«آدلاین ویرجینیا وولف» با نام اصلی «آدلین ویرجینیا استفن» نویسنده، مقالهنویس، شاعر، منتقد، ناشر و فعال فمینیست بریتانیایی متولد ۲۵ ژانویهی سال ۱۸۸۲ بود. وولف یکی از مشهورترین و ماهرترین نویسندگان بریتانیایی است که از نویسندگان نوگرای قرن بیستم به شمار میرود. وولف از اولین نویسندگانی بود که از روش جریان سیال ذهن برای نوشتن استفاده کرد.
وولف در خانوادهای مرفه در لندن متولد شد. او هفتمین فرزند خانواده بود. تمام دختران در خانوادهی وولف در خانه تحصیل میکردند. خانهای اشرافی با کتابخانهای کمنظیر و عظیم که دربردارندهی تمام آثار فاخر جهان بود. وولف از همان زمان، به مطالعه آثار کلاسیک پرداخت. او به مدت ۱۳ سال، تعطیلات خود را با خانوادهاش در خانهی تابستانیشان میگذراند. این خانه، که هنوز هم پابرجاست، پلات اصلی رمان «به سوی فانوس دریایی» را تشکیل میدهد که یادآور خاطرهی یک مسافرت خانوادگی قدیمی است.
در همین سنین، وولف از جانب دو برادر ناتنیاش مورد سواستفادهی جنسی قرار گرفت. وولف در آن دوران در سنی بود که حتی از ماهیت آنچه که اتفاق میافتاد آگاه نبود. زمانی که ۱۳ ساله بود مادرش از دنیا رفت و به دنبال آن، دو سال بعد خواهرش را نیز از دست داد. این اتفاقات، همهگی، اولین مشکلات روانی و اولین دورههای افسردگی وولف را برایش به همراه آوردند. اوایل دههی بیست سالگیاش، وولف در دپارتمان بانوان کالج کینگز به تحصیل پرداخت. او آلمانی، یونانی و لاتین را همزمان مطالعه میکرد. در همین فضا، برای اولین بار با فعالان مدافع حقوق زنان آشنا شد و در جریان کلیات جنبش فمینیسم قرار گرفت. جنبشی که وولف بسیار از آن تاثیر پذیرفت و بسیار بر آن تاثیر گذاشت. در سال ۱۹۰۴ وولف پدرش را نیز از دست داد و اینبار این ضربهی هولناک باعث بستری شدن وولف در یک آسایشگاه شد.
وولف در سال ۱۹۰۵ نوشتن را به طور حرفهای آغاز کرد. یک سال بعد، یکی دیگر از برادرانش را از دست داد. بعد از این واقعه و بعد از مرگ پدر، خواهر و برادران وولف خانهی پدریشان را فروختند و خانهای در محلهی بلومزبری لندن خریدند. این خانه، محل گردهمایی اندیشمندان، هنرمندان و نویسندگان زیادی شد. وولف در این خانه به همراه دیگر دوستان هنرمند و اندیشمندش، گروهی ادبی هنری را تحت عنوان «گروه بلومزبری» تاسیس کرد. در همین نشست و برخاستها وولف با همسرش دیدار کرد. آنها شدیدا به یکدیگر علاقهمند شدند و نهایتا ازدواج کردند. ویرجینیا در طی این ازدواج فامیلی همسرش «وولف» را گرفت. نامی که امروزه بیشتر با آن شناخته میشود.
بعد از ازدواج، وولف نوشتن را جدیتر دنبال کرد و در طی همین سالها بود که شیوهها و قالبهای مختلف نوشتار را در کارهایش به کار برد. او از شیوههایی نوین و کمتر استفاده شده برای به تصویر کشیدن دنیای درونیاش استفاده میکرد و در مسیر رسیدن به شیوهی خاص خود، حالتهای نوشتاری بسیار متفاوتی را امتحان کرد. حدود ۱۰ سال بعد از ازدواجشان، وولف و همسرش یک دستگاه چاپ خریدند و با همان دستگاه، انتشارات خودشان را با نام هوگارت تاسیس کردند. این انتشارات بیشتر برای انتشار آثار وولف به کار میرفت اما آثاری از «تی.اس.الیوت» و «زیگموند فروید» نیز از این انتشارات منتشر شدند.
در سال ۱۹۱۹ وولف با ویتا سکویل وست آشنا شد. دوستی آنها نهایتاً به رابطهای عاشقانه تبدیل شد. گرچه رابطهی عاشقانهی این دو مدتی بعد پایان یافت، دوستی و محبت بینشان تا زمان مرگ وولف از میان نرفت.
در سال ۱۹۲۵ وولف کتاب «خانم دلووی» که مشهورترین رمان او است را منتشر کرد. بعد از این، تقریبا تمامی رمانهای منتشر شده توسط وولف با استقبال منتقدان و خوانندگان روبهرو شدند و آثار بسیار موفقی بودند. وولف در تمام زندگیاش از بیماری روانی رنج میبرد و مدام در حال دست و پا زدن برای ادامهی زندگی بود. افسردگی هیچگاه وولف را رها نکرد و هر مرتبه، قویتر و سنگینتر او را در خود فرو میبرد. سرانجام وولف در ۲۸ مارس ۱۹۴۱، زمانی که ۵۹ سال داشت، اورکت خود را به تن کرد، جیبهایش را از سنگ پر کرد؛ و خود را در رودخانهی اوز غرق کرد.
آثار وولف برای کسانی که قدرت درک کلمات این زن خارقالعاده را دارند، همهگی سراسر شگفتیاند و سخت میتوان تعدادی از آثارش را گلچین شده معرفی کرد، با این حال در این مطلب به معرفی ۶ اثر برتر و بیشتر خوانده شدهی «ویرجینیا وولف» پرداختهام.
ارلاندو
«ارلاندو: یک زندگینامه»، یکی از زیباترین و مفهومیترین کتابهای ویرجینیا وولف است. داستان این کتاب حول محور موجودی به نام ارلاندو میگردد که سالهای بسیار زیادی زندگی میکند و هویت و جنسیت مشخصی ندارد و جنسیت و هویتش در طول رمان تغییر میکند!
این موجود افسانهای، در ابتدای کتاب، پسرک شاعری است که در عصر الیزابت در انگلستان زندکی میکند. ارلاندو، تجلی شعر و ادبیات است. در میانههای رمان، ارلاندو تغییر جنسیت میدهد و به یک زن تبدیل میشود! این تغییر به قدری نرم اتفاق میافتد که در نظر خواننده طبیعی جلوه میکند و انگار که هیچ راه دیگری به جز این، منطقی نبوده است.
این کتاب به زیبایی، نمایانگر جلوهای حقیقی و محبوس شده از ویرجینیا وولف است. وولف از آن دسته زنانی بود که در زندگی خود سختیهای بسیاری را متحمل شدهاند و بیشتر از آن، زندگی کردن در پوششی که ساخته و پرداختهی جامعهی زیر سلطه و حکومت مردان بود برای آنها سختی و عذاب در پی داشت. وولف برای خو گرفتن به چنین زندگیای تلاش بسیاری کرد اما روح سرکش و آزاد او برای محدود شدن در زندگیای که مقبول جامعه بود، زیادی بلند و بیپروا بود.
اگرچه که وولف از زنان بسیار سنتشکن دوران خود بهشمار میرود، طبیعی است که زندگی او با زندگیای که مقبول و محبوبش بود، تفاوت غیرقابل تصوری داشت. ویرجینیا وولفِ حقیقی برای همیشه، میان دیوارهای وجودی وولف مبحوس شدند. این دوگانگی هویت در تمام آثار وولف به خوبی خودش را نشان میدهد. اما ارلاندو را میتوان به نوعی، اوج بروز این بحران هویت برای وولف دانست. ماهیتی که هویت و جنسیت خود را مدام تغییر میدهد، تفسیر بسیار کامل و سادهای برای درگیریها و جنگهای ذهنی و درونی وولف است. بخشی از این بحران هویت مربوط به گرایش جنسی وولف بود. با آنکه وولف با شجاعت تمام، تمام جنبههای ساختار شکن وجودیش را ابراز کرد، در آخر باز هم، خود حقیقیاش هیچگاه نتوانست خود را از زندان درونی او برهاند. و در نهایت در این جنگ، در این دست و پا زدنهای متوالی، در این چنگ زدن به زندگی و ادامه دادن، وولف، خسته از زندگی، خسته از پنهان شدن و خسته از درد، خسته از دست و پا زدنها، غرق شد.
در نظر من، وولف همانند «سیلویا پلث»، همانند هزاران هزار زن دیگر، از آن دسته زنانی بود که در میان مشکلات و دردهایی که زندگی با خود به همراه میآورد، قربانی تفکرات، انتظارات و هویت از پیش تعیین شدهای که برایش انتظار میرفت شد. زنهایی که در بحران هویت دوگانه و ابراز کردن خود حقیقیشان دست و پا زدند و در آخر غرق شدند.
خانم دالووی
«خانم دالووی» یکی از مهمترین کتابهای تاریخ ادبیات است.
وولف در این کتاب، داستان یک روز از زندگی خانم دالووی را شرح میدهد. این شیوهی نگارش در آن زمان مرسوم نبود. نویسندگان کتابی به طول ۴۰۰ صفحه نمینوشتند که تمام اتفاقات آن تنها در یک روز رخ بدهد و شخصیت اصلی آن تنها یک نفر باشد. یک شهر، یک روز، یک زن.
خانم دالووی که زنی اشرافی است، دارد برای مهمانی شامی آماده میشود که عصر آن روز، میزبانی آن را برعهده دارد. داستان رمان در انگلستان و سالهای پس از جنگ جهانی اتفاق میافتد. کتاب با این جملات آغاز میشوند: «خانم دالووی گفت خودش گلها را میخرد.» ویرجینیا وولف این کتاب را به شیوهی سیال ذهن نوشته است و ممکن است خواندن آن در ابتدا برای خوانندگان سخت باشد. خط زمانی داستان مدام در حال تغییر است. ما در زمان به عقب و جلو پرت میشویم و گوینده مدام تغییر میکند و داستان از زبان شخصیتهای متعددی روایت میشود. با تمام اینها، رمان حول محور زندگی خانم دالووی میگردد. قلم وولف که همیشه منتقدان ادبی و زبانشناسان را شیفتهی خود کرده است، در کتاب حاضر طور دیگری جلوهگر میشود. در نظر بسیاری از منتقدان و مورخان، این کتاب حاوی تعدادی از بدیعترین و شیواترین جملاتی است که به زبان انگلیسی نوشته شدهاند.
کتاب شخصیتهای متعددی دارد و به علت تغییر راوی و سیال ذهن بودن کتاب، هنگام مطالعه بهتر است اینفوگرافی کتاب را در کنار خود داشته باشید.
به سوی فانوس دریایی
«به سوی فانوس دریایی» یکی از زیباترین آثار وولف است. آقا و خانم رمزی به همراه چندی دیگر از مهمانها تصمیم گرفتهاند برای تعطیلات به جزیرهای به اسم اسکای بروند. آنها قصد دارند به دیدن فانوس دریایی بروند. کتاب از سه بخش تشکیل شده و سراسر، مسیری است که این شخصیتها برای رسیدن به این فانوس طی میکنند. تغییراتی که در زندگی، افکار، شخصیت و هویت آنها رخ میدهد، در این رمان بررسی میشود.
کتاب از سه بخش تشکیل شده، بخش ابتدایی رمان که بلندترین بخش آن است، «پنجره» نام دارد. در این بخش یک روزِ خانوادهی رمزی به همراه مهمانهایشان از زبان راویان متعدد بیان میشود. در این بیانات که شخص گویندهی آنها مدام تغییر میکند، خواننده به درک کاملی از شخصیتهای کتاب دست پیدا میکند. بخش دوم که زیباترین بخش کتاب است «زمان میگذرد» نام دارد. در این بخش وولف به زیبایی تمام گذر ده سال را بر این افراد روایت میکند، ده سال و تغییرات شخصیتیای که این افراد در این ده سال از سر میگذرانند به زیباترین و بدیعترین شکل ممکن در طی چند صفحه برای خواننده روایت میشود. «فانوس دریایی» سومین بخش کتاب، ماجرای بازگشت این افراد به همان جزیره، و ادامهی سفرشان برای رفتن به فانوس دریایی است. این کتاب نیز به شیوهی سیال ذهن نوشته شده است.
اتاقی از آن خود
«اتاقی از آن خود» مقالهای بلند است که بر اساس سخنرانیهای وولف در کالجهای زنانهی نیوهم و گریتون نوشته شده است. وولف در این مقاله که با زبانی شاعرانه و بسیار تاثیربرانگیز نوشته شده است به محدودیتهای زن بودن میپردازد. او به مشکلات زنها، آزادیهای سلب شده از آنها، محدودیتها و انتظارات غلط جامعه از آنها صحبت میکند.
اولین نکتهای که وولف به آن اشاره میکند، دغدغهی دستمزد و مسکن است. او اظهار میدارد اگر زنان، قصد دارند به نویسندگی روی بیاورد و یا به صورت کلی در سدد پر و بال دادن با استعدادهای خود هستند، باید درآمدی مستقل و فضایی از آن خود داشته باشند، یعنی همان اتاقی از آن خود. به گفتهی او همین دو مسئله، مهمترین عواملی هستند که زنان را برای رفتن به سمت آرزوها و رویاهای خود، عقب نگه میدارند.
موجها
«موجها» یکی از سختخوانترین و پیچیدهترین کتابهای وولف است. در این کتاب شاهد تکگویی شش شخصیت هستیم. کتاب به روش سیال ذهن نوشته شده است و کتاب سختخوانی است.
موجها پرترهای از زندگی ۶ دوست است که زندگیشان به همدیگر گره خورده است کتاب به ۹ بخش تقسیم شده است و هر بخش سمبلها و نمادهای خودش را دارد. هرکدام از این ۹ بخش، مرتبط با یک مقطع از شبانهروز هستند. هر بخش با توضیحات دقیق و بینقصی از ارتباط این بخش با زندگی شروع میشوند. برای مثال بخش اول مربوط به اوقات صبحگاهی و صبح زود است. و ارتباط آن با زندگی مربوط به دوران کودکی است. در این بخش، به زندگی شخصیتها در آندوران میرویم و هر شخصیت، با بیان مونولوگی از افکارش جای خود را به شخصیت دیگری میدهد.
«صادق هدایت» در نگارش کتاب «بوف کور»، تاثیر بسیار زیادی از کتاب موجها گرفته است. تا حدی که پاراگرافهای بسیار زیادی در کتاب بوف کور، تقریبا بدون تغییر از کتاب موجها برداشته شدهاند.
بانو در آینه
«بانو در آینه» مجموعه داستانهایی است با سبکهای متفاوت، که وولف در طی این سالها دست به نوشتن در آنها زده است. به عبارتی این مجموعه داستان، دربرگیرندهی استایلهای متفاوت نوشتاری وولف است.