کتاب شکلگیری سرمایهداری هیجانی، با زیرعنوان «در نقد صنعت روانکاوی»، یکی از تازهترین آثار چاپ شده در موسسهی انتشاراتی معتبر نگاه است. این اثر برای اولین بار در مرداد ماه سال ۱۴۰۰ هجری شمسی به چاپ رسید و در همین مدت کوتاه، نظر مثبت بسیاری از تحلیلگران جامعهشناسی و روانشناسی را به خود برانگیخته است. البته نسخهی اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۷ میلادی در فرانسه به چاپ رسیده بود. این کتاب با عنوان اصلی Cold Intimacies، نوشتهی ایوا ایلوز (به انگلیسی: Eva Illouz)، استاد دانشگاه در رشتهی جامعهشناسی است. این نویسندهی مراکشیالاصل فرانسه، یک متخصص علوم اجتماعی است که قبلا آثار دیگری همچون «چرا عشق درد دارد؟» را هم از او خوانده بودیم.
همانطور که گفتیم، عنوان اصلی کتاب با نام ترجمه شده توسط روژان مظفری اندکی متفاوت است و Cold Intimacies معنای «صمیمتهای سرد» را میدهد؛ عنوانی که پیشتر دستمایهی ترجمهی دیگری از این کتاب با برگردانی مصطفی انصافی برای نشر لوگوس شده بود؛ گرچه که به نظر میرسد مظفری در عنوان انتخابی خود، بهتر توانسته روح این اثر را در زبان فارسی منتقل کند. مظفری در ابتدای کتاب، این اثر را به پاس همراهی، به هومن حسینزاده تقدیم کرده است؛ جامعهشناسی که او را با ترجمهی آثاری مانند کتاب «جامعهشناسی مارکس» شناخته بودیم. از نظر مشخصات ظاهری، کتاب شکلگیری سرمایهداری هیجانی در ۱۸۴ صفحه از قطع رقعی و جلدی شومیز به انتشار رسیده است؛ اثری که مشتمل بر سه فصل کلی است و به ترتیب درمورد ظهور انسان احساسورز، رنج در میدانهای هیجانی و سرمایهداری هیجانی و نهایتا «وبهای عاشقانه» (که به ارتباطات فضای مجازی با روان احساسی انسان میپردازد) صحبت میکند. در ادامهی این متن، اندکی درمورد بنمایهی کلی و همچنین سه فصل این کتاب بحث خواهیم کرد و واکاوی بیشتر را به عهدهی خود مخاطب خواهیم گذاشت؛ اما قبل از آن موضوع لازم به ذکر است بگوییم -همانگونه که از عنوان کتاب هم برمیآید-، نویسنده (و طبعا مترجم اثر) قرار است با دیدی مارکسیستی پشت میز بحث با مخاطب بنشینند.
یک سوزنِ روانکاوانه
حتما این ضربالمثل معروف را شنیدهاید که حکیم ابوالقاسم فردوسی میگوید «گهی پشت به زین، گهی زین به پشت!» پس این بار و در کتاب حاضر، دقیقا زین به پشت برخیزیم و دیدی تازه را تجربه کنیم. درواقع در دنیای امروزی، تا بوده و دیده و شنیدهایم، فرمان و بلندگو برای نقد انسان در دست روانشناسان بوده است؛ انسانها با هر مشکل کوچک و بزرگی تشویق میشوند تا سراغ روانشناسان را بگیرند و روانشناسان هم در رویهی معمول شدهی خود، قرائتی نزدیک به جهان سرمایهداری را به خورد آن انسان میدهند و از انسانیت ماهوی فاصله میگیرند؛ پس در این کتاب، با رویهای غیرمعمول، به جای نقد انسان توسط روانشناسان، قرار است فرآیند روانکاوی توسط دیدی انسانگرایانه به بوتهی نقد برود. اما آن قرائت یادشده چیست؟ ایلوز در کتاب شکلگیری سرمایهداری هیجانی، معتقد است که روانشناسان امروزی، سعی دارند تا هر مراجعه کنندهای (علیالخصوص از قشر کارگر) را بهقاعده بار بیاورند. از نظر ایلوز، جهان سرمایهداری، با استفاده از روانشناسان به این سمت و سو رفته تا پای این قشر را به هر مسالهی انسانی باز کند و با بسط دادن نظر این قشر به تمام جوانب، اعم از بهرهوری، انضباط و بههنجار کردن سوژگی انسانی، مقاصد خود را پیش ببرد.
ایلوز از طنز تلخی استفاده میکند و میگوید تمام آن چیزهایی که سابقا به مثابه بازجویی به حساب میآمدند و آزادی انسانها را خدشهدار میکردند، در مدرنیتهی رو به انفجار سرمایهداری و با استفاده از [شبه] علم روانشناسی، حالا با اسامی جذب کنندهای اعم از مصاحبه، پرسشنامه، جلسهی روانکاوی و… تطهیر و بازتعریف شدهاند و اقبال عمومی را کسب کردهاند. اما هدف از این کارها چیست؟ ایلوز مهمترین هدف را در همان بههنجار کردن (دلخواهسازی) انسانها میداند؛ او معتقد است که سرمایهداری با تزریق هیجانی مثبت به آدمیزاد، به او القا کرده که همواره باید خودش را در قبال سیستم جهانی، بههنجار کند و با ایجاد یک واقعیت افزوده در تعریف مفاهیمی همچون آرمان، سلامت و… میتواند به راحتی هر رفتار نادلخواهی از انسانها را با برچسبهایی اعم از نابههنجار، بیمار یا رواننژند به فرآیند خَمِش مطلوبش بکشاند.
درواقع بحث اصلی ایلوز، نقش روانشناسی در شکل دادن به چهارچوبهای فرهنگی معمول مردان و زنان طبقهی [کارگر] و متوسط است. او تلاش میکند تا در این کتاب، فهم تمایلات متضاد جهان مدرنیته را آسانتر نماید و تاحدودی به ارائهی راه حل هم بپردازد. اما این نسخه از شکلگیری سرمایهداری هیجانی، از آنجا اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم خود دکتر مظفری به عنوان یک روانشناس (و روانکاو) به سراغ ترجمهی این اثر رفته است؛ این خودانتقادی بسیار زیبا به نظر میرسد و حکم آن ماجرا را دارد که «یک جوالدوز به مردم میزنی، یک سوزن هم به خودت بزن!»
هیجانی شدن یعنی چه؟
هیجانات در این کتاب در شمای کلی به معنای تمام احساسات و عواطف و روحیات انسانی است؛ اما ایلوز با ساخت یک فرآیند انتزاعی دوطرفه، معتقد است که منطق بازار (سرمایهداری) بر روی هیجانات انسانی تاثیر میگذارد و از طرف دیگر، این هیجانات هم بر منطق بازار تاثیر میگذارند و سعی میکنند متقابلا سرمایهداری را به سمت خم کنند. این نقطه از نظر ایلوز، جایی است که نیاز به یک میانجیگر پیش میآید و نظام سرمایهداری با درک اهمیت موضوع، پیشقدم شده و سعی میکند تا با دلخواهسازی دانش روانشناسی، از آن به سان یک کنترلگر استفاده کند. در تایید این مدعا، نویسنده به تبارشناسی علم روانشناسی میپردازد و نسبتهای این دانش با شرکتهای بزرگ و نهادهای سرمایهداری را ردیابی میکند.
شرکتهای بزرگ تاثیرگذار بر انسانها، پادگانها، سایتهای دوستیابی اینترنتی، خانواده، برنامههای تلویزیونی، شبکههای اجتماعی و… همه و همه، هر چیز مرتبط و غیر مرتبطی که فکرش را بکنید یا نکنید، از نظر ایلوز میتوانند در این فرآیند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم دخیل باشند و مایهی مطلوب سرمایهداری را بازتولید کنند. به اعتقاد نویسنده کتاب شکلگیری سرمایهداری هیجانی، اغلب جامعهشناسان، مدرنیته را در پیدایش نهادهای سیاسی دموکراتیک و اجبار اخلاقی ایدهی فردگرایی توجیه میکنند؛ اما به این واقعیت توجه نمیکنند که علاوه بر نکات مذکور، مفاهیم سوسیالیستیای مانند ارزش اضافی، استثمار کارگران، عقلانیسازی کار، افسونزدایی و تقسیم فعالیت قشر کارگر و… از مهمترین روایتهای جامعهشناختی جهان امروز ما هستند و همهی اینها هم میتوانند با رویهای هیجانی و بنا به احساسات و عواطف عمیق انسانی، هر لحظه رنگ و بوی دیگری به تعاریف «واقعی» (و نه حقیقی) امروزی سرمایهداری ببخشند.
ظهور انسان احساسورز
همانطور که در بخش اول این مطلب گفتیم، دید مارکسیستی در سراسر این کتاب به سان پایهی مباحث و پشتوانهی مدعاها در نظر گرفته شده است. از نظر مارکس، مفهوم ازخودبیگانگی در جهان امروز به این معناست که کرختیِ هیجانی ناشی از مدرنیته و سرمایهداری باعث میشود تا افراد از یکدیگر، اجتماع پیرامون و حتی نفس خودشان جدا شوند. منظور ایلوز از این دید مارکسیستی را آنجایی میتوانیم بفهمیم که بدانیم از نظر او روایتهای جامعهشناختی متعارف مدرنیته، ارجاعات بیشماری به اضطراب، عشق، رقابت، بیتفاوتی و احساس گناه داشتهاند. ادعای ایلوز این است که وقتی بعد پنهان مدرنیته را بازیابی کنیم، تجزیه و تحلیل استاندارد دربارهی رکن سازندهی خودبودگی و هویت مدرن، یعنی همان شکافهای امور خصوصی و عمومی میتوانند تغییر پیدا کنند.
اما شاید در این بین تصور شود که آیا یک تجربهی نامرئی مانند «هیجان» با جامعهشناسی در تضاد یا تعارض قرار نمیگیرد؟ پاسخ ایلوز آنجاست که از نظر او هیجان فینفسه یک کنش نیست، بلکه شبیه یک انرژی درونی که انسان را به یک عمل خاص سوق میدهد، معنا مییابد. پس هیجانات اموری همراستا با فرهنگ و مناسبات اجتماعی هستند و برای مثال، در جامعهشناسی، یکی از مهمترین تقسیمبندیها، تقسیم بین زن و مرد است که بر اساس فرهنگهای هیجانی صورت گرفته است؛ پس هیجان قابل نادیده گرفتن نیست.
رنج، میدانهای هیجانی و سرمایهداری هیجانی
اگر از طبقات بالایی یک جامعه اندکی به سمت فرودستان حرکت کنیم، احتمالا بهتر القائات مطلوب سرمایهداری بر بستر روانشناسی را درک خواهیم کرد. این ماجرا تا جایی پیش میرود که فردی مانند زیگموند فروید، نهتنها در پیشفرض خود فقرا را رواننژند میخواند، بلکه حتی اجازهی دست شستن آنان از این نابههنجاری خودخوانده را هم نمیدهد و معتقد است بهبود زندگی فلاکتبار طبقهی کارگر، نه به درد آنان میخورد و نه اساسا جاذبهای برای آنان دارد زیرا «بیماری برای دریافت کمکهای اجتماعی، فرصت[های] بیشتری در اختیارشان میگذارد.» بسط این انحراف دیدگاه آنچنان میتواند خطرناک باشد که نهتنها نسبتی معین بین بیماری روانی، بهبود و موقعیت اقتصادی- اجتماعی انسانها را فرض کند، بلکه سیهروزی روانی و مشکلات روحی را به عنوان یک سرمایهگذاری میبیند!
وبهای عاشقانه
تمام نکاتی که تا به حال در این مطلب به آنها پرداختیم، مربوط به فضای واقعی بودند؛ اما نقش واقعیت مجازی –به عنوان یکی از مهمترین عناصر جهان مدرنیته- در زندگی انسانی و هیجانات متاثر از آن چه میشود؟ ایلوز به فیلم «تو یک ایمیل داری» اشاره میکند و ما هم میتوانیم در راستای این فیلم به آثار مشهورتری اعم از ماتریکس یا او (Her) اشاره داشته باشیم. در چنین فیلمهایی یک مسالهی مهم پیش میآید: «چگونه روابط بینافردی رمانتیک میتوانند در این ماتریس جهانیِ ظاهرا بیجان و غیر شخصی کامپیوترها شکل بگیرند و خلق شوند؟!» و پاسخ ایلوز این است که به خودی خود، چنین رابطهی عاشقانهی اینترنتیای نمیتواند بد باشد؛ زیرا اتفاقا روابط اینترنتی، بدن را حذف میکنند و شاید به همین دلیل بتوانند بستری برای بیان کاملتری از نفس اصیل فرد باشند. اما آیا سرمایهداری اجازه میدهد واقعیتهای مجازی چنین وجه مثبتی را ایفا کنند، یا آنها را هم دچار القائات دیگری خواهد ساخت؟ برای این پاسخ مفصل که مجالش در این مقاله نیست، شما را دعوت میکنیم تا کتاب ایوا ایلوز، یعنی همین شکلگیری سرمایهداری هیجانی را مطالعه کنید.