تابه‌حال شده با خودتان فکر کنید که چرا رمان سووشون انقدر هوادار دارد و پرفروش است؟ شاید با خودتان فکر کنید، چون این یک اثر فمینیستی است. اما همان‌طور که می‌دانید، در ایران آثار فمینیستی مختلفی به چاپ رسیده است و زنان نویسنده‌ی زیادی نیز وجود دارند که سنگ حقوق زنان در جامعه‌ی مردسالار را به سینه می‌زنند. پس چرا «سووشون» و نویسنده‌ی محبوب آن یعنی «سیمین دانشور» تا این حد و اندازه شناخته شده هستند؟ مگر زن‌های کتاب سووشون چه کار می‌کنند که سایر کاراکترها در قصه‌های دیگر از انجام آن عاجز هستند؟

اگر تصور می‌کنید که در این رمان یک «زن گربه‌ای» مثل کمیک «بت‌من» خلق می‌شود که دنیا را از شر تباهی نجات دهد، اشتباه می‌کنید. البته این که یک مزاح بود، ولی در رمانی که سال ۱۳۴۸ به چاپ رسیده و دوران ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ هجری شمسی در ایران را روایت می‌کند، نقش زن چگونه است؟ من به شما می‌گویم «یک ترسو، مظلوم و متفکر است که تازه بعد از مرگ شوهرش، شجاعت حرف زدن پیدا می‌کند». البته این را فقط من نمی‌گویم، هر کس که این رمان را بخواند، به همین نتیجه نیز می‌رسد. البته ما قرار است در این مقاله، به کمک مقاله‌ی چند بزرگوار در عرصه‌ی زبان و ادبیات فارسی، نقش زن در رمان سووشون را بررسی کنیم. اما قبل از آن، بیایید در حد چند کلام و چند اثر، بیشتر با سیمین دانشور آشنا شویم.

سووشون

سووشون

نویسنده : سیمین دانشور
ناشر : خوارزمی
قیمت : ۱۵۴,۸۰۰۱۷۲,۰۰۰ تومان

سیمین دانشور

سیمین دانشور اولین زن رمان‌نویس ایرانی‌ست که در سال ۱۳۰۰ به دنیا آمد و درست ده سال پیش، یعنی در سال ۱۳۹۰ چشم از جهان فرو بست. او در آثار خود به مسائل زنان در جامعه‌ی مردسالارانه می‌پردازد و با قلمی زیبا و منحصربه‌فرد، روایت‌هایی خواندنی را بیان می‌کند. از جمله آثار او می‌توان به آتش خاموش، شهری چون بهشت، جزیره سرگردانی، ساربان سرگردان، کوه سرگردان و… اشاره کرد.

سووشون، روایت و چشم‌اندازی زنانه دارد

فاطمه سرمشقی در مقاله‌ی «سووشون و رویکرد اصالت زن» می‌گوید که این رمان، روایتی زنانه دارد. با اینکه رمان سوم شخص است، ولی از دید یک زن به تمام قضایا نگاه می‌شود. زنی تحصیل‌کرده، مظلوم و نسبتا ترسو که طرز فکر متفاوتی به دنیا و اتفاقات دوروبرش دارد. در واقع، هیچ‌کس بهتر از یک زن (خود سیمین دانشور) نیز نمی‌توانست ماجرا را تا این حد زنانه بیان کند.

سیمین دانشور جزء آن فمینیست‌هایی است که یک زن را با طبیعت گره می‌زند. برخی از فمینیست‌ها در پذیرش این نکته که زن‌ها به طبیعت نزدیک‌تر هستند، مشکل دارند و عقیده دارند که زن، نسبت به مرد طبیعت یکسانی دارد و قرار نیست که لطیف‌تر باشد. ولی به قول فاطمه سرمشقی، دانشور از آن دسته فمینیست‌هایی است که دنبال حقوق ازدست‌رفته‌ی زنان است و کاری با تساوی زن و مرد ندارد. اما قبل از آنکه بخواهد راجع به این حقوق از دست رفته صحبت کند، شخصیت زری را به طبیعت گره می‌زند. اون این شخصیت را به بهترین شکل و از طریق شخصیت‌پردازی گفتاری و نمایشی به تصویر می‌کشد. پس زری رمان سووشون وقتی خوشحال است طبیعتی سرشار از درخشندگی و زیبایی می‌بیند. اما وقتی که ناراحت است، طبیعتی که پیش چشمانش می‌آید، مریض،‌ زرد و آزاردهنده است. ابراهیم محمدی و پریسا طلاپور در مقاله‌ی شخصیت‌پردازی نمایشی در رمان سووشون نیز به این نکته اشاره کرده‌اند.

به باغ نگاه کرد، به نظرش آمد که باغ شادابی خود را از دست داده، بر روی همه درخت‌ها غبار نشسته، برگ‌های‌شان زرد کرده، سوخته، یک لحظه خیال کرد درخت‌ها ماتشان برده بربر تماشایش می‌کنند. بعد دید که درخت‌ها می‌لرزند و سر تکان‌ می‌دهند و بعد آرام می‌گیرند.

با این حساب، می‌توان گفت که سیمین دانشور قصد ندارد به همه‌ی زن‌ها مثل زری نگاه کند. زن‌های دیگری نیز در رمان وجود دارند که طرز فکر و دغدغه‌ی متفاوتی دارند. دانشور شخصیت هر یک از آن‌ها را نیز از طریق گفتار و رفتار، به تصویر می‌کشد. برای مثال در بخش حمام زنانه می‌بینیم که طرز فکر زن‌های سنتی تا چه اندازه با خود زری متفاوت است و تمام فکر و ذکرشان، زیبایی‌های جسمانی است. اما دانشور با همین تمایز که بین زاویه دید زری و بقیه‌ی زن‌ها وجود دارد، سعی دارد وضعیت زن‌ها در یک جامعه‌ی مردسالار سنتی را به تصویر بکشد.

گرچه این تمایز و تفاوت باعث خرسندی و آزادی و استقلال زری نمی‌شود. زری نیز مثل سایر زن‌های رمان سووشون، جرات ندارد حرفش را به زبان بیاورد. چون نمی‌خواهد جنگ راه بیفتد و آرامش خانواده از بین برود. از همین رو، او ترجیح می‌دهد که جلوی مردسالاری همسرش یوسف، سکوت اختیار کند. با اینکه تحصیل‌کرده است، با اینکه از زبان انگلیسی سردرمی‌آورد و نسبت به زن‌های سنتی و بی‌سواد آن دوره، یک که نه بلکه چند سروگردن بالاتر است، اما او نیز یک مادر ترسو و فداکار است که جز سکوت کردن و نگران شدن، کار دیگری بلد نیست که انجام دهد.

شباهت نمایش‌نامه‌ی اولیانا و رمان سووشون

سیمین دانشور، در واقع قصد دارد بگوید که زن‌های رمان سووشون، هرچقدر هم که با سواد و تحصیل‌کرده یا متفاوت باشند، باز هم به سختی می‌توانند در یک جامعه‌ی مردسالار قد علم کنند. وقتی یک زن در جامعه‌ی مردسالار بزرگ می‌شود، همیشه ممکن است بترسد، با خانواده گره بخورد و به خاطر طبیعت مادرانه، همیشه نگران باشد. اما همین فداکاری‌ها، به سد بزرگی برای پیشرفت مردان تبدیل می‌شود. حتی خسرو نیز در بخشی از رمان، به زری می‌گوید که اگر زن‌های ترسو نبودند، مردها خیلی خوب می‌توانستند پیشرفت کنند. زن‌ها جز گور کندن و پای آن گریه کردن، کار دیگری بلد نیستند. حتی زری نیز در ادامه خودش را یک ترسو می‌داند.

فاطمه سرمشقی نیز از این زاویه به رمان سووشون خرده می‌گیرد. از نظر او، اگر قرار است راجع به استقلال زنان صحبت شود و یک زن متفاوت به تصویر کشیده شود، پس چرا زری همچنان وابسته‌‌ی همسرش یوسف است. چرا وقتی همسرش می‌میرد، خود را بی‌پناه می‌یابد؟ گرچه او در کنار آن، به این نکته نیز اشاره می‌کند که به احتمال زیاد، سیمین دانشور قصد در به تصویر کشیدن مشکل اصلی یک جامعه‌ی مرد سالار داشته است. جامعه‌ای که طرز فکرش را به ذهن‌ زن‌ها، حتی تحصیل‌کرده‌ها نیز تزریق می‌کند. اما ادعای اصلی بخش سوم مقاله‌ی او را همین نکته تشکیل می‌دهد که یک زن متمایز، نباید وابسته به مردها باشد.

ما این جریان ناراحت کننده را در نمایشنامه‌ی اولیانا، اثر دیوید ممت نیز می‌بینیم. او در این نمایشنامه، کارول را نماینده‌ی زن‌هایی می‌کند که ترسو هستند و اعتماد به نفس ندارند. کارول، دختری است که با آزادی‌ای که در اختیارش قرار می‌گیرد، محتاطانه رفتار می‌کند و حتی از آن می‌ترسد. اما وقتی قد علم می‌کند و شخصیت مستقل و بااعتماد‌به‌نفسی پیدا می‌کند، مورد حمله و خشونت فیزیکی و زبانی قرار می‌گیرد. در آخرین بخش از این نمایشنامه، حتی می‌بینیم که او باور دارد، یک زن در جامعه‌ای مرد‌سالار (از نوع آمریکایی) باید سرخورده و بیچاره باقی بماند. او تایید می‌کند که یک زن، کسی است که باید به او تجاوز شود. چون چاره‌ی دیگری ندارد. او در یک جامعه‌ی مردسالار زندگی می‌کند.

در رمان سووشون نیز، زری حرف‌های خسرو را تایید می‌کند. پس سیمین دانشور را می‌توان نسخه‌ی ایرانی دیوید ممت در نظر گرفت. چرا که به قول فاطمه سرمشقی، زن‌های این کتاب هیچ‌کدام پی تغییر خاصی نیستند. خود زری پس از مرگ شوهرش جرات حرف زدن پیدا می‌کند. باقی زن‌ها آزادی را در راه حقه‌بازی، حیله‌گری یا مهاجرت می‌بینند. در حقیقت، هیچ زنی نیست که جرات ایجاد تغییر را داشته باشد و فرار  را به قرار ترجیح می‌دهد. این درست به این خاطر است که آن‌ها نه تنها به خاطر محدودیت‌های اعمال شده می‌ترسند، بلکه خودشان نیز جزئی از ایدئولوژی جامعه‌ی مردسالار را تشکیل می‌دهند. ایدئولوژی‌‌ای که به قول اسلاوی ژیژک و لویی آلتوسر، کاملا ناخود‌گاه است. زن‌های نمایشنامه‌ی اولیانا و رمان سووشون، سوژه‌ی ناب یک ایدئولوژی مردسالارانه هستند.

دوگانگی شخصیت یک زن در زندگی

ما در شخصیت زن‌ها دوگانگی‌های متفاوتی می‌بینیم. این ماجرا، نه تنها در رمان سووشون بلکه در زندگی اکثر زن‌هایی که تحت سلطه‌ی مردسالارها و پدرسالار ها زندگی می‌کنند، وجود دارد. مطمئنا به چشم دیده‌اید که برخی از زن‌ها در جمع دوستانه شخصیتی قدرتمند و با اعتماد به نفس دارند، اما به محض اینکه همسرشان را می‌بینند، به یک گربه‌ی ملوس (یا شاید هم یک کبک در زیر برف) تبدیل می‌شوند که جز حرف زدن به زبانی کودکانه کار دیگری بلد نیستند. در واقع، آن‌ها به سرعت از یک زن شوخ‌طبع، پر شور و شوق، آزاد و قدرتمند، به زنی مطیع، کودک، آرام و مظلوم تبدیل می‌شوند که همسر خود را «آقایی» صدا می‌کند!!!

این فاجعه‌ای‌ست که در حال حاضر در خیلی از دورهمی‌ها پیش می‌آید و فقط هم در ایران اتفاق نمیفتد. اما در سال ۱۳۴۸، در رمان سووشون نیز به سبک و سیاق خود به تصویر کشیده شد. لیلا برهانی حقیقی در مقاله‌ی «زنان تحت سلطه‌ی جامعه‌ی مردسالار» راجع به قدرت زری در باغ، و از بین رفتن آن در کنار همسرش صحبت می‌کند. این دوگانگی در شخصیت، در مقالات فاطمه سرمشقی و ابراهیم محمدی نیز ذکر شده است. زری در عین حال که یک زن تحصیل کرده است و طرز فکر متفاوتی دارد، ترسوست و همواره به دنبال آرامش است. او به هیچ‌وجه تمایلی ندارد که این آرامش را از دست بدهد. به قول ابراهیم محمدی، دانشور از طریق گفتار، شخصیت ترسوی او را به خوبی نشان داده است.

زری گریه‌کنان گفت: هرکاری می‌خواهند بکنند اما جنگ را به لانه‌ی من نیاورند. به من چه مربوط که شهر شده عین محله‌ مردستان… شهر من، مملکت من، همین خانه است، اما آن‌ها جنگ را به خانه من هم می‌کشانند.

او تنها زمانی می‌تواند به شخصیت مستقلی دست بیابد که همسرش را از دست بدهد. پس شخصیت ترسوی او، خود را با شخصیتی شجاع جابه‌جا می‌کند که می‌تواند برای همسرش ختمی درخور برگزار کند و از کسی نترسد. اگرچه او این شجاعت و قدرت را مرهون یک مرد، دکتر عبدالله است. در واقع، سیمین دانشور قصد ندارد که مردستیزی کند یا آن‌ها را کنار بزند. او با خلق شخصیت‌های بزرگی چون یوسف و دکتر عبدالله، از بزرگ‌منشی مردان نیز صحبت می‌کند. اما در کنار آن، آن‌ها را در یک جامعه‌ی مردسالار قرار می‌دهد و درگیر ایدئولوژی‌ها می‌کند.

پس من بر خلاف فاطمه سرمشقی می‌توانم بگویم که دانشور خودش بخشی از یک ایدئولوژی نبود، بلکه قصد داشت این ایدئولوژی مسموم مردسالارانه را که مثل یک ویروس به ذهن زری و سایر زنان کتاب تزریق شده نشان دهد و اصل مطلب را به گوش مخاطب برساند. مطلبی که می‌گوید در یک جامعه‌ی مردسالار، مرد سرپناه زن است و زن به کمک مرد، مستقل می‌شود و در عین حال، با از دست دادن او، به شجاعت می‌رسد.

سخن آخر

در ابتدای مقاله گفتیم که چرا اثر فمینیستی «سووشون» نسبت به سایر آثار یک سروگردن بالاتر است و حدود پانصد هزار نسخه از آن به فروش رفته است. به احتمال زیاد، شاید الان بتوانیم راجع به خارق‌العاده بودن این اثر قاطعانه نظر دهیم. اثری که وضعیت زنان تحصیل کرده در یک جامعه‌ی مردسالار را به خوبی به تصویر می‌کشد، آن‌ها را وابسته به مردها نشان می‌دهد و در عین حال، همان مرد‌ها را وسیله‌ای برای رشدشان (یا قتلشان!) در نظر می‌گیرد. علاوه‌براین، با قلمی دلنشین و روایتی زنانه، لطافت و طبیعتی بکر را روی کاغذ می‌آورد که تا قبل از او، از عهده‌ی هیچ مردی برنمی‌آمد. پس به جرات می‌توان گفت که هر زن از این رمان پویا، حرفی برای گفتن دارد و نماینده‌ی گروه خاصی از زنان است که باید برای وضعیت خود، به فکر چاره باشند.

دسته بندی شده در: