همانگونه که بسیاری از مردمِ عامّه تصور میکنند سیاست چیزی برای دیگران است، نه خودشان؛ همانگونه که اکثریت ملتها، علیالخصوص ملت ما نقش سیاست را در زندگی روزمرهی خود و بسیاری از نکات پایین و بالای یک جامعه نفی میکنند و نهایتا با گفتن جملهی من «سیاسی نیستم»، احساس سبکی میکنند؛ دقیقا همانگونه میتوانیم دید و برداشت اکثریت ملتها، منجمله مردم خودمان نسبت به موضوع اقتصاد را تبیین کنیم.
درواقع اقتصاد یکی از مهمترین و به قول بسیاری از اقتصاددانان و جامعهشناسان، مهمترین عاملی است که بسیاری از مسائل ظاهرا نامرتبط یک جامعه، مانند فرهنگ، هنر، دین، سبک زندگی، روحیات و خلقیات و… را تعیین میکند. حال دیگر بگذریم از این که خودتان میدانید بر حوزههای دیگری مانند وضعیت مالی مردم، علم، محیط زیست، بهداشت و درمان، ورزش و… چه تاثیر مستقیم و غیر قابل انکاری دارد! پس حتی اگر ارتباط مستقیمی با بازار، تجارت، بورس، بانک و سایر مولفهها و عناصر اقتصادی ندارید هم بهتر است و یا شاید واجب است که حداقلی از اقتصاد را بدانید تا کلاه خود را سفت بچسبید؛ زیرا هرچهقدر هم از اقتصاد فرار کنید، نهایتا برای مواجهه با آن ناگزیرید؛ پس دقیقا مانند افرادی که میگویند سیاسی نیستم و اتفاقا ضربهی بیشتری میخورند، پشیمان خواهید شد.
در همین راستا در مطلب حاضر سعی داریم تا سه کتاب جالب و جامع که تقریبا از سه زاویهی مختلف به موضوعات مهم اقتصادی پرداختهاند را به شما معرفی کنیم. این آثار عبارتاند از «کلیات علم اقتصاد» اثر گریگوری منکیو، «ثروت ملل» اثر آدام اسمیت و «راه بندگی» اثر فریدریش فون هایک که همگی از آثار برجستهی اقتصاد دنیا محسوب میشوند و در ادامهی این متن، به صورت مفصلتر، هر یک از آنها را مرور خواهیم کرد.
کلیات علم اقتصاد
طبیعیترین چیز در یادگیری یک پدیده، موضوع یا علم این است که باید قبل از ورود به جزئیات، سرفصلها و ریزترین مسائلش، کلیات آن را بلد باشید و به خوبی بشناسید. نکتهای که عملا علاوه بر طبیعیترین، میتواند پیشوند پایهایترین چیز را هم به خود بگیرد و نیاز اولیهی شما در آشنایی، درک و سپس آموختن یک حوزه باشد. گریگوری منکیو، استاد دانشگاه هاروارد و فارغالتحصیل دانشگاههای امآیتی و پرینستون در ایالات متحدهی آمریکا محسوب میشود؛ اقتصاددانی آمریکایی که نظریات، مقالات و کتابهای زیادی را در باب اقتصاد نوشته است.
کتاب «کلیات علم اقتصاد»، نوشتهی این متخصص اقتصاد است؛ کتابی که برای اولین بار در سال ۱۹۹۷ میلادی به انتشار رسید و به سرعت به اکثر زبانهای زندهی دنیا، اعم از فارسی ترجمه شد. برگردانی این اثر به زبان فارسی را حمیدرضا ارباب انجام داده است و نشر نی آن را منتشر کرده است. این اثر حاوی ۱۳ بخش اصلی و ۳۶ فصل زیرین آنها میشود و در نسخهی فارسی، ۹۵۲ صفحه از قطع رقعی را شامل میشود. عدد بزرگی که نشاندهندهی جامعیتِ بیبدیل کتاب حاضر است و گویای آن است که منکیو در بررسی خود از پایهها و مسائل کلی اقتصادی، هیچ چیز ریز و درشتی را جا نینداخته است.
نکتهی دیگری که در باب این اثر منکیو وجود دارد این است که با مطالعهی کتاب درخواهید یافت گویی نویسنده خودش را جای مخاطبی گذاشته که برای اولین بار با واژه یا مفهوم اقتصاد برخورد میکند و در همین راستا با زبانی ساده صحبت میکند و ضمنا هیچ مفهومی را بدون توضیح باقی نمیگذارد. چندی از مهمترین مفاهیمی که در این کتاب خواهیم آموخت عبارتاند از: عرضه و تقاضا، عملکرد بازارهای مختلف، رفاه اقتصادی، صنایع سازمانها و بنگاهها، اقتصاد بازار، نیروی کار، مصرفکننده کیست؟، دادههای اقتصاد خرد و کلان، ارتباطات زمان با اقتصاد، مفهوم پول، نوسانات اقتصادی و مسائلی از این دست…
ثروت ملل
حال بیایید تا به قدم دوم درک هر مفهومی نزدیک شویم؛ جایی که احتمالا شما دوست دارید تا مولفان، سازندگان و نظریهپردازان اصلی یک حوزه را بشناسید تا بدانید که هر چه از حوزهی مورد نظر پیش آمده و جلو رفته، در ابتدا حاصل تفکرات یا پیریزی چه فرد یا افرادی بوده است؟! اگر با ما موافقید، دوست داریم تا بدون هیچ وقفهای، کتاب «ثروت ملل»، اثر آدام اسمیت، اقتصاددان اسکاتلندی را به شما معرفی کنیم. دلیل اهمیت این کتاب را –جدای از تمام نکات ویژهی خود اثر- میتوانیم در این نکته جستجو کنیم که نویسندهاش با القابی همچون «پدر علم اقتصاد [مدرن]» و «مهمترین اقتصاددان تاریخ» شناخته میشود. در همین راستا، ثروت ملل هم مبدل به کتابی بسیار مهم میشود؛ زیرا تقریبا اولین کتابی است که به صورت جدی در حوزهی اقتصاد به نگارش درآمده است و نگاهی علمی به مسائل مالی نوع بشر داشته است. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۷۷۶ میلادی به انتشار رسید و تاکنون مرجع و سرفصل بسیاری از نظریهپردازان بعد از اسمیت بوده، بسیاری را به چالش کشیده، بسیاری را رهروی خود کرده و بسیاری را هم منتقد خود کرده است. طبعا با توجه به گذر بیش از دو قرن از زمان انتشار کتاب، بسیاری از نکاتی که در کتاب میبینیم، ممکن است استحاله شده، تغییر هویت یافته و یا حتی از بین رفته باشند! اما با این وجود، هنوز هم به دلیل اولین بودن، اهمیت و احترام زیادی را از سوی اقتصاددانان و دانشآموزان اقتصاد دریافت میکند.
یکی از نکات جالب این کتاب، دید اخلاقی اسمیت است که نشان میدهد او برخلاف بسیاری از اقتصاددانان، آنقدر در فضای مالی غرق نشده که انسانیت را فراموش کند. برای مثال او در جایجای کتاب از تبدیل شدنِ پول به تنها معیار ارزشی جامعه انتقاد میکند…
لازم به ذکر است که این کتاب به زبان فارسی هم ترجمه شده و سیروس ابراهیم زاده، مترجمی است که برگردانی این اثر را برای نسخهی انتشارات پیام، که مشتمل بر ۴۸۰ صفحه از قطع وزیری است، انجام داده است.
مسیر بردگی
بعد از دو قدم بعدی، شاید بهتر باشد که بدانید با گذر از اولینها، آشنایی با تاریخ و همچنین مفاهیم و موضوعات مهم یک حوزه، چه اتفاقاتی در زمان حال افتاده است؟ پس شاید یکی از بهترین گزینهها، آشنایی با متفکرین معاصر و کتابهای تاثیرگذار آنان باشد. اگر موافقید، پیشنهاد ما به شما کتاب «مسیر بردگی»، اثر فریدریش فون هایک، اقتصاددان و فیلسوف اتریشی است که آنقدر در قرن بیستم، دست به کارهای بزرگ و نظریات بینظیری زده تا از مکتب اقتصادی او و همنظرانش به عنوان مکتب اتریش یاد شود. لازم به ذکر است که مسیر بردگی، در برخی از ترجمههای فارسی خود به عنوان «راه بندگی» هم برگردانی شده است. برای مثال ترجمهی مشترک آقایان فریدون تفضلی و حمید پاداش از این کتاب که به تازگی و در سال ۱۳۹۹ برای نشر نگاه معاصر ترجمه است، همین عنوان را یدک میکشد. این نسخه در ۳۰۸ صفحه از قطع رقعی به چاپ رسیده است. کتابی که برای اولین بار در سال ۱۹۴۴ و به زبان انگلیسی منتشر شده بود.
نکتهی بارز این کتاب، هواخواهی آن از مکتب لیبرالیسم و توضیح دقیق این مکتب اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است. مکتبی که احتمالا مهمترین مکتب دوران معاصر به شمار میآید و توانسته اکثر کشورهای جهان را –خوب یا بد- تحت تسلط ایدئولوژیک خود قرار دهد. پس طبیعی است که چنین کتابی، با نظریات مخالف لیبرالیسم مانند نظریات سوسیالیستی و فاشیستی به جد مشکل داشته باشد. البته نکتهی جالب آنجاست که فون هایک با وجود مخالفت با سوسیالیسم در نقش پررنگ دولت و همچنین کمونیسم در اشتراکی کردن منابع و تبیین سرمایه توسط نیروی مرکزی، آنقدرها هم به کاپیتالیسم وابسته نیست و استقلال او را میتوانیم به عنوان یکی دیگر از دلایل نامگذاری و جداسازی مفهوم مکتب اتریش در نظر بگیریم.