فلورانس اسکاول شین یک نویسنده و معلم روحانی قرن نوزدهم بود که ادعا میکرد رازهای ایمان و موفقیت را میداند و میتواند شادی، ثروت و سلامتی را، صرفاً با تغییر ظرز فکر و تزریق انرژی مثبت، برای مردم به ارمغان بیاورد. او در سال ۱۸۷۱، در نیوجرسی به دنیا آمد و بعدها برای شرکت در آکادمی هنرهای زیبا، به پنسیلوانیا رفت. فلورانس در اوایل دهه ۱۹۰۰ به عنوان یک تصویرگر شروع به کار کرد و کار خود بر روی آموزههای معنوی و روحانی را در دههی ۱۹۲۰ منتشر کرد. کار او امروزه نیز به اندازهی روزگار خودش مطرح شده و هنوز در جهان طرفدارهای زیادی دارد. ما فهرستی از بهترین نقلقولهای فلورانس اسکاول شین را برای کسانی که به دنبال الهام گرفتن در نشان دادن بهترین عملکرد خود در زندگی هستند، تهیه کردهایم. در این مقاله درخصوص بهترین آثار قانون جذب، به بررسی کتاب او با عنوان «بازی زندگی و نحوهی انجام آن» پرداختهایم که بخشی از کتاب «چهار اثر» است. نقلقولها در این مقاله نشان میدهند که چرا او نویسندهی بزرگی در این موضوع بوده است! مطمئن شوید که تا آخر این مقاله را مطالعه خواهید کرد تا بتوانید برخی از جملات تأکیدی و باارزش وی را به کار گرفته و ببینید که چگونه میتوانند تغییر را در زندگی شما به ارمغان بیاورند.
در خصوص داشتن ایمان کامل
- انسان هنگامی که چیزی را میخواهد و نشانهای از آن را نمیبیند، باید تدارکات آن را فراهم کند.
- امید به آینده نظر میکند، در حالی که ایمان میداند که آن را از پیش به دست آورده و با آن هماهنگ است. اغلب در کلاسهایم بر اهمیت حفر گودال (تدارک برای چیزی که خواستار آن هستیم) تأکید میورزم که ایمان فعال را نشان میدهد و سبب تحقق آن میشود.
- هرآنچه هنگام عبادت خدا از او طلب میکنی، باور داشته باش که آن را بهدست آوردهای. باید طوری رفتار کنی که گویی آن را قبلاً گرفتهای.
در خصوص یادگیری
- از قدیم گفتهاند که «نه هیچ انسانی دشمن توست و نه هیچ انسانی دوست تو. بلکه هر انسانی معلم توست.»
در خصوص فراوانی نعمت
- انسان به دنیایی گام مینهد که خداوند تأمینکنندهی روزی اوست و هرچه را که میخواهد یا نیاز دارد، از قبل بر سر راهش قرار میدهد. این روزی از طریق قدرت کلام و ایمان به سمت او روانه میشود.
- صورتحسابها را نیز با شادی و رضایت کامل پرداخت کنید، زیرا پول را باید بدون ترس و واهمه با دعای خیر و طلب نعمت و برکت خرج کرد.
در خصوص قدرت کلام
- یکی از مهمترین پیامهای کتاب مقدس به انسانها این است که خدا روزیرسان است و انسان میتواند با کلام خود، هرآنچه که حق الهی اوست به دست آورد؛ گرچه باید خود به کلامش ایمان کامل داشته باشد.
- فردی که از قدرت نفوذ کلام آگاه باشد، هنگام سخن گفتن بسیار دقت میکند. از آنجا که او به این موضوع معتقد است که بازتاب هر سخنی به خودش بازمیگردد، همیشه واکنش کلام خویش را به راحتی میبیند. او با بیان هر کلام، قانونی برای خود وضع میکند. مردی را میشناختم که میگفت: «هیچوقت به موقع به اتوبوس نمیرسم و به محض اینکه به ایستگاه میرسم، اتوبوس از آنجا میرود.» دختر او میگفت: «من همیشه به موقع به اتوبوس میرسم و به محض اینکه به ایستگاه میرسم، یک اتوبوس دیگر نیز از راه میرسد.» مدتها این موضوع تکرار میشد. هرکدام از این دختر و پدر، قانونهای منحصربهفردی برای خود وضع کرده بودند؛ یکی قانون شکست، دیگری قانون موفقیت؛ و این همان قدرت فراوانی افکار باطل است که بر امور تأثیر میگذارد.
- ما میتوانیم اندیشه و افکار خود را به همین روش و با عزم جزم و نه با مقاومت و زور، کنترل کنیم. هنگامی که افکارمان آشفته است، فقط یک جملهی تأکیدی را انتخاب کرده و به طور مداوم آن را تکرار میکنیم. همیشه نمیتوانیم این افکار را کنترل و مهار کنیم، ولی میتوانیم کلام خود را کنترل کنیم. تکرار بر ذهن نیمه هشیار ما تأثیر میگذارد و در نتیجه قدرت تسلط بر وضعیت را به ما میدهد.
- یک مثل قدیمی میگوید، فقط به سه دلیل جرأت کلام داشته باشید؛ به خاطر طلب سلامت، برکت یا سعادت. هرچه انسان درمورد دیگران بگوید، درمورد او خواهند گفت و هر چه را برای دیگری بخواهد، همان را برای خودش خواسته است.
- اکنون، ایمان قاطع خود را در سه راه به کار میگیرم؛ پندار، گفتار و کردار. ظواهر روی من تأثیری ندارند، بنابراین ظواهر تغییر میکنند.
در خصوص دنیای شگفتانگیز
- باید عادت زندگی در بعد چهارم، یا دنیای شگفتی را شکل دهید. این دنیایی است که در آن، بر اساس ظاهر قضاوت نمیکنید. شما به دید درونی خود یاد دادهاید که از میان شکستها، موفقیت را ببیند، از میان بیماریها، سلامت را و از میان محدودیت و تنگدستیها، فراوانی نعمت را.
در خصوص زندگی در زمان حال
- گذشته و آینده، زمان حال را به سرقت میبرند. انسان باید گذشته را با احترام یاد کند، ولی اگر او را در چنگال خود گرفته است، آن را به فراموشی بسپارد. آینده را نیز با اطمینان از اینکه برای او خیر و برکت و شادیهای بسیار به ارمغان میآورد، نیک بنگرد ولی کاملاً در زمان حال زندگی کند.
در خصوص قدرت ذهن
- هرچه انسان عمیقاً احساس کند یا به وضوح تجسم کند، ذهن نیمه هشیار را تحت تأثیر قرار میدهد و حتی کوچکترین جزئیات آن به وقوع میپیوندد.
- ذهن نیمه هشیار که قدرت بدون جهت است، بدون هیچ تردیدی دستورات را اجرا میکند.
در خصوص خواسته و تمایل
- با این حال، بسیاری از مردم بدون اطلاع از سرنوشت واقعی خود برای به دست آوردن چیزهایی میکوشند که به آنها تعلق ندارند و در نهایت به شکست و نارضایتی میرسند.
در خصوص موانع و رها کردن حسادت و ترس
- سپس داستان برادران هندی را برایش تعریف کردم که هیچگاه به یکدیگر صبحبهخیر نمیگفتند و در عوض به یکدیگر میگفتند، درود بر الوهیت باطنت! آنگاه به الوهیت درونی هر انسان و جانور وحشی درود میفرستند و هیچگاه آزار و ناراحتی به آنها نمیرسید، چرا که آنها درون هر موجود زندهای فقط خدا را میدیدند.
- اکنون در مورد حصار و دیوار اریحا صحبت میکنیم: دیواری که شما را از موفقیت جدا میکند. تقریباً همهی یک دیوار پیرامون اریحای خود بنا کرده است. این شهری که شما نمیتوانید وارد آن شوید، دارای گنجهای بزرگ، موفقیتهای طراحی شده از سوی پروردگار و تمایلات و خواستههای قلبی شما است! چه نوع حصار و دیواری در اطراف اریحای خود بنا کردهاید؟ اغلب این یک دیوار نفرت و دلخوری است (ناراحتی و نفرت از یک فرد یا یک شرایط) که خیر و خوشی شما را از بین میبرد. اگر شکست خوردهاید و نسبت به موفقیت دیگران احساس نفرت و ناراحتی دارید، بنابراین در حال دور کردن موفقیت از خود هستید.
- از آنجایی که خداوند از همهی افراد و از هر شرایطی استفاده میکند که خواستهی قلبی من را جامهی عمل بپوشاند، ظواهر مخالف امور نیز در همین جهت عمل میکنند. «ممانعتها و موانع همه دوستانه هستند» و همانند تختهی پرش هستند! اکنون میتوانم به سمت مصلحت خود پرش کنم.
- من تاکنون متوجه شدهام که بلافاصله پس از سپردن بار، انسان مسائل را به روشنی میبیند و آن را درک میکند. البته تا وقتی که ذهن مادی یا نفسانی در تلاش باشد، برخورداری از دیدی روشن ناممکن است. تردیدها و ترسها ذهن ما را فرا میگیرند و جسم و تصورات دست به شورش بر میداند و بیمار و مصیبت را به سوی خود میکشانند. تاکنون بارها امتحان کردهام که با تکرار پیوستهی این جملهی تأکیدی، گویی پرده از دید انسان برداشته میشود و او همواره احساس آرامش میکند: «بار خود را به الوهیت باطن میسپارم و با خیال آسوده زندگی میکنم.» پس از مدت کوتاهی، خیر و خوشی به شکل سلامت، سعادت و نعمت ظاهر میشوند.
- اگر کسی آرزوی بدشانسی و بدبختی دیگر را داشته باشد، بیتردید همان بدشانسی را برای خودش خواسته است. اگر خواستار کمک به موفقیت دیگران بوده است، به خودش کمک کرده که به موفقیت دست یابد.
- اگر فرار کنید، مشکلات به دنبال شما خواهند آمد. از هیچ وضعیتی آزردهخاطر نباشید تا وزن و سنگینی خود را از دست بدهد.
- بنابراین، انسان قدرت دارد که با حرکت دادن عصای معجزهگر کلام خود، وضعیت نامطلوب و غمگین را تغییر دهد. در جایی که غم وجود دارد، به شادی تبدیل میشود، بیماری به تندرستی و تنگدستی به وفور نعمت تبدیل میشود. برای مثال، زنی برای دعا و موفقیت به سراغ من آمد. او تنها دو دلار در این دنیا داشت. من گفتم: ما به این دو دلار برکت میدهیم و میدانی که تو صاحب کیف سحرآمیز هستی. این کیف هرگز خالی نمیماند. به محض اینکه پول از آن خارج میشود، فوراً پر از پول خواهد شد که به لطف خدا و به طرز شگفتانگیزی اتفاق میافتد. میبینم که این کیف همیشه پر از پول خواهد بود: «پر از اسکناس زرد و سبز، چکهای آبی، صورتی و سفید. طلا، نقره و ارزهای رایج!» او گفت: «احساس میکنم کیف من پر از پول شده است.» و چنان پر از ایمان شده است که او به من یکی از آن دلارهای خود را به عنوان هدیهی عاشقانه به من داد. جرأت نکردم که آن را رد کنم و او را فقیر در نظر بگیرم؛ زیرا این خیلی مهم بود که تصویر ثروت و موفقیت در ذهنش نقش ببندد. طولی نکشید که آن زن هدیهی شش هزار دلاری را به دست آورد. ایمان بدون ترس و کلامی که او بر زبان آورد، خواستهاش را برآورده کرد.
در خصوص عشق
- عشق واقعی فارغ از خود است و هیچ ترسی در خود راه نمیدهد. بدون هیچ چشمداشت یا حتی توقعی محبت میکند. شادمانی او در بخشیدن است، نه طلب محبت. عشق همان تجلی خدا و نیرومندترین قدرت جاذبهی موجود در دنیاست. عشق پاک، فارغ از خود و به دور از هرگونه انتظار است و در واقع همسنگ خود را به سوی خود جذب میکند. با اینوجود، کمتر کسی عشق واقعی را درک میکند. انسانی که در مهر و محبت خود، خودخواه، ظالم و یا ترسو است، آنچه را که دوست دارد، از دست میدهد.
- من در برابر این وضعیت مقاومت نمیکنم. آن را به دست عشق و خرد لایتناهی میسپارم. اکنون اجازه میدهم که او هرچه بخواهد انجام دهد.
- هنگامی که انسان میداند که قدرتی مطلق وجود دارد که از او و تمام کسانی که دوستش دارد حمایت میکند و تمامی خواستههای نیک و پسندیدهی قلبی او را برآورده میسازد، دیگر میتواند فارغ و آسوده از هر فشار و تنش، احساس شادی و رضایت داشته باشد.
- به خاطر شادمانی، سلامت، ثروت و عشق ابدیام، خدا را شاکرم.
- من همه رو دوست دارم و همه مرا دوست دارند. دشمن آشکار من، به دوست من تبدیل میشود که یک ارتباط طلایی در زنجیرهی کارهای خوب و پسندیده است.
- «هر چیزی که بکاری، همان را درو خواهی کرد.» یعنی هر عملی که فرد انجام میدهد و هر کلامی که بر زبان میآورد، به او باز میگردد. از هر دستی بدهی، از همان دست میگیری. اگر نفرت بورزد، مورد نفرت قرار میگیرد. اگر عشق بورزد، دیگران نیز به او عشق میورزند. اگر از دیگران انتقاد کند، مورد انتقاد قرار خواهد گرفت. اگر دروغ بگوید، به او دروغ میگویند و اگر خیانت کند، به وی خیانت خواهند کرد؛ و همچنین آموختیم که فقط تخیل افراد نقشی در بازی زندگی آنان ایفا میکند.
- تنها دشمنان انسان در درون خود او هستند. «و دشمنان انسان، از ریشهی خودش خواهند بود.» شخصیت هر فرد آخرین دشمنی است که باید بر آن غلبه کنیم، زیرا وجود سیارهی او در عشق نهفته است. پیام مسیح این بود: «بر زمین صلح و آرامش و بر انسان خوبی باد!» از این رو، انسان روشنفکر میکوشد تا با یاری همنوع خود به کمال برسد. کار او فقط در ارتباط با خویش است تا خیرخواهی و طلب نیکی برای دیگران کند. شگفتآور است که اگر کسی به فرد دیگر خیرخواهی و کمک کند که دیگر قدرت آزار رساندن به او را ندارد.
- یکی از دانشجویانم عادت به دروغگویی داشت. به او گفتم که این روشی نادرست است و اگر دروغ بگوید، دیگران نیز به او دروغ خواهند گفت. او پاسخ داد: «برایم مهم نیست؛ زیرا بدون دروغ نمیتوانم زندگی کنم.» یک روز او از پشت تلفن با مردی صحبت میکرد که واقعاً عاشق او شده بود. رو به من کرد و گفت: «به او اعتماد ندارم، زیرا میدانم که به من دروغ میگوید.» من پاسخ دادم: «خب خودت هم دروغ میگویی. پس دیگران هم به تو دروغ میگویند؛ و حتماً این شخص کسی است که میخواهی از او راست بشنوی.»
جملات تأکیدی از فلورانس اسکاول شین
- ایمان من بر پایهی صخرهای بنا شده است و اکنون، قلب من آرزو دارد به نحوی معجزهآسا و با وقار از آن گذر کند.
- من هماهنگ، شادمان و با طراوت هستم و از استبداد ترس، رهاشدهام.
- از آنجایی که با خداوند، خدای یگانه همراه هستم، بنابراین با عشق جدانشدنی و شادمانی جدانشدنی خودم همراه هستم.
- از آنجایی که خداوند از همهی افراد و از هر شرایطی استفاده میکند که خواستهی قلبی من را جامهی عمل بپوشاند، ظواهر مخالف امور نیز در همین جهت عمل میکنند. «ممانعتها و موانع همه دوستانه هستند» و همانند تختهی پرش هستند! اکنون میتوانم به سمت مصلحت خود پرش کنم.
- آن چیز نیکو و پسندیدهای که به نظر من غیر ممکن میآید، اکنون به وقوع میپیوندد و آنچه غیرمنتظره است، روی خواهد داد!
- از آنجایی که با خداوند همراه هستم، اکنون با خواست قلبی خود نیز همراه هستم.
- آن چیز نیکو و پسندیدهای که به نظر من غیر ممکن میآید، اکنون به وقوع میپیوندد و آنچه غیرمنتظره است، روی خواهد داد!
- به خاطر شادمانی، سلامت، ثروت و عشق ابدیام، خدا را شاکرم.
- هر روز شادی فوقالعادهای به طرز فوقالعاده به سراغم میآید. «با شگفتی به آنچه در مقابل قرار دارد، نگاه میکنم.»
- «ای روح لایتناهی، راه فراوانی و موفقیت عظیم را باز کن. من در برابر حق الهی خود، شکستناپذیر و پایدار ایستادهام.»