بخشی از کتاب خانهی ادریسیها را با هم بخوانیم. این کتاب به عنوان مشهورترین اثر غزاله علیزاده، نویسندهی فقید سبک رئالیسم، لوح زرین و دیپلم افتخار جایزهی «بیستسال ادبیات داستاننویسی» را از سوی وزارت ارشاد دریافت کرده بود و پس از انتشار در سال ۱۳۷۰ هجری شمسی، تاکنون در حدود پنجاه هزار نسخه فروش داشته است.
خانهی ادریسیها به روایتی واقعگرایانه از زندگی یک خانوادهی اشرافی در موقعیتی فانتزی از تسلط کمونیسم بر جامعه میپردازد.
+میخواستی مرا با این بکشی؟ چیز بهتری پیدا نکردی؟
-کارد مخصوص ابراهیمبیگ بود، استخوان را هم میبرید.
+حالا ماست را هم نمیبرد، یاور! زمان بد چیزی است.
-کی تو را فرستاد به اینجا؟ حتما خود شیطان؟!
+من شیطان را درس میدهم!
-تف به این دنیا! صورتش را از یک فرشته قرض گرفته، قلبش مثل شیطان سیاه است.
+هر سکهای دورو دارد…