هنگامی که برخی از خانومها رابطهای را آغاز میکنند سعی دارند به هر شیوهای که شده است مورد قبول و تایید مردها قرار بگیرند و در این راه ناخواسته دست به اشتباهاتی میزنند که در ادامه ممکن است برایشان پشیمانیهایی به بار بیاورد و رابطهی تازه آغازشده را زود بهپایان برساند. باید در هر رابطهای تابلوهایی وجود داشته باشد تا به ما هشدار دهد که چه کارهایی را نباید انجام دهیم تا به رابطهای خوب و آرام دست پیدا کنیم. کارهایی که انجام ندادنش باعث حفظ احترام متقابل و مستحکمترشدن رابطه میشود. یکی از کتابهایی که در همین رابطه نوشتهشده است و به خانومها توصیه میکند که در روابط خود زیرک باشند و زود فریب نخورند و کارهای اشتباهی نکنند که احترام و ارزششان خدشهدار شود، زنان زیرک نام دارد که توسط شری آرگو نوشته شده است. ما در اینجا میخواهیم جملاتی از این کتاب را به شما تقدیم کنیم اما پیش از آن بهتر است کمی با شری آرگو آشنا شویم. پس با ما همراه باشید.
آشنایی با شری آرگو، نویسندهی کتاب زنان زیرک
شری آرگو نویسندهای فرانسوی است که در سال ۱۹۷۷ در امریکا چشم به جهان گشود. او نویسندهی دو کتاب «چرا مردان عاشق زنان زیرک میشوند؟» و «چرا مردان با زنان زیرک ازدواج میکنند؟» است که از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بهشمار میآید و بهچندین زبان دنیا ترجمه شده است. آرگو همچنین با مجلات مختلفی همکاری داشته و مقالات و مطالبی در آنها چاپ کرده است.
جملاتی برگزیده از کتاب زنان زیرک
این حقیقت که زن مشتاق لطف بیاندازه به کسی است که درواقع غریبهای بیش نیست، بهسرعت دو فرضیه را پیشپای مرد میگذارد. او یا فرض میکند که زن بسیار ناامید و محتاج توجه است و یا اینکه او با هر مردی که از گرد راه میرسد رابطه برقرار میکند. یا هر دو.
***
هنگامی که یک مرد احترام خود را به زنی که دانسته ارزش خود را کم میکند از دست میدهد، علاقه به نزدیکشدن به او را نیز از دست میدهد. خواه او زن جذابی باشد یا خواه نباشد.
***
هیچکدام از زنهایی که مردها عاشقشان میشوند برای مردی که تازه شناختهاند یک غذای شاهانه درست نمیکند اما غذای آماده نیز نمیگیرد. او با یک غذای ساده شروع میکند «مثلا ذرت بوداده»، و بدون آن دستمال سفرههای ابریشمی، برای ذرت بوداده یک ظرف پلاستیکی هم کفایت میکند. او فقط از مهمانش میپرسد که ظرف پلاستیکی را میخواهد یا ترجیح میدهد از توی جعبه بخورد. ششماه بعد همین زن برای او غذای گرم میپزد و برایش در بشقاب میکشد. مرد با خودش چه میگوید؟ من چهقدر خاصم مرد. حالا او احساس میکند که یک پادشاه است. تنها تفاوت این است که او برای بهدستآوردن این احترام تلاش کرده و زمان گذاشته است. او همهچیز را همان اول بهدست نیاورده پس بیشتر قدرش را میداند.
***
دخترهای سادهدل معمولا این اشتباه را مرتکب میشوند که خود را همیشه در دسترس قرار دهند. با این استدلال که من نمیخواهم نقش بازی کنم، پس به مرد اجازه میدهد تا ببیند که او ترس ازدستدادنش را دارد. مرد کمکم به این نتیجه میرسد که زن را بهتمامی در اختیار دارد و این معمولا همان نقطهای است که زنها در ان لب به شکایت باز میکنند: او به اندازهی کافی برایم وقت نمیگذارد، او بهاندازهی گذشته احساساتی نیست.
***
وقتی یک دختر سادهدل زیادی به مرد لطف میکند رفتار او میگوید: آنچه من برای ارایه به تو دارم کافی نیست. یک زیرک اما پیام دیگری میدهد: آنچه هستم کافی است میخواهی بخواه و نمیخواهی نخواه.
***
این طبیعت هر انسانی است که ابتدا عمق آب را بسنجد و ببیند تا کجا میتواند پیشروی کند. این را میتوانید در رفتار کودکان و حتی حیوانات خانگی نیز ببینید. این یک بخش همیشگی از درس زندگی است.
***
اشتباه دیگری که خانومها ممکن است مرتکب شوند این است که خود را دستکم بگیرند و کوچک کنند. وقتی در یک قرار آشنایی هستید، هیچگاه نباید در مورد عمل جراحی زیبایی که دوست دارید انجام دهید، یا مقدار وزنی که دوست دارید از دست بدهید، حرف بزنید. او را از دنیای تحسینکردن خود بیرون نیاورید. الان زمانی است که باید به خود اطمینان کامل داشته باشید. پس رفتار درست چیست؟ این منم با تمام شکوهی که میتوانم داشته باشم و از این بهتر نمیشود.
***
هرگز فرض را بر این نگذارید که جذاب نیستید و به همین دلیل این شما هستید که باید بهدنبال طرف مقابلتان بدوید یا مدام به او امتیاز بدهید. سلیقه امری است کاملا وابسته به خصوصیات فردی و طرز فکر یک شخص. دختری که از نظر یک مرد زشت است بهنظر مرد دیگری زیبا میآید. بله در اولین دیدار باید زیبا بهنظر برسید ولی این طرز برخورد و رفتار شماست که مرد را عاشق میکند. اینکه شما بتوانید خودتان را در این رابطه سرپا نگه دارید و بهاصطلاح وا ندهید.
***
هنگامی که شما خود را فراموش کنید آتش رابطهتان نیز فرو مینشیند. اگر مرد را به کبریت تشبیه کنیم شما آن نوار آتشزنهی کنار جعبهی کبریت هستید. وقتی آن نوار ماهیت خود را از دست بدهد و کند شود بهآتشکشیدن کبریت نیز سخت میشود.
***
روحیهی یک مرد را میتوان به یک گیاه تشبیه کرد. یک گیاه هم به آب احتیاج دارد و هم به هوا برای نفسکشیدن. اگر به مردی که تازه با او آشنا شدهاید بیش از حد از طرف خود اطمینانخاطر دهید، مانند این است که به یک گیاه زیادی آب بدهید. آن را میکشید.
***
یک زیرک زنی نیست که با لحن خشک و خشن صحبت کند. او گستاخ و مبارزهجو نیست. مودب اما صریح است. او تقریبا به همان شیوهای که مردها میان خود با هم رفتار میکنند با مردها رفتار میکند. مرد نیز با چنین زنی راحتتر ارتباط میگیرد تا زنی که زیاده از حد شیرین است یا از همان ابتدای رابطه بسیار احساساتی برخورد میکند. یک زن حساس و احساساتی مرد را گیج میکند. یک زیرک میداند چه میخواهد و آن را راحت و مستقیم بیان میکند و در نتیجه معمولا آنچه را میخواهد بهآسانی بهدست میآورد.
***
وقتی مردی واقعا از زنی خوشش میآید، خیلی برایش مهم نیست که صورتحساب را تقسیم کنند یا نه. او هرگز نمیگوید: تو سالاد بوقلمون داشتی و من استیک، پس سهم تو میشود… اگر او زن را بپرستد که اصلا حتی راجعبه صورتحساب کذایی فکر هم نمیکند. تنها چیزی که راجعبه آن فکر میکند این است که آن زن را بهدست بیاورد.
***
زنانی که در دیگر زمینههای زندگی موفقاند معمولا همان کسانی هستند که این جمله رو زیاد بهخود میگویند: من نباید برای قویبودنم عذرخواهی کنم. سپس هفتهی بعدش را صرف این میکنند که بفهمند چرا هیچوقت نمیتوانند یک مرد خوب پیدا کنند. چون یک مرد خوب درپی یک زن خوب است. برای زیرکبودن لازم نیست زنانگی خود را فراموش کنید. همچنین به این معنی نیست که شما تماممدت ادای مردها را در خانه درآورید. بلکه تنها به این معناست که اجازه نمیدهید کسی حق شما را پایمال کند.
***
نوع ارتباطی که یک زیرک با مردها برقرار میکند متفاوت از یک دختر سادهدل است. یک زیرک طوری حرف میزند گویی سخنانش مستند و با دلیل و مدرک است و با کوتاه سخنگفتن بهنتیجه میرسد. درحالی که یک دختر سادهدل قلبش را کف دستش میگیرد و هرآنچه در دل دارد بیرون میریزد و آنچه مرد میشنود چیست؟ مطلقا هیچ. در عین حال او نیازمندبودن زن را میبیند که سرانجام باعث ازبینرفتن رابطه میشود.
***
یک پسربچهی سهساله میخواهد مستقل از مادرش باشد اما همچنین میخواهد اطمینان داشته باشد که مادرش همیشه همانجا در دسترس اوست. او شروع به آزمایش میکند که بداند تا کجا میتواند از مادرش دور شود. پسرکوچولوی نافرمان و شیطان تلوتلوخوران به اینسو و آنسو سرکشی میکند و سپس کمی مکث میکند و دوباره به سوی جایی که مادرش نشسته است میدود تا اطمینان حاصل کند او هنوز همانجاست.