«هاروکی موراکامی» یکی از بزرگترین و مشهورترین نویسندگان ژاپنی، زادهی ۲ ژانویه ۱۹۴۹ است. موراکامی یکی از شناخته شدهترین نویسندگان ژاپن در سطح جهانی است و آثارش به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند. او موفق شده است جوایز متعددی از جمله «جایزه جهانی فانتزی»، «جایزه بینالمللی داستان کوتاه فرانک اوکانر»، «جایزه فرانتس کافکا» و «جایزه اورشلیم» را از آن خود کند. پدر و مادر موراکامی هردو استاد ادبیات ژاپنی بودند. با این حال موراکامی از همان کودکی شیفتهی موسیقی، ادبیات و هنر غرب بود. این علاقه به ادبیات و فرهنگ غرب کاملا در آثار این نویسنده مشهود است به صورتی که اغلب از سوی جامعهی ادبی ژاپن محکوم میشود که ژاپنی نمینویسد. موراکامی شیفتهی «داستایوفسکی» و «فرانتس کافکا» است. او در ۲۲ سالگی با همسر خود ازدواج کرد و این دو تصمیم گرفتهاند هیچگاه صاحب فرزند نشوند.
موراکامی اولین کتابش را در سن ۲۹ سالگی نوشت. ایدهی این کتاب زمانی که به تماشای یک مسابقهی بیسبال رفته بود به ذهنش رسید. از همان ابتدا آثار او نظرات مثبت خوانندگان و منتقدان را با خود به همراه داشت. سبک نوشتار متفاوت او، توصیفات دقیق و کمنظیر، پیوند موسیقی با ادبیات، شخصیتهای تنها و معناباخته، تلفیق فلسفه با داستان و قلم بینهایت زیبای این نویسنده از نکات برجستهی کتابهای موراکامی به شمار میروند. او تا پیش از آنکه به نویسندگی روی بیاورد صاحب یک بار جاز بود که آن را با همسرش اداره میکرد. هاروکی موراکامی عاشق گربهها، دویدن و موسیقی جاز است و یک کلکسیون کمنظیر از صفحههای موسیقی در خانهی خود دارد و در چندین ماراتن شرکت کرده است. گرچه داستانهای موراکامی را میتوان در دو سبک «رئالیسم» و «رئالیسم جادویی» جای داد؛ عمدهی شهرت این نویسنده برای آثار رئالیسم جادویی او است. دنیای آثار موراکامی، دنیایی است معلق در بین واقعیت و فراواقعیت که در آنها شخصیتهایی تنها به دنبال کشف خود حقیقیشان هستند.
«تنهایی» یکی از اصلیترین عناصر موجود در کتابهای هاروکی موراکامی است. فرض کنیم زندگی در دنیای موراکامی مانند یک قطار است که تمام مسافران آن، سرنشینانی تنها هستند؛ قطار در ایستگاه شما میایستد و شما سوار میشوید. شما به یکباره، وسط زندگی شخصیتهایی تنها پرتاب میشوید و مانند بینندهای زندگی آنها را نظاره میکنید و در آخر در نقطهای از زندگی این شخصیتها، قطار میایستد و شما پیاده میشوید و از پشت شیشه رفتن این شخصیتها را نظاره میکنید. به عبارتی شما تنها رهگذری هستید که در مقطعی از زندگی این شخصیتها با آنها همراه است. در جهان «هاروکی موراکامی» مقصد و انتها مهم نیست و وجود ندارد و شما به انتهای داستان هیچ کدام از شخصیتها نمیرسید. چرا که مثل زندگی حقیقی، شما هیچگاه از انتهای هیچ چیز مطلع نیستید. سهم شما تنها قسمتی از این مسیر طول و دراز است و تنها کارتان لذت بردن از مسیر. از کتابهای معروف این نویسنده میتوان به «کافکا در کرانه»، «جنوب مرز غرب خورشید»، «بعد از تاریکی»، «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش»، «بعد از زلزله»، «کتابخانهی عجیب»، «مردان بدون زنان» و «از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم» اشاره کرد. به تازگی کتابخانهای عظیم در افتخار و با نام این نویسنده در توکیو ساخته شده است که تمام کتابهای موجود در این کتابخانه را خود موراکامی اهدا کرده است.
در این مطلب قصد داریم ۵ تا از آثار برتر این نویسنده را در قالب رمان و داستان کوتاه به شما معرفی کنیم.
کتاب اول، کافکا در کرانه
کتاب «کافکا در کرانه» که با نام «کافکا در ساحل» نیز در ایران به چاپ رسیده، اولین بار در سال ۲۰۰۲ در ژاپن منتشر شد و جزو کتابهای رئالیسم جادویی این نویسنده است. کافکا در کرانه که شاید معروفترین اثر هاروکی موراکامی باشد، قطعا یکی از بهترین و قویترین رمانهای این نویسنده به شمار میرود.
در کتاب «کافکا در کرانه» ما دو داستان مجزا را دنبال میکنیم. داستان اول، داستان نوجوان ۱۵ سالهای است که هویت نامشخصی دارد و ما او را با نام مستعار «کافکا» میشناسیم و اسم حقیقی او هیچگاه برای ما آشکار نمیشود. کافکا برای فرار از پیشگویی ادیپیای که پدرش به او گفته از خانه فرار میکند و میخواهد مادر و خواهرش را که در کودکی او و پدرش را رها کرده و رفتهاند پیدا کند. داستان دوم داستان پیرمردی به اسم «ناکاتا» است. ناکاتا در کودکی در طی حادثهای وارد کما میشود و بعد از به هوش آمدن دچار آسیبی ذهنی شده و هوش طبیعیاش را از دست میدهد. برای مثال دیگر قادر به خواندن و نوشتن نیست. اما در عوض یک توانایی منحصر به فرد پیدا میکند و آن هم توانایی صحبت کردن با گربههاست. ناکاتا با کمک گربههای خیابانی به پیدا کردن گربههای گمشده مشغول است. فصلهای فرد کتاب روایتگر داستان کافکا تامورا هستند که از جهاتی بسیار شبیه به داستان «هولدن کالفیلد» در کتاب «ناطوردشت» است و فصلهای زوج کتاب داستان ناکاتای پیر را روایت میکنند. کافکا و ناکاتا هیچگاه با یکدیگر ملاقات نمیکنند و داستانشان کاملا موازی از یکدیگر است اما انتخابها و اعمالشان به صورتی در زندگی یکدیگر تاثیر میگذارد و در نقطهای از داستان خط داستانی مجزایشان یکی میشود.
کافکا در کرانه کتابی پر از ناشناختههاست. از باران ماهی گرفته تا گربههای سخنگو و کتابخانهای عظیم با داستانی مرموز که حضور داشتن در آن آرزوی هر کتابخوانی است. شخصیتهای این کتاب هرکدام به نوع ویژه و منحصر به فردی جایشان را در قلب شما باز میکنند و تا مدتها در یادتان خواهند ماند. قلم بینظیر موراکامی و توصیفات دلنشین او باعث میشود در این کتاب غرق شوید. به صورتی که تا مدتها پس از تمام شدن کتاب احساس کنید هنوز هم در دنیای کتاب هستید. دو ترجمهی شناخته شده از این کتاب در بازار وجود دارد که نسخهی ترجمه شده توسط خانم «گیتا گرکانی» با نام «کافکا در ساحل» ترجمهی دقیقتری است. این نسخه از «انتشارات نگاه» منتشر شده است.
کتاب دوم، اول شخص مفرد
مجموعه داستان «اول شخص مفرد» یکی از جدیدترین آثار موراکامی است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. اول شخص مفرد مجموعهای است از ۸ داستان کوتاه که همانطور که از اسم کتاب هم مشخص است همهگی از نقطه نظر اول شخص مفرد روایت میشوند. داستانهای این کتاب عبارتند از: «خامه»، «بر بالین سنگی»، «چارلی پارکر بوسا نووا مینوازد»، «با بیتلز»، «اعترافات میمون شیناگاوایی»، «کارناوال»، «مجموعهاشعار یاکولت سوالوز» و «اول شخص مفرد».
راویان هر هشت داستان مردان میانسالی هستند که از زندگی و خاطراتشان صحبت میکنند. مضامین بیشتر داستانها زمان، انزوا، عشق، تنهایی، پیری، دلتنگی وجودی و خاطرات است. هویت راویان همهی داستانها به جز داستان “مجموعهاشعار یاکولت سوالوز” نامشخص باقی میمانند. راوی داستان مجموعهاشعار یاکولت سوالوز خود هاروکی موراکامی است. به این علت که دیگر داستانها هم از زبان مردان میانسال هستند و همهگی از نقطه نظر اول شخص مفرد، بیشتر خوانندگان و منتقدان باور دارند که راوی تمام داستانها یک نفر است. یعنی خود شخص موراکامی.
سبک تمام داستانهای این کتاب رئالیسم جادویی مخصوص موراکامی است و مثل همیشه علاقه به بیسبال و موسیقی، بهخصوص موسیقی کلاسیک، جاز و بیتلز در جای جای کتاب قابل لمس است. تنها نقد وارده بر کتاب وجود بیشاز اندازهی اطلاعات موسیقیایی و صحبت از گروههای موسیقی است که برای تمام خوانندگان جذاب نبوده است.
کتاب سوم، از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم
هاروکی موراکامی هرروز ساعت ۴ صبح بیدار میشود، ۵ الی ۶ ساعت مینویسد، ۱۰ کیلومتر میدود و ساعت ۹ شب میخوابد. دویدن، حتی قبل از آنکه موراکامی وارد حرفهی نویسندگی بشود، یکی از اعضای جداناپذیر از زندگیاش بوده است. کتاب «از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم» شرح حالی است از زندگی موراکامی و خاطرات ماراتنها و دویدنهای او و تاثیری که ورزش و دویدن در زندگی و نویسندگی او گذاشته است.
از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم دریچهای است که مستقیم به شخص خود موراکامی باز میشود. در این کتاب شما میتوانید به جای نگاه کردن به این نویسنده از ورای داستانهایش، خود موراکامی حقیقی را بشناسید و با زندگی و عادات او آشنا شوید. این کتاب داستان زمین خوردنها، آسیب دیدنها، باختنها و دوباره و دوباره و دوباره بلند شدنهای این نویسنده است. مسیر ماراتنی که موراکامی میدود بی تشابه به مسیر زندگی نیست. مسیری سخت، طاقت فرسا و پر از مانع. هاروکی موراکامی در این کتاب از سختیهای زندگی و دویدن میگوید. از خوشحالیهایش حرف میزند. از لحظات باختن و بردن، از آدمهایی که از طریق دویدن با آنها آشنا شده، از گرمای طاقت فرسای آفتاب، از تشنگی، از حس خوب نوشیدن آب خنک، از صدای برخورد قدمها روی زمین هنگام دویدن، از حس فوقالعادهی تسلیم نشدن و زندگی. «از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم» کتابی انگیزشی نیست، اما بیشتر از هزاران کتاب زرد انگیزشی به شما انرژی و انگیزه میدهد و برای عاشقان داستانهای موراکامی که قصد دارند بیشتر با شخصیت و زندگی این نویسنده آشنا شوند بهترین گزینه است. بهترین ترجمهی این کتاب نسخهی ترجمه شدهی آقای «مجتبی ویسی» است که از انتشارات «چشمه» منتشر شده است.
کتاب چهارم، جنگل نروژی
«جنگل نروژی» اولین بار در سال ۱۹۸۷ در ژاپن منتشر شد. جنگل نروژی از آثار موفق موراکامی در سبک رئال است. این رمان رمانی عاشقانه است که در ورای خود مطالب بسیار عمیقتری را بررسی میکند. داستان کتاب جنگل نروژی راجع به دو دوست به نامهای «تورو» و «نائوکو» است که بعد از خودکشی دوست مشترکشان زندگیشان دچار تغییری ژرف میشود. داستان بیشتر حول محور تورو میگردد. پسر دانشجویی که عاشق نائوکو میشود. اما این کتاب بسیار بیشتر از یک داستان عاشقانه است.
خودکشی دوست مشترک تورو و نائوکو و به عبارتی دیگر مواجهه و برخورد این دو با مرگ، زندگی هرکدامشان را به طرز متفاوتی دستخوش تغییر میکند. محوریت اصلی کتاب رشد شخصیتی این شخصیتها است. تنهایی، ترس، مرگ، غم از دست دادن عزیز، عشق، احساسات، زندگی و مرگ، آزادی و مسئولیتپذیری مفاهیمی هستند که موراکامی با ظرافت تمام در این کتاب به بررسی آنها میپردازد. هرکدام از شخصیتها به نحو متفاوتی با این غم کنار میآیند، یکی تمام وقت و فکر و ذهن خود را صرف دانشگاه میکند و به عبارتی از غم خود فرار میکند، در حالی که دیگری هرروز بیش از دیروز در دنیای درونی و انزوا و ناراحتی فرو میرود و از دنیای بیرون فاصله میگیرد.
جنگل نروژی به خوبی نشان دهندهی تاثیری است که از دست دادن یک عزیز میتواند برروی زندگی ما بگذارد. و همچنین نشان دهندهی این است که خودکشی، گرچه ابتدا تصمیمی شخصی بهنظر میآید اما در آخر بر زندگی تمام اطرافیان ما تاثیر گذار خواهد بود. جنگل نروژی داستان عشق، زندگی، مرگ، از دست دادن و بزرگ شدن است.
کتاب پنجم، گربههای آدمخوار
کتاب گربههای آدمخوار که در ایران کمتر شناختهشده است، مجموعهای است از ۶ داستان کوتاه که همهگی فضایی تبآلود، خیالی و وهمآلود دارند. داستانهای این کتاب عبارتند از «پروانه ی شب تاب»، «اتفاق، اتفاق، اتفاق»، «خرچنگ ها»،«گربههای آدمخوار»، «تونی تاکیتانی» و «نفر هفتم». هر ۶ داستان به شیوهای کاملا رئال آغاز میشوند اما هرچه بیشتر پیش میروید مسائل مبهمتر و اتفاقات سورئالتر میشوند و آنجاست که سبک خاص موراکامی، آن تعلیق بین واقعیت و خیال بر داستان حاکم میشود.
«روزنامهای در بندر خریدم و به مقالهای دربارهی پیرزنی برخوردم که گربهها او را خورده بودند. زنی بود هفتادساله و تک و تنها در حومهی آتن با یک جور زندگی آرام، فقط او و سه گربه در یک آپارتمان تکخوابه. روزی ناگهان دمر روی کاناپهای کلهپا شد ــ به احتمال قوی از سکتهی قلبی. هیچ کس نفهمید بعد از افتادن چقدر طول کشید تا بمیرد. پیرزن نه قوم و خویشی داشت، نه دوستی که مرتب از او دیدار کند و یک هفته طول کشید تا جسدش کشف شود.»
شخصیتهای همهی داستانها که گویی در کابوسی وحشتناک گیر افتادهاند، تلاش میکنند خود را از این کابوس بیدار کنند و به نحوی خود را از این فضا بیرون بکشند اما هرچه تقلایشان بیشتر میشود و هرچه بیشتر دست و پا میزنند، گویی بیشتر و بیشتر در باتلاق این فضای مسموم فرو میروند تا جایی که میفهمند به بودن در این فضا محکوماند و هیچ راه گریزی ندارند. این ۶ داستان مجزا از یکدیگر نوشته شدهاند اما در آخر، مثل تکههای پازل کنار یکدیگر قرار میگیرند و تکمیل کنندهی تصویری هستند که سایهای از مرگ اجتناب ناپذیر است. این کتاب توسط آقای «مهدی غبرایی» ترجمه و از انتشارات «نیکو نشر» چاپ و منتشر شده است.
جالب بود