امروزه که سخن از برابری و حقوق زنان به مد و ترند روز بدل شده است و علی‌رغم آگاهی بیشتر، کمتر در عمق، مفاهیم، تاریخ و پایه‌گذاران این جنبش تفکر و تعمق می‌شود، خوب است اثر درخشان «ویرجینیا وولف»، «اتاقی از آن خود» را دوباره بخوانیم. اگر زنی هستید که برای بدست آوردن استقلال اقتصادی، سیاسی، اجتماعی خود با ساختارهای مردسالارانه‌ی جامعه مبارزه کرده‌اید، و یا اگر اکنون درگیر این مبارزه هستید. اگر صدایتان به گوش نمی‌رسد و روایت رنجی که به شما تحمیل می‌شود در انبوه صداهای مردانه‌ی تاریخ گم شده است. به شما توصیه می‌کنم با وولف همراه شوید و به خواهر شکسپیر تولد و زندگیِ دوباره‌ای ببخشید.

«اتاقی از آن خود» اثری از ویرجینیا وولف درباره مسئله «زن و داستان» است که وولف این کتاب را بعد از سخنرانی‌های «زن و داستان» در «کالج نیوهام» و «کالج گرتن» در زمستان اواخر دهه‌ی بیست میلادی و بعد از نوشتن مقاله‌ای با همین نام در در مجله ادبی «فوروم» در نیویورک نوشت. او تصمیم گرفت مباحث را به شکل کامل‌تری در قالب کتاب ارائه کند و عنوان کتاب را از «زن و داستان» به «اتاقی از آن خود» تغییر داد. او ضمن این تغییر شیوه‌ی روایت کتاب را از شکل آکادمیک و مقاله محور به صورت نیمه‌محاوره و روایی تغییر داد، و مولفه‌های نثر مدرن را وارد فضای مقاله‌نویسی کرد. این کتاب یک سال پس از این سخنرانی‌ها در سال ۱۹۲۹ منتشر شد.

اتاقی از آن خود

اتاقی از آن خود

ناشر : نیلوفر

وولف در این کتاب به بررسی موانع رشد خلاقیت زنان به خصوص در حیطه‌ی هنر و ادبیات، استقلال زنان، تک صدایی و مردانه‌شدنِ روایت تاریخ، فقر تحصیلی، مالی، فرهنگی زنان نسبت به مردان، نادیده گرفته شدن زنان در شاهکارهای ادبی، طرد شدن، منزوی شدن و برون رانده شدن آنان از ساختارهای قدرت می‌پردازد. همچنین با بررسی انواع بیان ادبی رمان، شعر و… تاثیرِ داشتنِ «اتاقی از آن خود» را در شکل و ساختار بیان ادبی تحلیل می‌کند. اتاقی از آن خود در واقع استعاره‌ای از امکانات مالی، تحصیلی و فراغت و آسودگی خاطری است که برای یک زن باید فراهم شود تا بتواند صدای خود را به گوش دیگران برساند و بنویسد.

گرچه اکنون نسبت به دورانی که وولف در آن زندگی می‌کرده است زنان در وضعیت بهتری قرار دارند و علی رغم وجود «فرشته‌های خانگی» به تحصیل، کار، هنر و ادبیات می‌پردازند اما این اثر جاودانه همچنان بنیان بسیاری از مباحث نقد فمینیستی و چراغی برای راه آینده محسوب می شود. اتاقی از آن خود با ترجمه‌ی «صفورا نوربخش» توسط «انتشارات نیلوفر» در سال ۱۳۸۳ چاپ شد. برگردان دیگری از این کتاب در سال ۱۳۹۱ با همین عنوان توسط «انتشارات روزگار نو» و ترجمه‌ی «معصومه مهرشادی» منتشر شد. علاوه بر این مترجم‌ها، «هدی طاهری» و «معصومه مهرشادی» هم این اثر وولف را به فارسی ترجمه کرده‌اند.

فقر تاریخی زنان

از نظر راوی کتاب پول عنصر اصلی است که زنان را از داشتن اتاقی مخصوص خود باز می‌دارد و بنابراین، داشتن پول از اهمیت بالایی برخوردار است. از آنجا که زنان قدرت ندارند ، خلاقیت آنها در تمام اعصار به طور سیستماتیک خفه شده است. راوی می نویسد «آزادی فکری به چیزهای مادی بستگی دارد. شعر به آزادی عقلی بستگی دارد. و زنان، نه فقط دویست سال، بلکه از آغاز زمان همیشه فقیر بوده‌اند.» او از این نقل قول برای توضیح اینکه چرا تعداد کمی از زنان شعر موفق سروده‌اند‌، استفاده می‌کند. او معتقد است که نوشتن رمان به راحتی شروع و مکررا متوقف می‌شود ، بنابراین زنان بیشتر از شعر نوشتن رمان می‌نویسند: «زنان باید با وقفه‌های مکرر درگیر شوند زیرا آن‌ها اغلب از اتاق مخصوص خود در نوشتن محروم هستند.» بدون پول، به گفته راوی، زنان در جایگاه دوم مردان خلاق خود باقی میأمانند.

اختلاف مالی بین زنان و مردان در زمان نوشتن وولف این افسانه را تداوم بخشید که زنان نویسنده کمتر موفق هستند. او از اتاق به عنوان نمادی برای بسیاری از مسائل بزرگتر مانند حریم خصوصی، اوقات فراغت و استقلال مالی استفاده می‌کند، که هر یک از اجزای اساسی نابرابری‌های بی‌شماری بین زن و مرد است. وولف پیش‌بینی می‌کند تا زمانی که این نابرابری‌ها اصلاح نشود، زنان شهروند درجه دو باقی می‌مانند و دستاوردهای ادبی آن‌ها نیز به این ترتیب نادیده گرفته می‌شود. وولف که به گفته‌ی خود از طربق ارثیه‌ای که از طریق عمه‌ی درگذشته‌اش به او ارث رسیده امرار معاش می‌کند به خوبی نسبت به امتیازهای خود آگاه است چنان‌که می‌نویسد:

به راستی جالب است که یک درآمد ثابت چه تغییری در روحیه آدم به وجود می‌آورد. هیچ نیرویی در دنیا نمی‌تواند پانصد پوندم را از من بگیرد. خوراک، مسکن و لباسم برای همیشه تأمین است. بنابراین نه تنها تلاش و کار، بلکه نفرت و تلخکامی نیز به پایان می‌رسد. لازم نیست از مردی متنفر باشم؛ او نمی‌تواند به من آسیبی برساند. لازم نیست تملق مردی را بگویم؛ او چیزی ندارد که به من بدهد.

خواهر شکسپیر

در اتاقی از آن خود، راوی بر این واقعیت تأکید دارد که در جامعه با زنان رفتار نابرابری انجام می‌شود و به همین دلیل است که آنها آثار نوشتاری تأثیرگذار کمتری نسبت به مردان تولید کرده‌اند. راوی برای نشان دادن حرف خود زنی به نام جودیت شکسپیر‌، خواهر دوقلوی خیالی ویلیام شکسپیر را خلق می‌کند. راوی از جودیت استفاده می‌کند تا نشان دهد جامعه چگونه به طور سیستماتیک با زنان تبعیض‌آمیز رفتار می‌کند. جودیت به اندازه برادرش ویلیام شکسپیر با استعداد است، اما در حالی که استعدادهای او توسط خانواده و سایر اعضای جامعه آنها شناخته شده و مورد تشویق قرار می‌گیرد ، جودیت دست کم گرفته می‌شو. جودیت می‌نویسد، اما پنهانی و از آن شرمسار است. او در سن نسبتاً کمی نامزد کرده است. وقتی او التماس می‌کند که مجبور به ازدواج نباشد پدرش او را کتک می زند و او سرانجام خودکشی می‌کند. راوی شخصیت تراژیک جودیت را اختراع می‌کند تا ثابت کند زنی با استعداد شکسپیر هرگز نمی‌توانست به چنین موفقیتی دست یابد. استعداد یکی از مولفه‌های اساسی موفقیت شکسپیر است، اما از آنجا که با زنان بسیار متفاوت رفتار می شود ، یک زن شکسپیر حتی اگر به اندازه شکسپیر استعداد داشته باشد ، کاملاً متفاوت عمل می‌کرد.

واقعیت این است که کسی وجود ندارد که به او تکیه کنیم و ما تنها هستیم و با دنیای واقعی سروکار داریم نه فقط با دنیای زنان و مردان، در این صورت فرصت لازم فراهم خواهد شد و شاعر مرده، خواهر شکسپیر، قالبی را که بارها تهی کرده اشغال خواهد کرد. و مانند برادر خود، از زندگی شاعران گمنامی که پیشکسوت او بوده‌اند جان می‌گیرد و متولد می‌شود.

راویِ زنِ گمنام تنها شخصیت اصلی اتاقی از آن خود است. او فقط از خودش به عنوان «من» یاد میأکند. در فصل اول، او به خواننده می‌گوید که او را «ماری بتون، مری ستون، مری کارمایکل» یا هر نام دیگری که دوست دارید خطاب کنید. راوی هر یک از این نام‌ها را در نقاط مختلف متن فرض می‌کند. تغییر ماهیت هویت او، روایت او را بیش از پیش پیچیده می کند، زیرا ما باید هر لحظه با دقت بررسی کنیم که او کیست. با این‌حال‌، هویت متغیر او صدای جهانی‌تری نیز به او می‌بخشد، گوینده با به دست‌آوردن نام‌ها و هویت‌های مختلف تأکید می‌کند که کلمات او در مورد همه زنان، نه فقط خودش، صدق می‌کند.

فرشته خانگی

ویرجینیا وولف در مقاله «حرفه‌هایی برای زنان» از این می‌گوید که ناچار بود نخست شبحی بازدارنده را بکشد تا بتواند بنویسد. او این شبح را «فرشته‌ی خانه» می‌نامد، برگرفته از عنوان شعری که کاونتری پاتمور، شاعر عصر ویکتوریا، در ستایش همسر خود سروده بود. فرشته خانه تجسم‌بخش زن ایده‌آل در اخلاق ویکتوریایی، در جایگاه همسر است. موجودی افتاده، پاک و منزه که هیچ چیز برای خود نمی‌خواهد و یگانه هدفش خیر رساندن به دیگری است. از آن‌جایی که جایگاه غایی این موجود، خانه است، دیگری‌های مشمول خیر و امداد او، اعضای خانواده‌اش هستند و البته در راس آن‌ها، شوهرش. وولف می‌گوید که کشتن یک شبح، بسیار سخت‌تر از کشتن یک موجود واقعی است اما او به‌عنوان یک زن برای نوشتن چاره‌ای جز این نداشته است. کار فرشته خانه این است که فضا را برای ثمربخشی دیگری (مرد) مهیا کند. با هر نوع مرجعیت این شبح، زن هرگز نمی‌تواند بنویسد و البته پیش از آن هرگونه چون‌وچرا کردن در نوشتار مرد نیز برای او جایز نخواهد بود.

سال‌ها بعد تیلی اُلسن، نویسنده آمریکایی از بسط مفهوم فرشته خانه برای خوانشی انتقادی از تاریخ‌ادبیات به‌صورت عام آن کمک می‌گیرد. در یادداشت «یکی از دوازده تا» السن این‌گونه تخمین می‌زند که نسبت نویسندگان مرد به زن در قرن بیستم، تا تاریخ سخنرانی که یادداشت از آن برگرفته شده است (۱۹۷۱) دوازده به یک بوده است. با پشت‌کردن به باوری که زنان را ذاتاً از اینکه بتوانند نویسنده یا فیلسوفی برجسته باشند ناتوان می‌بیند، السن نتیجه می‌گیرد که یازده زن دیگر طی فرایندهایی از نوشتن بازمی‌مانند. آن هم در قرنی که بسیاری حقوق برابر، برای اولین‌بار برای زنان آمریکایی محقق شده‌اند. (کریمی سوزان، فرشته خانه و داستان فارسی)

تاریخ مذکر

هلن سیکسوس در مقاله‌ی معروف «خنده‌ی مدوسا» که در سال ۱۹۷۵ به رشته‌ی تحریر درآمده است می‌گوید: «زن باید خود و امیالش را بنویسد، باید در مورد زنان بنویسد و زنان را وادار به نوشتن کند، چیزی که از آن منع شده‌­اند، به همان شدتی که از بدن­شان منع شده­‌اند. زن باید با جنبش خود، خودش را در متن قرار دهد، همین‌طور در جهان و در تاریخ». هلن سیکسو نیز همچون وولف یکی از منتقدان ادبی و فمینیست است که نسبت به آنچه تک‌صدایی شدن تاریخ و روایت آن تنها توسط مردان و با زبان مردسالارانه (استوار بر تقابل دوتایی) می‌نامد منتقد است.

در کتاب «اتاقی از آن خود» نیز راوی پس از آنکه علی‌رغم منع شدنش از حضور در کتابخانه‌ی دانشگاه بدون همراهی یک مرد، در بخشی دیگر از کتاب به بررسی کتابهای نوشته شده توسط مردان می‌پردازد بیان می‌کند که تا چه اندازه مهم است که زنان تاریخ را خودشان بنویسند؛ زیرا در نوشته‌های مردان علاوه بر آنکه ادبیات، تاریخ، فلسفه و… با زبانی مردانه نوشته شده است، زنان چیزی جز ابژه‌ای مفعول که هرکدام به دلخواه مردان موصوف به صفت‌ایی متناقض شده‌اند نیستند. گویی زنان به کلی از تاریخ غایب‌اند یا همچون شبحی اطراف آن سرگردان‌اند. لذا بسیار مهم است که زنان صدای معتبر خود را پیدا کنند و روایت خود را بنویسند. مهم نیست که شما نویسنده‌ای حرفه‌ای و چیره‌دست باشید یا نه، نوشتن و اندیشیدن رابطه‌ای تنگانگ با یکدیگر دارند و برای زنان مهم است که بتوانند بنویسند تا صدای خود را پس بگیرند و تجارب خود را در جامعه‌ی خفقان‌زده‌ی مردسالار بیان کنند.

وولف همچنین به ضرورت فرم روایی برای به دست آوردن تجربیات سیال و ناهماهنگ زنانه که از نظم و عقلانیت سرپیچی می کنند پی برد. و از این رو با استفاده از روش جریان سیال ذهن در رمان‌های خود ، زندگی خانم دلوی، خانم رمزی ( کتاب به سوی فانوس دریایی) و غیره را به تصویر می‌کشد. وولف با الهام از نظریه‌های روانشناسی کارل یونگ‌، مفهوم ذهن خلاق آندروژنی را که از طریق اورلاندو خلق کرده است، ارائه داد تا سعی کند فراتر از دوگانه‌ی زن و مرد باشد. او معتقد بود که بهترین هنرمندان همیشه ترکیبی از زن و مرد هستند.

زنان نامرئی

وولف در کتاب خود تاریخ ادبیات را بررسی می کند، او طیف وسیعی از زنان نویسنده مهم و فراموش شده را شناسایی می کند، از جمله رمان‌نویسان جین آستین، جورج الیوت و برونته‌ها و نمایشنامه‌نویس آفرا بهن. با این کار، او الگوی جدیدی از میراث ادبی را پایه‌گذاری می‌کند که نه تنها زنان موفق، بلکه کسانی که نامرئی شدند را بررسی می‌کند: کسانی‌که یا به دلیل جنسیت مانع از کارشان می‌شوند، یا به سادگی توسط سیستم‌های ارزشی فرهنگ مردسالاری کنار گذاشته می‌شوند.

زمانی که تنها مردان قادر به نوشتن باشند زنان با خواندن آثار آنان زیبایی‌شناسی و ارزش‌های ادبی را که توسط نویسندگان مرد ایجاد شده است درونی می‌کنند و بر اساس آن به نوشتن روی می‌آورند. از این رو داشتن یک تبار ادبی برای زنان الزامی‌ست. به تعبیری دیگر ما باید بر شانه‌ی نسل‌های پیش از خود، یعنی مادران و خواهرانمان بایستیم. زنانی که نه به دلیل فقدان قوه‌ی تخیل و هوش که به دلایل مختلف از جمله خانه‌داری و تربیت فرزندان از گفتمان جامعه کنار گذاشته شدند، اما پای پس نکشیدند و گرچه اتاقی خلوت از آن خود نداشتند در نشیمن‌ها به نوشتن رمان که نیاز به تمرکز کمتری دارد و بین آن می‌توان وقفه انداخت روی آوردند. از این روست که در آثار آن دوره نسبت رمان به شعر و نمایشنامه بسیار بیشتر است.

دسته بندی شده در: