اگر در اینترنت  راجع به جنبش هنری دادائیسم جستجو کنید، با تصاویر یا آثاری برخورد خواهید کرد که شما را حیرت‌زده می‌کند. آثاری که همه از دم بی سر و ته و بی معنی است. و انگار خالق اثر، بیش از آنکه به قصد خلق یک اثر هنری داشته باشد، قصد شوخی کردن داشته است. اما در حقیقت، مفهوم و منظوری پشت این آثار عجیب و غریب وجود دارد که در ادامه قرار است با آن آشنا شویم.

تاریخچه‌ی جنبش دادائیسم

این جنبش که در حقیقت، یک جنبش انقلابی و اعتراضی است، در اوایل قرن بیستم (۱۹۱۶) و توسط Tristan Tzara ابداع شد. دادائیسم، به طور کلی، به جای منطق، بی‌منطقی را جشن می‌گیرد. در حقیقت، پیشروان این سبک در اعتراض به جنگ جهانی اول آثاری را خلق می‌کردند که به طور کلی، انگار همه چیز را مسخره می‌کرد یا هیچ معنا و مفهوم خاصی در آن‌ها وجود نداشت.

به نقل از مجله‌ی آرت لند (ARTLAND)، پیش فرض اصلی جنبش هنری دادا پاسخی به عصر مدرن بود. وقتی فرهنگ سرمایه‌داری (کاپیتالیستی)، جنگ و تخریب هنر به میان ‌آمد، برخی هنرمندان تصمیم گرفتند که با هنری جدید که چندان هم هنری نبود، مقابله به مثل کنند. به نقل از مارسل دوشان، دادائیسم به نوعی یک جنبش (ضد هنری) است. گرچه برخی هنر دادا را به خاطر ذهن‌های جنگ زده و حاصل ناامیدی می‌دانند. ولی این سبک صرفا یک مقابله‌ به مثل عجیب و غریب بود.

در حقیقت پیشروان این سبک می‌خواستند تعریفی از هنر را در نظر بگیرند که به کمک آن، اعتراض خود به جنگ جهانی اول را نشان دهند. پس هنر را با شوخی، کمی چاشنی دیوانگی و گاهی مزخرفات ترکیب کردند. از توالت فرنگی  به عنوان آب نمای تزئینی استفاده کردند و شعرهای بی سر و ته و بی معنی سرودند. مقاله‌های روزنامه‌های مختلف را قیچی کردند. کلمات را به قید قرعه انتخاب کردند و آن را روی یک روزنامه دیواری چسباندند. جمله‌هایی بی سر و ته بیان کردند و پارودی‌های عجیب و غریبی خلق کردند.  نمایشنامه‌هایی نوشتند که در آن‌، موسیقی متن بر اساس کوبیدن دسته کلید روی میز نواخته می‌شد و اعصاب مخاطبین را بهم می‌ریخت.

گرچه این جنبش، مدت کوتاهی پس از جنگ به پایان رسید و جای خود را به مکتب «سورئالیسم» داد. ژانری که ایرانی‌ها آن را با «بوف کور» به خوبی می‌شناسند.

هنرمندان معروف جنبش هنری دادائیسم

این جنبش هنری، هنرمندان زیادی نداشت، ولی همان تعداد محدود توانستند آثاری خلق کنند که حسابی سروصدا به پا کند. از آن‌ها می‌توان به ژان آرپ، رائول هاوسمان، هانا هش، جورج گرس، جان هارتفیلد، یوهانس بادر، کورت شویترس، مارکس ارنست، یوهانس تئودور بارگلد، مارسل دوشان، من ری و فرانسیس پیکابیا اشاره کرد.

آثار معروف در مکتب دادائیسم

آثار مختلفی در این جنبش طراحی شد که برخی از آن‌ها بسیار معروف و ماندگار شدند. در ادامه چند نمونه از آثار معروف در این جنبش را به شما معرفی خواهیم کرد.

  • آبنما (چشمه) اثر مارسل دوشان (۱۹۱۷)

مارسل دوشان مجموعه‌ای در هنر دادا دارد که آن‌ها را مجموعه‌ی «آمده‌ساخت» می‌نامد. او در این مجموعه، اشیاء مختلف را سرهم بندی می‌کند تا سازه‌ای جدید را به عنوان اثری هنری خلق کند. در سال ۱۹۱۷ ، مارسل دوشان یک توالت فرنگی را به انجمن مستقل هنرمندان  ارسال کرد. این انجمن از پذیرش این توالت فرنگی به عنوان چشمه یا همان (آب نما) خودداری کردند، زیرا آن‌ها معتقد بودند که یک توالت را نمی‌توان یک اثر هنری دانست. اما دوشان به فعالیت‌های خود ادامه داد. و سوالات و مباحث بی‌شماری را درباره‌ی آنچه هنر را هنر می‌کند و  آن را به عنوان یک نقطه عطف مهم در هنر قرن ۲۰ تعریف می‌کند، مطرح کرد.

  • چرخ دوچرخه‌ اثر مارسل دوشان (۱۹۱۳)

مارسل دوشان در مورد کار معروف خود یعنی «چرخ دوچرخه» ‌گفت:

در سال ۱۹۱۳، می‌خواستم یک چرخ دوچرخه را به چهارپایه‌ی موجود در آشپزخانه متصل کنم و چرخیدنش را تماشا کنم. از تماشای آن، درست مثل تماشای لرزش شعله‌های آتش در بخاری لذت می‌بردم.

«چرخ دوچرخه» اولین اثر هنری مارسل دوشان در مجموعه‌ی «آماده‌ساخت» است. او «چرخ دوچرخه» را اختراعی کاملا هنری می‌دانست. سازه‌ای که از چند شیء مفید دیگر ساخته شده و یک اثر هنری جدید را خلق می‌کند.

  • ویالون ابتکاری آقای من ری (Man Ray)

من ری، از عکس کمر برهنه‌ی یک مدل استفاده کرد و آن را به مثابه یک ویالون ابتکاری دانست. با خلاقیت‌های او،‌ تصویر کمر زن به یک ساز موسیقی تبدیل شده بود. وی همچنین عنوان « Le Violon d’Ingres » را به اثر هنری خود اضافه کرد، اصطلاحی فرانسوی که به معنی «سرگرمی» است.

  • شعر Kara wane  هوگو بال (۱۹۱۶)

هوگو بال، نویسنده‌ی اولین مانیفست دادائیست و بنیانگذار کاباره ولتر در زوریخ بود. جایی که پیشروان و پیروان جنبش هنری دادائیسم در آن جمع شده و شعرهای عجیب و غریب خود را به اشتراک می‌گذاشتند. اکثر آثار هنری هوگو بال، در قالب شعر و ژانر صوتی است. در سال ۱۹۱۶، یعنی همان سالی که اولین مانیفست دادائیست را منتشر کرد، شعر صوتی کاروانه را اجرا کرد. خطوط آغازین شعر، اینگونه بود:

“jolifanto bambla o falli bambla

großiga m’pfa habla horem”

همانطور که می‌بینید، تمام کلمات عجیب و غریب و بی سروته است. بقیه‌ی شعر نیز در همین مسیر ادامه یافت. گرچه در نگاه اول این شعر فقط یک سری حرف است که با کوبیدن سر بر روی کیبورد خلق شده، اما این شعر در ادبیات تجربی، تا حد زیادی مورد توجه قرار گرفت. هدف اصلی هوگو بال این بود که با رهایی از بند ساختارهای زبانی و آوایی، اصوات آوازی انسان را جلو ببریم.

  • سر مکانیکی رائول هاوسمن (روح زمان ما) ۱۹۲۰

رائول هاوسمن شاعر، کلاژیست و هنرمند اجرایی بود. کسی که بیشتر شهرت خود را از خلق مجسمه‌ی «سر مکانیکی» (روح زمان ما) دارد. سر این مجسمه از یک بلوک چوبی جامد ساخته شده است که ادعای هگل را در مورد ذهن انسان نقص می‌کند. هگل ادعا می‌کرد که «ذهن همه چیز است». از نظر هاوسمن، سر انسان‌ها خالی است. و هیچ توانایی دیگری نیز ندارد. مگر اینکه شانس تصادفا به جمجمه‌ی او چسبیده باشد. هاوسمن با طرح این مباحث می‌خواست عقل‌گرایی پرادعای غربی‌ها را زیر سوال ببرد که می‌گفتند «عقل و سر، اصلی‌ترین بخش از بدن یک انسان را تشکیل می‌دهند». در آن دوره، عقل‌گرایی و خردگرایی، وسیله‌ای برای قتل و غارت، هولوکاست و جنگ جهانی شده بود. پس این هنرمند (و سایر هنرمندان دادائیست)، با آثار خود به جنگ با خردگرایی و عقل‌گرایی پرداختند.

هدف جنبش دادائیسم

رویکردهای جسورانه و جدید دادائیست‌ها بحث‌هایی را در فرهنگ معاصر برانگیخت. سنت‌شکنی در عرصه‌ی هنر، خلق شیوه‌ای جدید برای بیان عقاید و نظرات و تمایل آن‌ها برای بازگرداندن دنیای محترم «هنرهای زیبا»، دشمنان و طرفداران زیادی را متوجه خود کرد. برخی بیان خاص و جالب دادائیست‌ها را گام بعدی در راهپیمایی آوانگارد می‌دانستند.

دادائیسم مخاطبان دهه ۱۹۲۰ را درگیر خود کرد، اما این جنبش موقتی و تاثیر گذار بود و به عنوان یک شاخه‌ی کلی، هنرمندان را به سبک‌های موردعلاقه‌ی خود پیش برد. برخی مانند من ری، ناخودآگاه به سبک سورئالیسم جذب شده و در آن شروع به فعالیت کردند. اما برخی دیگر، صرفا از اروپا گریختند و برای ادامه‌ی این سبک، به ایالات متحده‌ی آمریکا و … پناه بردند. خصوصا با به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در دهه ۱۹۳۰ ضربه مهمی به دنیای هنر مدرن وارد شد.

هنرمندان اروپایی که پیشرو این سبک بودند، تحت فشار زیادی قرار گرفتند و شاهد تخریب و تمسخر شدید آثار خود بودند. با این وجود، هنوز هم آثاری به یادماندنی از این جنبش به جا مانده و تحقیقات بیشتری روی آن انجام شده است. این روزها نیز مشابه آثار دادائیست‌ها در فروشگاه‌های مختلف به فروش می‌رسد. شما نیز می‌توانید در صورت علاقه، کلکسیونی از آب نما یا چرخ دوچرخه‌ی دوشان تهیه کنید و با آگاهی از مفهوم اصلی این هنر، از تماشای آن‌ها لذت ببرید.

ظهور دادائیسم در ایران

به نقل از کامران پارسی نژاد، دادائیسم کاذب پس از جنگ تحمیلی عراق و ایران، به ادبیات فارسی راه یافت. طی این جریان، تعداد زیادی از نویسندگان و هنرمندان جوان ایرانی، به خاطر ناآشنایی با جنبش ادبی دادائیسم، به اشتباه آثاری خلق کردند که ارزش‌های رزمندگان در جنگ تحمیلی را زیر سوال برد. آن‌ها به طور کلی، به جای اینکه با آثار خود به جنگ بپردازند، صرفا همه چیز را مسخره کردند. گرچه کامران پارسی نژاد چنین نظری دارد و وزارت ارشاد را در جمع‌آوری این آثار مسئول می‌داند، ولی می‌توان از این زاویه به این جنبش نگاه کرد که «دادائیسم» به طور کلی همه چیز را مسخره می‌کند. از «مونالیزا» گرفته تا «جنگیدن در جبهه‌ی ایران و عراق». دادائیسم اینجا است تا در مجموع، جنگ و جنگیدن را زیر سوال ببرد. نه که به تقدیر رزمندگان بپردازد یا با جانب‌داری‌های خاصی نوشته شود.

توجه:

در سطوری از این مطلب از magazine.artland.com اقتباسی آزاد صورت گرفته است.

دسته بندی شده در: