در زندگی پرتلاطم ما رویدادهایی رخ میدهند که سبب ایجاد حالات مخالف در ما میشوند. مثلا گاهی عصبانی و خشمگین میشویم و زمین و زمان لعنت میفرستیم، گاهی به دوست و آشنا حسادت میکنیم که چرا آنچیزی را که او دارد ما نداریم، گاهی دست به بزرگنمایی موضوعات کوچک و ساده میزنیم و از کاه،کوه میسازیم. گاهی هم به افق خیره میشویم و حسرت چیزهای از دسترفته و به دستنیامده را میخوریم. اما تا کی؟ آیا میتوان برای تغییر این روند اقدامی کرد و برای بهبودیافتن شرایط زندگی چارهای اندیشید؟ برای پاسخ به این پرسش شاید مطالعهی کتاب «هنر خوب زندگیکردن» مفید باشد. کتابی که به قلم رولف دوبلی نوشتهشده و توسط عادل فردوسیپور، بهزاد توکلی، و علی شهروز ترجمه گشته و با همت انتشارات چشمه چاپ و به بازار نشر راه یافته است.
آشنایی با رولف دوبلی نویسندهی کتاب هنر خوب زندگی کردن
رولف دوبلی در سال ۱۹۶۶ چشم به جهان گشود. او زادهی سوییس و دارای مدرک دکترا در رشتهی اقتصاد است. دوبلی در سال ۲۰۱۳ کتاب هنر شفاف اندیشیدن را منتشر کرد که همین باعث شد نامش پرآوازه شود. دو کتاب دیگر دوبلی که از شهرت جهانی برخوردار هستند پیگیر اخبار بد نباشید و هنر خوب زندگیکردن نام دارند
نگاهی گذرا به کتاب هنر خوب زندگی کردن
یکی از کتابهایی که به ما یاد میدهد تا از حساسیتهای بیمورد زندگی دوری کنیم و به سوی یک زندگی بهتر و همراه با آرامش بیشتر گام بر داریم کتاب هنر خوب زنگیکردن اثر رولف دوبلی است. ما در این کتاب با بخشهایی روبهرو میشویم که بهشکل درسنامههایی ترفندهای خوب زندگیکردن را به ما میآموزند.. همچنین در آغاز هر بخش و زیر هر عنوان جمله یا عبارت کوتاهی آمده است بیانگر آنچیزی است که در آن بخش دربارهاش صحبت میشود. برای مثال: چهطور برد را به باخت تبدیل کنیم، چرا چیزهایی که قرار است برای ما زمان بخرند معمولا وقتمان را تلف میکنند؟، چرا باید کمتر بخرید و بیشتر تجربه کنید و یا چرا شناخت محدودیتهایتان اهمیت دارد؟
همانطور که مشاهده میشود این بخشها درسنامههایی هستند که در قالب پند یا پیشنهاد به مخاطب ارائه میشوند و او را با روشهایی که باید بهکار گیرد تا زندگی بهتر و مطلوبی داشته باشد آشنا میسازند.
جملاتی برگزیده از کتاب هنر خوب زندگی کردن
پذیرش بیقیدوشرط شکستها، کمبودها و باختها چگونه جبران میشود؟ اگر بخواهیم روی پای خودمان بایستیم، به مشکل برمیخوریم. معمولا دیگران را بسیار واضحتر از خودمان میبینیم. بنابراین بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، یافتن یک دوست یا شریک قابلاعتماد است که تمام معایبتان را همانطور که هست نشانتان دهد. حتا در این صورت هم مغز شما تمام تلاشش را میکند تا حقایقی را که دوستشان ندارد نادیده بگیرد. اما با گذشت زمان، یاد میگیرید که قضاوتهای دیگران دربارهی خودتان را جدی بگیرید.
***
هیچکسی دنیا را بهطور کامل نمیشناسد. دنیا برای مغز انسان پیچیدگیهای بسیار زیادی دارد. حتا اگر تحصیلات بالایی داشته باشید فقط میتوانید بخش کوچکی از دنیا را بفهمید. با اینهمه همان بخش کوچک هم بسیار مهم است و میتواند سکوی پرتاب شما به سمت رویاهای بلندپروازانهتان باشد. اگر چنین سکوی پرتابی نداشته باشید هرگز نمیتوانید از زمین بلند شوید.
***
این باور که شما میتوانید زندگی را مطابق یک برنامه پیش ببرید یک توهم است. شانس گاهی اوقات مثل یک توفان همهچیز را بههم میریزد. فقط در یک محل است که این توفان به نسیمی ملایم تبدیل میشود. آن هم درون دایرهی شایستگی است. شاید در آنجا هم پاروزدن برایتان چندان راحت نباشد، اما لااقل امواج به شما کمک خواهند کرد که در مسیر درستی حرکت کنید. اگر بخواهیم از استعارات کمی فاصله بگیریم، در دایرهی شایستگیتان تا حد زیادی در برابر توهمها و اشتباهات مصون هستید. حتا میتوانید ریسک بعضی از سنتشکنیها را بهجان بخرید، چون اطلاعات کافی از اوضاع دارید و میتوانید پیشبینی کنیدکه تقریبا چه اتفاقاتی قرار است بیفتد.