستان چیزی دریافت کنیم. بنابراین در این زمینه، ما علاقهمندیم بگوییم، خوب، این چه چیزی است که ما میگیریم؟ حتی بزرگترین رمان نیز به خودی خود نمیتواند افسردگی بالینی را درمان کند، غم و اندوه پس از اتفاقات ناگوار را پاک کند و یا یک انسان خود بزرگ بین را به یک قدیس منکر خود و متواضع تبدیل کند؛ اما ممکن است بحران میانسالی را کاهش دهد یا در زمان سختی و دشواری، آسایش و راحتی را فراهم کند. الدرکین میگوید، هرچه علم بیشتری در این زمینه اکتساب میشود، طبیعی است که خوانندگانی که افراد با ثباتی در مطالعه کتاب باشند درباره چیزی که همیشه احساس میکردهاند درست است، حس ناشی از رضایت داشته باشند. این مقاله در مجله TIME در تاریخ ۷ نوامبر ۲۰۱۶ چاپ شده است.
منبع: krisgage.medium.com
چند جمله قصار درباره کتابخوانی.
کتابخواندن، اندیشیدن با ذهن دیگران است (آرتور شوپنهاور).
مطالعه، لذت بینظیر باخودبودن، ولی تنها نبودن است (علی عبداله زاده).
کتاب تلویزیون آدمهای باهوش است (طاهره شفیعی).
کسی که مطالعه نمی کند نسبت به کسی که خواندن بلد نیست هیچ برتری ندارد (مارک تواین).
مردم نمیدانند چطور ممکن است کل زندگی انسان فقط با یک کتاب تغییر کند (مالکوم ایکس).