از زمان مشروطه تاکنون ما با این سوال مواجه بودهایم که مهمترین موانع پیشرفت در جامعهی ایران چیست. بدین منظور باید به بررسی موانع پیشرفت از بعد تاریخی، فلسفی، دینی، اقتصادی، جامعه شناسی و روانشناسی فردی و اجتماعی پرداخت. گفتگو، تبادل نظر و بهره بردن از نظرات کسانی که سالها در این حوزهها به تحقیق و پژوهش پرداختهاند میتواند چراغ راه ما برای روشن شدن مسیر پیش رو در حال و آینده باشد. در این اثر محمد صادقی (روزنامهنگار) به گفتگو با صاحب نظرانی همچون پرویز رجبی، محمدعلی اسلامی ندوشن، سید حسین نصر، همایون کاتوزیان، جان اسپوزیتو و مصطفی ملکیان پرداخته و عقلانیت و نوگرایی را از زوایای دید گوناگون مورد بررسی قرار داده است. لازم به ذکر است این گفتگوها پیش از این نیز در برخی نشریات به چاپ رسیدهاند اما برای اولین بار توسط نشر پایان به شکل یک مجموعه مدون به چاپ رسیده و روانه بازار کتاب شدهاند.
موانع ورود به دنیای نو
در اولین گفتگوی مجموعهی گفت و گو درباره عقلانیت و نوگرایی صادقی به سراغ همایون کاتوزیان رفته است. محمدعلی همایون کاتوزیان متولد ۲۶ آبان ۱۳۲۱ در تهران است. در ایران وی را به نام همایون کاتوزیان و در خارج از ایران به نام هما کاتوزیان نیز میشناسند. او اقتصاددان، تاریخنگار، و دانشمند علوم سیاسی و منتقد ادبی است و زمینهٔ تحقیق مورد علاقهاش مسائل مربوط به ایران است. او در حال حاضر در بخش مطالعات شرقی دانشگاه آکسفورد مشغول به کار است. اگرچه تحصیلات رسمی دانشگاهی کاتوزیان در اقتصاد و جامعهشناسی است اما همزمان مطالعاتش را در زمینهٔ تاریخ و ادبیات ایران تا سطح پیشرفته آکادمیک ادامه داده است.
کاتوزیان در پرسش و پاسخها در مورد برخورد ایرانیان با تجدد و جامعه مدرن بیان میکند: مشروطه خواهان در صد سال پیش گمان میکردند که با استقرار صرف قانون و حکومت تمام مشکلات حل خواهد شد و قانون و آزادی را برابر و هم معنی میدانستند؛ که البته دلیلش آن بود که استبداد حکومتی به هیچ نظم و قانونی مقید نبود و جان و مال مردم را در اختیار دولت میدانست. در نتیجه واکنش مردم به این استبداد تاریخی یاغیگریِ غالبا پوشیده و گاه آشکار بود. اما همین برداشت موجب شد که آزادی به معنی رهایی از دولت تلقی شود و معنایی که از آزادی برداشت شد هرج و مرج و لجام گسیختگی بود. کاتوزیان معتقد است اساسیترین مانع پیشرفت جامعه همین سنت استبداد-هرج و مرج بوده است که تنها به روابط دولت ملت محدود نمیشود و در اعماق جامعهشناسی و روانشناسی فردی و اجتماعی کشور ریشه دوانده است. مشکل ما بیش و پیش از این که ناشی از ضعف اندیشه باشد نتیجهی ضعف روش است. همچنین غالبا در ایران وقتی از دیکتاتوری نام میبرند منظورشان استبداد است، و وقتی میگویند دموکراسی در این کشور ممکن نیست منظورشان هرج و مرج است. حال آن که دیکتاتوری اگرچه حکومت اقلیت است اما قانونمند است و در آن شور و مشورت وجود دارد و دموکراسی اگرچه ملازم با مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود هست اما از هرج و مرج فرسنگها فاصله دارد.
کاتوزیان برپایه نظریه جامعه کوتاهمدت و کلنگی ادعا میکند که ایران برخلاف جامعه درازمدت اروپا، جامعهای کوتاه مدت بودهاست. در این جامعه تغییرات -حتی تغییرات مهم و بنیادین- بیشتر عمری کوتاه داشتهاند. این بیتردید از فقدان یک چارچوب استوار و خدشهناپذیر قانونی نشات می گیرد که میتوانست تداومی دراز مدت را تضمین کند. منظور وی از اطلاق عنوان کوتاه مدت و کلنگی برای جامعه ایرانی در عرصه تاریخی همان اشاره به فقدان ثبات و استمرار در موقعیت اقشار و طبقات اجتماعی و حیات سیاسی و اجتماعی ساکنان جامعه ایرانی در عرصه تاریخی و ساختارهای حاکم در آن است. او جامعه کوتاه مدت را علت و معلول فقدان ساختار در تاریخ ایران می داند که فقدان این ساختار به نوبه خود نتیجه دولت استبدادی بود که نماینده حکومت خودسرانه فردی و جامعه خودسر است که هرگاه تسلط دولت بر آن تضعیف شود به آشوب منتهی می شود. جامعه کلنگی از نظر کاتوزیان یعنی جامعهای که بسیاری از جنبههای آن – سیاسی، اجتماعی، آموزشی و ادبی – پیوسته در معرض این خطر است که هوا و هوس کوتاه مدت جامعه با کلنگ به جانش افتد.
در پایان کاتوزیان (که همانطور که گفته شد مطالعات بسیاری در زمینه ادبیات انجام داده)، درباره اعتدال در شخصیت سعدی سخن میگوید و او را به عنوان نمونهای جهت آموختن در روش و بینش و نگرش عنوان میکند. لازم به ذکر است وی کتابی با نام «سعدی شاعر عشق و زندگی» نیز تالیف کرده است.
عقلانیت و معنویت
مصطفی ملکیان فیلسوف و روشنفکر ایرانی است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه اخلاق، دین، فلسفه دین، معنای زندگی، روانشناسی، علوم انسانی، روش تحقیق و روشنفکری است. ملکیان چهره شناخته شدهای در عرصه اندیشه و روشنفکری ایران است. او در سالهای اخیر به بسط و توضیح «معنویت و عقلانیت» همت گمارده که محصول یک عمر کار فکری است. برخی معتقدند پس از فروکش کردن نظریات روشنفکری دینی، که ملکیان خود زمانی از جرگه آن بوده و اکنون منتقد آن است، اینک آرای اوست که دهه خود را آغاز میکند و مورد توجه قرار میگیرد.(حشمت حکمت)
مصطفی ملکیان در این مصاحبه که ابتدا با سوالاتی درباره عقلانیت و معیارهای عقلانی و معنوی زیستن آغاز میشود، بیان میکند عقلانیت و معنویت نه تنها با یکدیگر ناسازگار نیستند که این عقلانیت است که به معنویت میانجامد. در پاسخ به برخی بحرانهای به وجود آمده در جامعه برخی اندیشمندان سنتی راه چاره را در بازگشت به دنیای قدیم میدانند؛ اما ملکیان در این باره میگوید: صرف این که بشر، در دوران تجدد به مسائل و مشکلاتی دچار شده است که در دوران سنت بدانها گرفتار نبوده است نمیتوان نتیجه گرفت که در دوران سنت هیچ مشکلی نداشته است. برای داوری در باب تجدد، باید همهی نقاط قوت و جنبههای مثبت آن را با همه نقاط ضعف و جنبههای منفی آن سنجید. سپس صادقی پرسشی در باب تضاد جهان مدرن با یک جامعه اخلاقی بیان میکند که ملکیان پاسخ میدهد: نفس مدرن بودن، به نظر من، هیچ تضاد و ناسازگاری با اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن ندارد. اما در پاسخ به اینکه برای پدید آمدن جامعه اخلاقی از کجا باید آغاز کنیم؛ به تعبیر آبراهام مازلو، تا زمانی که نیازهای اولیه شهروندان یعنی نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیک آنان مانند خوراک، پوشاک، مسکن، آب و هوای سالم و …برآورده نشدهاند سخن از اخلاقی زیستن، آب در هاون کوبیدن است.
زبان و فرهنگ ایرانی
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، استاد و ادیب برجسته، مترجم، شاعر، فردوسیشناس، مولف، حقوقدان، سفرنامهنویس و از بزرگان نثر معاصر فارسی است. در مصاحبهای که در کتاب گفت و گو درباره عقلانیت و نوگرایی با دکتر ندوشن صورت گرفته است از ایشان در باب پیشنهادی که در سال ۱۹۶۷ در سمینار بین المللی داتشگاه هاروارد مطرح کردند سوال شده است و ایشان فرمودهاند: در این مجمع که نمایندگان حدود چهل کشور در ان شرکت داشتند، پیشنهاد کردم که برای آن که مسائل جهان از دید فرهنگی هم دیده شود –و نه تنها از دید سیاست- خوب است انجمنی مرکب از فرهنگمداران کشورهای مختلف که نماینده ملتها باشند، و نه تنها دولتها، تشکیل گردد و مسائل حاد جهانی را مورد بررسی قرار دهد. اما متاسفانه این پیشنهاد به سرانجامی نرسید چرا که پیشنهاد دهنده از کشوری بود که حکومتاش نسبت به این موضوع نظر مساعد نداشت. او درباره نحوه آموزش زبان فارسی در مدارس نظر مساعدی ندارد و معتقد است زبان فارسی دو وجه دارد: یکی زبان تمدن تفکر است و دیگری زبان روزمره. ما امروزه زبان را در حد روزمره میآموزیم. در صورتی که زبان و فکر، نقش دوگانه متقابل در برابر هم دارند. زبان قالب و پیکر فکر است، فکر، زایاننده زبان. اگر فکر به کار نیفتد، زبان نیازی به گسترش نمییابد و در همان احتیاج روزانه باقی میماند. اینها حلقههای یک زنجیر هستند: زبان، فکر و پیشرفت.
نقدی بر کتاب گفت و گو درباره عقلانیت و نوگرایی
سوالات مصاحبهکننده برخلاف عنوان اصلی کتاب خط فکری مشخصی را دنبال نمیکرد و دارای انسجام کلی در مفهوم و موضوع نبود. همچنین بهتر است زمانی که سوالاتی دربارهی مفاهیمی همچون عقلانیت و…پرسیده میشود ابتدا تاریخچه و توضیحاتی از زمینه کاربرد و معنای این مفاهیم جهت درک بهتر خواننده ارائه شود.