هنر شفاف اندیشیدن نگاهی فلسفی به ۹۹ سوگیری شناختی (cognitive biases) دارد که در حال حاضر دنیای امروز را آشفته ساخته و مردم را از ایجاد قضاوتهای درست و تصمیمات منطقی، باز داشتهاست. رولف دوبلی در ۹۹ فصل کوتاه، ترکیبی ماهرانه از سناریوها و توضیحات را استفاده میکند؛ که نه تنها هر اشتباه و استدلال غلط را روشن میسازد، بلکه افکار خواننده را نیز تحریک میکند. او مقدمهی خوبی را ارائه میکند که قطعاً تازهواردها را به موضوع رفتار شناختی آگاه میسازد. این رمان با وجود عنوانش، بیشتر روش کشف موارد غیرمنطقی است تا یک روش آموزشی، و خواننده را تنها با یک آگاهی بهتر نسبت به تفکر غیرمنطقی رها میکند. کل این کتاب در واقع درحال بیان کردن آثار نوشتهشدهی دیگران است، که به صورت غیر رسمی آن را برای عموم مردم توضیح میدهد. هدف این مقاله، ارائهی یک تحلیل انتقادی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن، مبتنی بر نگاهی عمیق به خود کتاب و تحقیقات جمعآوری شده از طریق منابع دانشگاهی و بازرگانی است.
پیشینهی پژوهش
نویسنده و ناشر این کتاب، یعنی رولف دوبلی، یک تاجر متولد سوییس است. او در سال ۱۹۹۵، مدرک امبیای و دکتری خود را در رشتهی فلسفهی اقتصاد از دانشگاه سنت گالن دریافت کرده است.
دوبلی بنیانگذار مشترک getAbstract.com، بزرگترین ناشر کتابهای فشرده در حوزهی تجارت در جهان است که به اعضای سایت خود، ۵ صفحهی چکیده را ارائه میکند که در آن ایدههای کلیدی از یک کتاب کسبوکار، به همراه و نحوهی کار آن، خلاصه شدهاست. او بنیانگذار ZURICH.MINDS نیز هست؛ یک بنیاد غیرانتفاعی که تلاش دارد جوامع علمی، فرهنگی و تجاری را به هم متصل کند و اعضای آن شامل برخی از متفکران برتر جهانی است. هدف این موسسه را از قول خودشان میتوان اینگونه بیان کرد:
بهبود کیفیت تصمیمات ما به عنوان بخش خصوصی، به عنوان الگو و شهروندان این سیاره است تا به دیگران برای انجام کار الهام ببخشیم.
در سال ۲۰۰۲، رولف شروع به نوشتن کتابهای غیرداستان کرد و تا به امروز ۶ کتاب را منتشر کرده است که همگی به زبان آلمانی هستند. و تنها کتاب هنر شفاف اندیشیدن است که به زبان انگلیسی ترجمه شده است. از آنجایی که دیگر آثارش تنها به زبان آلمانی منتشر شدهاند، تمامی نقدها و بررسیهایی که برای آنها دیدهام، همگی به زبان آلمانی بودهاند. تنها توانستم یک خلاصه از نوشتههای او را پیدا کنم که یک نویسنده آن را در سایت Paperbackswap قرار داده بود. و اشاره داشت که «او به خاطر دیدگاه فلسفیاش دربارهی تجارت شهرت دارد و اساساً در جستجوی معنا در محل کار، موفقیت و نقش تصادفی بودن در زندگی مینویسد.» اسپکتر (Specter) بنگاه انتشاراتی هودر و استاتن است که خود، جزو انتشارات هچت، ناشر برجستهی بریتانیایی است. انتشارات اسپکتر، هم کتابهای داستان و هم کتابهای غیرداستان را با هدف انتخاب کتابهایی سرگرمکننده، جذاب و فوقالعاده، منتشر میکند:
آن کتابهایی که نور تازه را بر تجربه انسانی میاندازد و به راحتی فراموش نمیشود.
محتوا و چیدمان
در عنوان هنر شفاف اندیشیدن، عبارت «هنر» به طور استعارهای بیان میکند که «شفاف اندیشیدن یک تمرین عالی، ظریف و صیقل یافته است که خواننده را راهنمایی میکند تا بعد از خواندن رمان، آگاهی بیشتری را برای خود متصور شود.» البته خود کتاب با داشتن یک چیدمان آسان و ساده، کار را برای خواننده راحت کرده است. همانگونه که در مقدمه دیده میشود، دوبلی با آگاه ساختن خوانندگان در خصوص سه چیز مهمی که باید در ذهن خود داشته باشند، با لحنی شفاف ادعا میکند که «این کتاب فهرست کاملی از استدلالهای اشتباه و نادرست نمیباشد.» بیشتر این استدلالهای نادرست، مرتبط هستند و او صرفاً کار ترجمهی تحقیقاتی را انجام میدهد که توسط دیگران انجام شده و اکثریت افراد میتوانند آن را درک کنند. دوبلی همچنین به این آرزوی خود اشاره میکند که «از طریق شناخت برخی از بزرگترین اشتباهات در تفکر، بتوانیم جهشی در موفقیت و رونق از طریق کاهش میزان موارد غیرمنطقی و غیرمعقول ایجاد کنیم.» هر استدلال اشتباه در فصلهای سه صفحهای ارائه میشود و به این فصلها، عنوانهای استعارهای اختصاص داده شدهاست. بهعنوان مثال برای کمک به تحمل هرگونه سوگیری یا جهتگیری، عنوان «گویندگان خبری را جدی نگیرید» را اختصاص میدهد.
رولف دوبلی هرگونه استدلال غلط را با توصیف یک سناریوی ابتدایی معرفی میکند. فرض کنید به همراه ۴۹ نفر دیگر در یک اتوبوس هستید. در ایستگاه بعدی، سنگینوزنترین فرد آمریکایی سوار اتوبوس میشود. سوال اینجاست که، میانگین وزن مسافران به چه میزان افزایش یافته است؟ چهار درصد؟ پنج درصد؟ چیزی در همین حدود. فرض کنید اتوبوس بار دیگر میایستد و بیل گیتس سوار اتوبوس میشود. این بار ما توجهی به وزن نمیکنیم. سوال اینجا است که، میانگین ثروت چقدر افزایش یافته است؟ چهار درصد؟ پنج درصد؟ خیلی بیشتر از این میزان! علاوه بر سناریوهای اینچنینی، دوبلی از بسیاری نمونههای تحقیقاتی، تجربیات شخصی و ارجاع به سایر پژوهشها استفاده میکند. همهی اینها به خواننده در درک اینکه سوگیری یا جهتگیری چی است و در کجا ممکن است با آن برخورد داشته باشند، کمک میکند. دوبلی اغلب از نمونههای تجارت و کسبکار مربوط به بازار سهام، سرمایهگذاری و تصمیمات مدیریتی استفاده میکند. شرکت، فاقد انگیزهی لازم برای درک کامل و اجرای ایدهها از تیم توسعه است. تیم مدیریت، از متخصصان صنعتی باتجربه تشکیل شده؛ هرچند که نشانههایی از دیوانسالاری قابل توجه و نمایان است. نگاهی به وضعیت سود و زیان، به وضوح نشان میدهد که صرفهجویی میتواند اجرایی و عملی شود. ما به شرکت توصیه میکنیم که بیشتر بر اقتصادهای نوظهور تمرکز کند تا سهام بازار آتی را تضمین کند. به نظر درست میرسد، اینگونه نیست؟
اگرچه دوبلی از مثالها و نمونههای مختلف و زیادی استفاده میکند که به جمعیت کلی مرتبط است، اما خواننده باید سطح بالاتری از تیزهوشی را برای کسبوکار و تجارت داشته باشد؛ تا بتواند دقیقاً بیشتر موارد و موضوعاتی که دوبلی از آن استفاده میکند را درک کند. در پایانِ هر استدلال غلط، دوبلی به یک نتیجهگیری دست پیدا میکند تا تمامی نمونهها و نکات را برای خواننده جمعبندی کرده و استدلال غلط را از بین ببرد. «تنها در چند حوزه میتوانیم روی احتمالات حساب کنیم.» بهعلاوه، او سوگیریها و شمارهی صفحات مربوط به آن استدلالهای غلط را در پایان هر فصل، فهرستبندی میکند. در گفتار پایانی کتاب، دوبلی با ارائهی تاریخچهی زیستشناختی در مورد اینکه چگونه افکار ما اینقدر منحرف شدهاند، به این نتیجه میرسد که مغز ما به جای جستجوی حقیقت، برای تولید مجدد طراحی شده است. سپس با ارائهی پیشنهاد شخصی خود به نتیجهگیری میرسد. پیشنهادی مبنی بر اینکه همهی ما حوزهای از توانایی و صلاحیت را داریم که میتوانیم به افکار منطقی خود تکیه کنیم. اما هر چیزی خارج از این حوزه و دایره، نیازمند تفکری منطقی است. در پشت جلد این کتاب، دوبلی بار دیگر اشاره میکند که تمامی گفتهها براساس صدها مطالعهی انجامشده در طول سی سال گذشته میباشد. سپس او یک صفحهی وبسایتی را برای فهرست مرجع کامل و کتابهای پیشنهادی ارائه میکند. اگرچه این وبسایت دیگر در دسترس نیست، اما من میتوانم لیستی که ارائه شده را با دو سه منبع برای هر استدلال غلط، به صورت آنلاین جستجو کنم که برگرفته از مطالعات منتشر شده تا رمانها میباشند.
هنر شفاف اندیشیدن
نقدها و بررسیها
نقدهای کتاب هنر شفاف اندیشیدن درهمآمیخته و حول محور سه نقطهنظر اولیه بوده است. کتاب هنر شفاف اندیشیدن، با طراحی هوشمندانهاش، خوانایی روان و آسانی را به مخاطب عمومی ارائه میدهد. این کتاب، طبق فلسفهای که ادعا میکند، یک «بازتالیف» است و همین جمعآوری و خلاصهکردن منابع دیگر، آنچنان برای خوانندگان خاص راضیکننده نبودهاست. تحقیق من برای نقدها و بررسیهای آکادمیک و علمی، مرا به نقدهایی از مجلهی نقد ادبی کرکاس، والاستریت ژورنال و گاردین سوق داد. اولین نقدی که پیدا کردم، از طریق مجلهی نقد ادبی کرکاس بود. نویسندهی ناشناس آن، خلاصهی مختصری از این کتاب و همچنین تاییدها و عدم تاییدهای آنها را ارائه میدهد. آنها از محتوای آن لذت برده اند اما راهکارهای آن بهنظرشان سطحی آمد. همانطور که در خلاصه مشهود است:
خلاصهی بسیار ارزشمند از تفکر غیرمنطقی، به همراه یک سری مانورهای اصلاحی همه جانبه در پیش روی ماست.
دو نقد و بررسی بعدی توسط روزنامهنگاران نوشته شده است. دوبلی برخی از ارجاعاتی را که چگونه روزنامهنگاران طعمهی چند جهتگیری میشوند، ارائه میدهد. مانند جهتگیری نکات برجستهای که دوبلی در این خصوص مینویسد. «تاثیر و نکات برجسته تضمین میکند که ویژگیهای چشمگیر، توجه بیشتری نسبت به ارزش آن دریافت میکنند.» او سپس برای مثال از روزنامهنگاری استفاده میکند. این موضوع باب میل فیلیپ بروتون، فارغالتحصیل رشتهی امبیای دانشگاه هاروارد و آکسفورد، و همچنین اولیور بورکمن، فارغالتحصیل کمبریج، نبودهاست. هر دو نویسنده با اشاره به قسمتی که آنها را در خصوص روزنامهنگاری ناراضی میکند اینگونه مینویسند که:
ما باید اخبار مخصوص بینندگان را رها کنیم، چون باعث اشتباهاتی میشود، به مردم استرس وارد میکند و زمان آنها را هدر میدهد… اکنون آیا من باید دقیق عمل کنم، یا قربانی سوگیری تاییدشده باشم تا این نشانههای زندگینامهای یک فرد دروغین را درنظر داشته باشم؟
بورکمن استدلال میکند که دوبلی خود را به رخ آنهایی میکشد که غیرمنطقی بودن را با ارزش میدانند. البته این فرضیه وجود دارد که آنهایی که ارزشهای شما را به اشتراک نمیگذارند، متفاوت نیستند، بلکه سرگردان و گیج هستند. بروتون نیز دوبلی را یک فرد خودبزرگبین و همچنین کوتهفکر میداند. همانگونه که در این جمله مشخص و واضح است.
هرکسی نسبت به افراد تحصیلکرده و دانشگاهی، با انتقادات جزئی و بیپایان آنها، دیدگاه کامل و غنیتری نسبت به انسانیت دارد. به نظر میرسد که آنها انسانها را به عنوان ربات میبینند که از هم جدا شده و سپس سرهم میشوند، به جای اینکه از آشوب لذت ببرند.
وقتی که به دنبال نقدها و بررسیهای تجاری برای کتاب هنر شفاف اندیشیدن بودم، الگوی مشابهی بین آنها پیدا کردم. بیشتر مردم، استدلالهای غلط را مفید میدانند و این کتاب را برای خواندن آسان میبینند:
همانطور که او این کتاب را توصیف میکند، خواندنش آسان است. این کتاب یک فهرست بلندبالا از استدلالهای غلط است که مردم گرفتار آن میشوند.
علاوهبر این، متوجه شدم که نقدها و بررسیهای زیادی وجود دارد که دوبلی را یک فرد سارق ادبی مینامند و آثار او را غیراصلی و تقلبی میخوانند:
این کتاب برای شروع و ارائهی فهرستی از سوگیریهای شناختی، میتواند مفید باشد. با این حال، این کتاب صرفاً یک سرقت ادبی از متون دیگر است.
این اطلاعات جدید مرا به وبلاگ نسیم نیکولاس طالب سوق داد. او یک فرد محقق و تحلیلگر ریسک است که دوبلی در مقدمهی کتابش به او اشاره میکند. در متن کتاب هنر شفاف اندیشیدن نیز ارجاعات زیادی به او دارد. طالب نیز این کتاب را تایید و پشت آن را امضا کرده است. جملهای از او در جلد پشت کتاب، نقلقول شده است.
در این وبلاگ، پاسخ طالب به کتاب هنر شفاف اندیشیدن وجود دارد که در آن، او دوبلی را به سرقت ادبی متهم میکند. طالب در ابتدا تایید و تحسین خود را پس میگیرد و از خوانندگان عذرخواهی میکند. سپس به تعریف سرقت ادبی میپردازد و شواهد حقیقی از اثر خود و دیگران را که دوبلی از آن سوء استفاده کرده، ارائه میدهد. او با سرزنش کردن دوبلی به خاطر فریب و خلاصهسازی آثار، پست وبلاگ خود را به نتیجهگیری میرساند:
سرقت ادبی در چیزی نیست که به آن اشاره میکنید، بلکه در چیزی است که شما اشاره ای به آن ندارید.
با نگاهی دقیقتر به این وبلاگ و به این موضوع، به وبلاگ کریستوفر کابریس برخورد کردم. که بیان داشت، دوبلی با عدم ارجاع و اشارهی درست، مرتکب سرقت ادبی شدهاست. دوبلی به این اشتباه اقرار میکند و اصلاحات کتاب را به ناشر ارائه میدهد. پس از آن پاسخهای دوبلی را به اظهارات طالب و کابریس، در وبسایتش پیدا کردم. دوبلی از لحاظ زمانی، تاریخ مکاتبات رخداده بین خودش و طالب و کابریس را پس از انتشار کتاب اعلام میکند. او ادعا میکند که با وبلاگهای طالب و کابریس همکاری و مشارکت داشته است. همچنین دوبلی لینک انتشار خبر و نامهی عذرخواهی خود از طالب را ارائه میدهد. دوبلی با اشاره به اینکه، «من از تغییر نظر و دیدگاه او، بسیار شگفتزده و غمگین هستم»، این بحث را به پایان میرساند.
در وبلاگ کتابچی معرفی جامعتری از این کتاب در مطلبی تحت عنوان «معرفی کتاب هنر شفاف اندیشیدن» صورت گرفته است.
تحلیل انتقادی
منبع
دوبلی یک کارآفرین تحصیل کرده است که از تجربیات کاری خود و همچنین روابط آگاهانه و عقلانی خود در حرفهی نویسندگی استفاده کرده است. از یک سو، با مردی مواجه هستید که یک فرد دانشگاهی باهوش و یک دانشجوی بخشنده و سخاوتمند است. کسی به دنبال حکمت عقلانی برای کامیابی و اشتراکگذاری آن برای کسانی میباشد، که برای آن ارزش قائل هستند. از سوی دیگر، با فردی مواجه هستید که با خلاصهکردن کار دیگران امرار معاش میکند و متهم به سرقت ادبی میشود. باوجود مدت زیادی که دوبلی درگیر رفع این اتهامات و همچنین شفافسازی آن از نظر اخلاقی و قانونی بود. اما این اتهامات هنوز همانند لکهی ننگی روی نامش قرار دارد.
انتشارات
نوع انتشار، انتقال دانش از طریق معرفی اطلاعات جدید به مخاطب هدف است، یعنی افراد متخصص کسبوکار که در حال پیشرفت خود هستند. نکات کلیدی در مقدمه و توصیفات کوتاه برای هرگونه سوگیری نشان میدهد که این کتاب یک مقدمه برای روانشناسی شناختی میباشد. زبان دوبلی به یک تیزهوشی متوسط در حوزهی کسبوکار و تجارت نیاز دارد. همانطور که بیشتر مثالها و نمونههای او به کسبوکار مربوط میشود. نوشتهی او طعنهآمیز و سرگرمکننده است و خواننده را به تامل وا میدارد. که این امر همان هدف انتشارات اسپکتر است. هیچکدام از ایدهها یا سوگیریها، اصولاً مربوط به دوبلی نیست. اما از ژورنالهای منتشرشده، مقالات و دیگر رمانهای رهبران در زمینهی روانشناسی شناختی نشأت گرفته شدهاست. بنابراین این دانش چنان شناختهشده است که به محافل دانشگاهی خاصی راه یافته است. و دوبلی تلاش میکند تا این اطلاعات را برای کمک به درک عمومی، سادهسازی کند. این موضوع برای گروههایی همچون رسانهها در نظر گرفته نشدهاست که در یک زمینه یا بخشهای مربوط به عواطف و احساسات، آموزش دیده و متخصص باشند.
نظریه
فرضیه یا نظریهی کتاب هنر شفاف اندیشیدن این است که با آگاه بودن از استدلالهای غلط و نادرست که به طور غیرمنطقی بر تصمیمات ما اثر میگذارند، برای تصمیمگیریهای بهتر مجهز و آماده خواهیم بود. این نظریه در وهلهی اول، روشن و شفاف به نظر نمیرسید. همین میتوانست توضیحات دوبلی را در مقدمهی کتاب مفید و کارساز کند. بدون خواندن مقدمه، خواننده به این باور میرسد که تفکر غیرمنطقی، احمقانه است و منجر به تصمیمات بد میشود. همچنین خواننده ممکن است گمراه شود. چراکه عنوان کتاب اشاره میکند که این کتاب یک راهنمای گامبهگام برای طی کردن روندها و فرآیندها است. اما این کتاب تنها راهکارهای موقت و غیرکارآمد را ارائه میکند، که اغلب برای درمانهای خانگی به درد میخورد و برای دوبلی کارساز بوده است. نقد و بررسیهای زیادی که مطالعه کردم، میتوانستند با خواندن مقدمهی کتاب، مفید و سودمند باشند.
بینشها و دیدگاهها
من به خاطر گمراه شدن توسط عنوان کتاب، مقصر بودم. من طرفدار شدید موضوعات مربوط به روانشناسی هستم. بههمین دلیل فکر میکردم که این کتاب بیشتر در خصوص نحوهی تغییر رفتار در فرآیندهای فکری من باشد. پس از خواندن مقدمه و درک آن، فرضیات من اشتباه بودند و من هنوز با دید باز به آن نگاه میکنم. با این حال، و باوجود سوگیریهای بسیاری که با آنها آشنا هستم، سبک نویسندگی دوبلی، دانش من از هرگونه استدلال اشتباه و غلط را عمیقتر کرد. در نتیجه، احساس کردم که در شناخت رفتار فکری غیرمنطقی خود مجهز هستم. و اینکه اگر بخواهم در مورد این موضوع بیشتر تحقیق کنم، نقشهای برای دیگر منابع در دست دارم.
بحثها
این کتاب همانطور که انتشارات اسپکتر امیدوار بود، ارائه شد. کتابی سرگرمکننده و تاملبرانگیز. فکر میکنم که اهداف کتاب بهخوبی بهثمر نشستهاند. این کتاب با وجود عنوان گمراهکنندهاش، مقدمهای بسیار عالی برای اشتباهات شناختی است. و خوانندگان را در خصوص برخی از موارد غیرمنطقی بزرگ که میتواند تصمیمات ما را به گمراهی بکشاند، آگاه میسازد. من احساس میکنم که مخاطبان اولیهی دوبلی، مردم عادی بودن. اما به خاطر حوزهی توانایی و صلاحیتش، نوشتهای او برای بخش تجاری و کسبوکار مناسبتر به نظر میرسید. احساس میکنم که مخاطبینِ هدف او، به واسطهی این نقد و بررسیها، از حمایت خوبی برخوردار باشند. کسانی که این کتاب را دوست داشتند، آن را سودمند دانستند. اما کسانی که این کتاب را دوست نداشتند، منابع آن را دنبال میکردند یا جزو روزنامهنگارانی بودند که در مقام دفاع قرار داشتند. احساس میکنم که بنیاد و موسسات کتابها، با وبسایت getAbstract.com او همسو شدهاند.
این وبسایت بیشتر از یک خلاصه را ارائه کرده و نگاهی عمیق به محتوای نوشتهها دارد. اگرچه دوبلی با بهرهبردن از کار دیگران پول در میآورد، اما باتوجه به قضیهی وبسایت getAbstract.com، در این موضوع جای شگفتی نبود. فکر نمیکنم که نیت او بد بودهباشد. بلکه او همانند فردی خیالاندیش بود که استعداد و موهبت آسان ساختن چیزهای مشکل را در خود داشت. او به منابع خوب شدیداً احترام میگذاشت. و برای اثر آنها ارزش کافی قائل بود تا کتابی را منتشر کند که اطلاعات آنها را ساده سازی کرده تا همه بتوانند آن را درک کنند. یکی از آن سوگیریهایی که دوبلی به آن اشاره میکند، «دانش اکتسابی» است. که در آن، او در خصوص تفاوت بین درک عمیق و واقعی از یک موضوع و داشتن دانش براساس حافظه صحبت میکند. من تصور میکنم که وقتی صحبت از متخصص بودن دوبلی بر سر این موضوع میشود، او جایی در بین این دو قرار دارد. او درک عمیقتری از رفتار شناختی نشان میدهد. اما خواننده را به آثار دیگر ارجاع میدهد تا این درک عمیقتر را با آنها قسمت کند. این امر دوبلی را با جامعهی روانشناسی شناختی بیشتر مرتبط میکند. دوبلی از طریق اصل ZURICH.MINDS و مرتبط بودن با جامعهی روانشناسی، یک راهنمای قابل اعتماد برای حقیقت موضوع است، اما قطعاً یک متخصص به حساب نمیآید.
نتیجهگیری
کتاب هنر شفاف اندیشیدن، یک مقدمه و معرفی خوب برای دنیای سوگیریهای شناختی (cognitive biases) میباشد. دوبلی مجموعهای خلاصهشده از استدلالهای نادرست و غیرمنطقی مشهور را که کشف شدهاند، ارائه میکند. تعجبی ندارد که مخاطب هدف آن، با توجه به سابقهی او در کسبوکار، بخش تجارت و کسبوکار باشد؛ یا اینکه ساختار کلی این اثر او براساس نوشتهی دیگران باشد. باوجود مشکلات سرقت ادبی، دوبلی توانایی و استعداد درک پیچیدگیها و سادهسازی آنها را دارد. کتاب هنر شفاف اندیشیدن با فراهم کردن دیدگاه بهتر و جامعتر برای خواننده و درک جهتگیریها و سوگیریهای غیرمنطقی، به هدف خود دست پیدا میکند. این کتاب برای همگان نوشته نشده است، زیرا افرادی که خارج از دایرهی مخاطبین هدف این کتاب هستند، آن را در حوزهی کاریش بسیار ابتدایی میدانند.
منبع: termpaperwarehouse.com
ممنون که از جنبههای مختلف بررسی کردین و صرفا به تعریف و تمجید کتاب هنر شفاف اندیشیدن نپرداختین.