تا به حال به این فکر کردهاید که چرا رمان «گتسبی بزرگ» تا این حد بزرگ و شناخته شده است؟ رمانی پر از جوانهای پولدار، مردهای جذاب، زنان زیبا و چترهای صورتی. این رمان دقیقا چه درونمایهای دارد که آن را به یکی از محبوبترین و پرفروشترین شاهکارهای ادبی تبدیل کرده است؟ در حقیقت، کتاب «گتسبی بزرگ» را میتوان با هر نظریهای نقد کرد. از نظریههای روانشناسی گرفته تا نظریههای مارکسیستی، فمینیستی و حتی پسا استعمارگرایانه. اگرچه در این میان، نظریههای مارکسیستی، نقد اوضاع کاپیتالیستی و وضعیت وحشتناکی که «رویای آمریکایی» به وجود آورده، بیش از سایر موضوعات خودنمایی میکند.
گتسبی بزرگ نوشته شده تا کسانی را که به آمریکا به شکل یک دیزنی لند رویایی نگاه میکنند، تکان دهد. مدتی پس از انتشار گتسبی بزرگ در آمریکا، به یکی از داستانهای اصلی کتاب درسی بچههای آمریکایی تبدیل شد. پس از همین نکته میتوان نتیجه گرفت که بومی و غیر بومی ندارد. خواندن این کتاب بر هر فردی واجب است. اما قبل از هر چیز، بیایید چند کلام راجع به نویسندهی این اثر به یاد ماندنی بخوانیم.
فیتزجرالد، نابغهای در نقد رویای آمریکایی
اسکات فیتز جرالد که در سال ۱۸۹۶ به دنیا آمد، نویسندهی بزرگ رمانها و داستانهای کوتاه آمریکایی است. حتی اگر تاریخ تولد نویسنده را ندانید، با نگاهی به آثار او متوجه میشوید که سعی دارد جامعه را در دوران جاز آمریکا نشان دهد. دورهای که ماجراهای کتاب «گتسبی بزرگ» را نیز شامل میشود و موضوعات زیادی را زیرکانه نقد میکند.
گتسبی بزرگ اولین بار در سال ۱۹۲۵ به چاپ رسید. یعنی درست پنج سال بعد از رشد بی سابقهی اوضاع اقتصادی در آمریکا، دورهای که به تعداد میلیونرهای آمریکایی اضافه شد و از اکثر شهروندان، ثروتمندان بیچون و چرایی ساخت. اگرچه این ثروت بیشتر از راه قاچاق الکل (که درآن زمان غیر قانونی بود) به دست میآمد. گتسبی قصهی اسکات فیتز جرالد نیز معلوم نیست چگونه و از چه طریق پولدار شده است. اما همانطور که داستان پیش میرود، مشخصا با «خار کندن» یا «گردو شکستن» به این مال و ثروت دست پیدا نکرده است.
+ شما اوراق قرضه میفروشید، مگه نه جوانمرد؟
– سعی میکنم بفروشم.
+ پس این کار باید براتون جالب باشه. چیزی از وقتتون رو نمیگیره، در عوض ممکنه یه پول خوبی توش باشه. میدونید، یه جور کار محرمانهایه.
دلار همه چیز نیست
گتسبی بزرگ نوشته شده تا به ما یادآوری کند که دلار همه چیز نیست! درست همانطور که ادری هپبورن با My Fair Lady میگوید وقتی نمیدانیم چطور چنگال به دست بگیریم، پوشیدن لباسهای گرانقیمت هیچ فایدهای ندارد! خصوصا اگر برای خرید آن لباس، قاچاق کرده باشیم! حتی اگر میلیونر هم باشید، وقتی عشق نداشته باشید، باید در میان مهمانیهای بزرگی که راه میندازید، تنهایی و پوچی عمیقی را که در قلبتان وجود دارد، احساس کنید.
داستان گتسبی بزرگ، از زبان یک راوی جوان و پولدار به اسم نیک کارهوی بیان میشود که از همان ابتدا قصد دارد خودش را قابل اعتماد نشان دهد. چون او اهل قضاوت نیست و فقط قرار است ماجراها را روایت کند. او حتی نصیحت پدرش در مورد «قضاوت مردم» را بیان میکند و سپس به صحبت راجع به باقی ماجرا میپردازد.
در سالهایی که جوانتر و به ناچار آسیبپذیرتر بودم، پدرم پندی به من داد که آن را تا به امروز در ذهن خود مزهمزه میکنم. وی گفت:
هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همهی مردم مزایای تو رو نداشتهن.
نیک کارهوی، تصادفا خانهای کرایه میکند که در نزدیکی عمارت آقای گتسبی قرار دارد. مردی جوان و پولدار که همیشه مهمانیهای بزرگ و باشکوهی برپا میکند. از فیلم «گتسبی بزرگ» با بازی «لئوناردو دیکاپریو» میتوان به این نتیجه رسید که گتسبی علاوه بر ثروت از چهرهی خیلی خوبی هم برخوردار بوده است. اگر تمایل داشتید میتوانید داستان را با چهرهی او تصور کنید، ولی در آخر که با مرگ بیهودهی گتسبی رو به رو میشوید، ممکن است غصه بخورید.
در کتاب، گتسبی به خاطر بیپولی و جنگ به عشقش نمیرسد و حالا دختر مورد علاقهی او، با پسر عموی نیک کارهوی ازدواج کرده است. پسرعموی نیک، تام، به دیزی خیانت میکند و با زنی دیگر (مارتل) روابط نامشروع دارد. نیک تصمیم میگیرد که دیزی و گتسبی دوباره یکدیگر را ملاقات کنند تا شاید اتفاق جالبی رخ دهد. همانطور که خودتان هم حدس میزنید، داستان مملو از درگیریهای فراموش نشدنی و هیجانانگیز است. این اتفاقات آنقدر هیجانانگیز هستند که از یک کتاب کلاسیک، اثری جذاب و خواندنی میسازد.
هیچکس به چیزی که میخواهد، نمیرسد
گتسبی بزرگ، دیزی را میخواهد و نمیتواند به او برسد. تام، از زندگی کسلکننده و عذابآور خود با دیزی خسته شده و زن یک مکانیک را میخواهد! نیک، میخواهد همه از دیوانهبازی و رفتارهای عجیب دست بردارند. اما دری برای توقف این دیوانهبازیها وجود ندارد.
مطمئنا با وجود کاراکترهای عجیب کتاب «گتسبی بزرگ»، نیک هم به آرزویش نمیرسد. اما با وجود اینکه هر کس چیز دیگری میخواهد، تام از جی گتسبی اصلا خوشش نمیآید. جوانک فقیری که با قمار و قاچاق به مال هنگفتی رسیده و حالا به همسرش علاقه دارد. تنش بزرگی بین این دو وجود دارد و تام سعی دارد در این قمار برنده شود. پس سیاست خیلی خوبی به خرج میدهد. او دیزی و گتسبی را باهم به خانه میفرستد. با ماشین زردی که به گتسبی تعلق دارد و بعد چه اتفاقی میفتد؟ بدون شک قتلی رخ میدهد. یک نفر با یک ماشین زرد بزرگ، معشوقهی تام را زیر گرفته است.
صاحب ماشین زرد چه کسی بود؟
نگاه مارکسیستی؟
گتسبی بزرگ، به نوعی نگاه مارکسیستی را با واسازی ژاک دریدا به نمایش میگذارد! نویسندهی کتاب به جای اینکه اوضاع طبقهی کارگر را نشان دهد، راجع به زندگی پوچ «ثروتمندان» صحبت میکند. زندگی پوچی که رویای آمریکایی آن را به وجود آورده است. این کتاب به خوبی نشان میدهد که رویای آمریکایی، نه تنها به قول و وعدههای خود عمل نمیکند، بلکه باعث زوال ارزشهای شخصی میشود.
در حقیقت رمان قصد دارد به شما شکست ایدئولوژی سرمایهداری آمریکا را نشان دهد. شکستی که حتی به قشر مرفه نیز رحم نمیکند. در این رمان حتی «کالایی شدن» نیز به کمک شخصیت تام نشان داده میشود. پولدارترین کاراکتر کتاب، فقط به کمک ثروتی که دارد به دنیا وابسته است. برای او، همه چیز و همه کس کالا هستند. ازدواج او با دیزی فقط یک مبادلهی کالا به کالا میان ثروت او و زیبایی و جوانی دیزی است. ظاهرا هم نرخ این مبادلهی کالا به کالا، حلقهی مرواریدی سیصد و پنجاه هزار دلاری است که تام هنگام ازدواج به عروس میدهد.
به همین ترتیب، تام با ثروتی که دارد، مارتل ویلسون و چند زن دیگر از طبقهی کارگر را خریداری میکند تا به عنوان معشوقه از آنها لذت ببرد. معشوقههای او همگی از طبقهی فقیر و کارگر هستند. چون تام همیشه دنبال معاملههایی میرود که برایش سود دارد. پول زیادی خرج نکند و هرچه را که میخواهد، به سادگی به دست بیاورد.
گتسبی بزرگ و اوضاع زنان در جامعه
رمان یک دهه بعد از جنگ جهانی اول را نشان میدهد و در نوامبر سال ۱۹۱۸ به پایان میرسد. دورهای که در آن تغییرات اجتماعی زیادی در جامعه رخ داد. بخش عمدهای از این تغییرات به حقوق زنها مربوط میشد. قبل از جنگ جهانی اول، زنان آمریکا حتی نمیتوانستد در انتخابات شرکت کنند. ولی در ۱۹۲۰، یعنی درست دو سال بعد از جنگ آنها بالاخره حق رای پیدا کردند.
قبل از جنگ، زنها فقط باید دامنهای بلندی میپوشیدند یا موهای خود را به حالت فر درست میکردند. اما بعد از جنگ، دامنها کوتاهتر شد و دیگر کسی از لباسها و پیراهنهای تنگ و کلاسیک استفاده نمیکرد. زنها به جای کفشهای پاشنه بلند، کفشهای راحتتری میپوشیدند و به طور کلی، تغییری در استایل و لباس زنها به وجود آمد.
رمان «گتسبی بزرگ» سعی دارد با کاراکترهایی مثل جردن، دیزی و مارتل، تصویری از زنهای جدید جامعه را به نمایش بگذارد. نویسنده بر خلاف رمانهای کلاسیک که به زنها زیادی سخت گرفته میشد، زنهایی که با صدای بلند میخندند، زنهایی که مست هستند، گریه میکنند یا آرایش غلیظ دارند را به نمایش میگذارد.
به طور کلی، رمان گتسبی بزرگ را میتوان اثری متفاوت و بهیادماندنی در میان شاهکارهای کلاسیک آمریکایی به حساب آورد. رمانی که با خواندن آن، حتی ممکن است خواب حضور در مهمانیهای گتسبی بزرگ را ببینید و طرز فکر خود را نسبت به موضوعات مختلف، تغییر دهید. طرز فکر جدیدی که بدون شک، باعث پیشرفت شما خواهد شد.