محمدعلی فروغی ملقب به ذکاالملک (۱۳۲۱-۱۲۵۷ شمسی) مترجم، ادیب، تاریخ‌دان و سیاستمدار ایرانی و از چهره‌های مطرح در عرصه سیاست و فرهنگ معاصر کشور بود. درباره‌ی نقش سیاسی او می‌توان به حضور در دو مقطع مهم دوره‌ی پهلوی اشاره داشت؛ ابتدا به عنوان اولین نخست‌وزیر رضاشاه شروع به کار کرد و نقش مهم دیگرش در انتقال سلطنت از رضاشاه به محمدرضاشاه رقم خورد.

اما در عرصه‌ی فرهنگی نقش پررنگ‌تری را ایفا کرد و خدمات قابلی را به ادبیات فارسی عرضه داشت. از نخستین مترجمان آثار غربی بود که زمینه‌ساز آشنایی ایرانیان با اندیشه و تعقل اروپایی شد. هم‌چنین به تصحیح آثاری چون بوستان و گلستان سعدی، رباعیات خیام و دیوان حافظ پرداخت. و نیز آثاری تالیفی چون سیر حکمت در اروپا را تقدیم به دوست‌داران فلسفه کرد؛ کتابی که فروغی آن ‌را در سه جلد به چاپ رساند. که برای مدت‌های مدیدی منبع و مآخذ اصلی شناخت فلسفه‌دوستان ایرانی در مواجهه با فلسفه غرب به‌شمار می‌رفت.

ولی شاید قابل‌ ستایش‌ترین کار او را در زمینه‌ی فرهنگی بتوان تاسیس فرهنگستان ایران دانست. فروغی که وجود پررنگ زبان‌های دیگر را آفتی برای زبان فارسی می‌انگاشت و هم‌چنین زبان نوشتاری فارسی را در مواجهه با پدیده‌های علمی و تحقیقاتی زمان خود الکن می‌دانست با هم‌فکری و همکاری بزرگانی چون علامه دهخدا، بدیع‌الزمان فروزانفر، ملک‌الشعرا بهار و … دست به واژه‌سازی زد و نظامی جدید را برای زبان فارسی تعریف کردند.

در این مطلب رساله‌ی «پیام من به فرهنگستان» را برای مطالعه قرار داده‌ایم؛ نوشته‌ای که فروغی پس از برکناری از ریاست فرهنگستان منتشر کرد. مطلبی همه‌جانبه که در فصول متعددی به عیب و نقص زبان فارسی و چاره‌جویی برای آن همچنین جلوگیری از مخاطراتی که برای زبان فارسی در پیش است، پرداخته شده است.

سیر حکمت در اروپا

سیر حکمت در اروپا

نویسنده : محمدعلی فروغی
ناشر : زوار

مقدمه

در ابتدا مقدمه‌ای از آن را می‌خوانیم و در پایان مطلب لینک مطالعه برای علاقه‌مندان قرار داده شده است:

من به زبان فارسی دلبستگی تمام دارم زیرا گذشته از این که زبان خودم است و ادای مراد خویش را به این زبان می‌کنم و از لطائف آثار آن خوشی‌های گوناگون فراوان دیده‌ام نظر دارم به این که زبان آئینه فرهنگ ( culture ) قوم است و فرهنگ ما به ارجمندی و یکی از عامل‌های نیرومند ملیت است. هرقومی که فرهنگی شایسته اعتنا و توجه داشته باشد زنده و باقی است و اگر نداشته باشد نه سزاوار زندگانی و بقاست و نه می‌تواند باقی بماند. قوم یونان باستان با آن که قرن‌ها است که وجود ندارد در دل‌های اهل نظر همواره زنده است و ملت جدید یونان هستش تنها طفیل همین امر است. پس من چون دوست‌دار ایرانم و به ملیت ایرانی دلبستگی دارم و ملیت ایرانی را مبنی بر فرهنگ ایرانی می‌دانم و نمایش فرهنگی ایرانی به زبان فارسی است نمی‌توانم دل را به زبان فارسی بسته نداشته باشم.

این مختصر که شرح آن را در کنفرانس سال گذشته ایراد نمودم علت وجود فرهنگستان است یعنی به عقیده من فرهنگستان هیئتی است که باید نگهدار زبان فارسی و فرهنگی ایرانی باشد که در نتیجه حافظ قومیت ایرانی است. فرهنگستان هنوز کودک است و این عیب نیست. انسان به طور متوسط پنجاه شصت سال بیشتر نمی‌ماند و در حقیقت یک ثلث از این عمر را به کودکی می گذراند ت اوجودش منشا اثرحسابی شود. فرهنگستان که آرزومندم قرن‌ها زندگی کند عجیب نیست که یکی دو سال به کودکی بگذراند، به فرهنگستان در صورتی می‌توان سرزنش کرد که در پی تکمیل خود و بیرون آمدن از روز گار کودکی نباشد و امیدوارم این سرزنش به فرهنگستان روی نکند.

اعضای فرهنگستان هریک به سهم خود پرستار و پرورنده‌ی این کودکند. و البته در انجام وظیفه کوتاهی نمی کنند. از جمله من که به توانائی خود در انجام تکلیف کوشش دارم در این مدت که از عمر فرهنگستان گذشته است همواره در اندیشه بودم که چگونه باید فرهنگستان را از کودکی در آورد. پس در این مقام واجب‌تر از هر چیز آن دانستم که فرهنگستان روشی در پیش گیرد تا بتواند باری را که بر دوش گرفته به منزل برساند. و درین خصوص آنچه را که به فکر کوتاه خود دریافته‌ام در این نامه می نگارم. که اگر دانشمندان پسندیدند به کار دارند و گرنه امیدوارم از این گناه من که ساعتی از اوقاتشان را تباه کرده ام چشم بپوشند.

در پایان سخن یادآوری می‌کنم که آنچه در این رساله نگاشته می‌شود همانا نظر به حوائج ومقتضیات امروز است؛ بعدها ممکن است برای فرهنگستان نسبت به زبان فارسی جزاین وظائف پیش آید و برای دانشمندان نظهای دیگر پیدا شود. اگر چنین پیش آمد امیدوارم در نتیجه انجام تکالیف امروزی و به مقتضای تکامل و ترقی باشد نه از آن رو که ما در ادای وظیفه کوتاهی کرده باشیم.

و در این نامه من تنها به درستی در تمامی زبان نظر دارم نه به زیبایی و آرایش ادبی. یعنی استخوان‌بندی و سلامت آن را پیشنهاد خود ساخته‌ام نه دلربائی را؛ وجای تردید نیست که تندرستی بر زیبائی و خط و خال مقدم است.

دانلود رساله‌ی پیام من به فرهنگستان

دسته بندی شده در: