اگر از علاقهمندان دنیای فانتزی و داستانهای بیبدیل آن هستید، بعید است سرآمد تمام آنان یعنی رمان ارباب حلقهها را نشناسید. در این مقاله به بررسی داستانها و ماجراهای رمان و توضیحاتی دربارهی نویسندهی ارباب حلقهها میپردازیم که قطعاً برای شما جذاب خواهد بود. این مطلب شما را به سرزمینی اسرارآمیز خواهد برد.
امپراطوری مقتدر ارباب حلقهها در قلمروی داستان های فانتزی
با شهامت میتوان گفت که مجموعهی رمان ارباب حلقهها، شاهکاری درخشان از نویسندهای است که خلاقیتش در داستانپردازی و شخصیت آفرینی در دهههای اخیر بیبدیل بوده است. تالکین نویسندهی شاهکار ارباب حلقهها کسی است که سی. اس. لوییس، که خود نویسندهی مجموعهی فانتزی معروف نارنیا است.
او را مانند یک صاعقه در آسمانی صاف توصیف میکند که جهان ادبیات و خلق داستان را برای همیشه تغییری اساسی داده است. رمان ارباب حلقهها، فروشی بیشتر از ۱۵۰ میلیون نسخه داشته است و به چهل زبان دنیا نیز ترجمه شده است. این کتاب به عنوان بهترین کتاب قرن برگزیده شد و اقتباس بسیار موفق سینمایی آن بیش از ۱ میلیارد دلار فروش داشته و جوایز اسکار فراوانی را از آن خود کرده است.
دربارهی نویسنده رمان ارباب حلقهها
نابغهی نویسندگی، جان رونالد روئل تالکین در سال ۱۸۹۲ و در آفریقای جنوبی زاده شد. پدر و مادر تالکین انگلیسی بودند. او در سن چهار سالگی پدرش را در اثر بیماری از دست داد و مادر او نیز زمانی که جان دوازده سال بیشتر نداشت، در اثر دیابت از دنیا رفت. جان تا سن شانزده سالگی در یتیمخانه بود. با این وجود همهی محرومیتهای زندگی او را از پای در نیاورد. نویسندهی رمان ارباب حلقهها با گرفتن بورسیه در رشتهی زبانهای باستانی دانشگاه آکسفورد مشغول به تحصیل شد. او از این طریق با اسطورهها و افسانههای نروژی، گوتیک و ایسلندی آشنا شد.
جنگ و زندگی
جان در سن ۲۴ سالگی ازدواج کرد و سپس به عنوان ستوان دوم در جریان جنگ جهانی اول در دستهی تفنگداران لنکشایر شرکت کرد. وی پس از مدتی به دلیل ابتلا به تب سنگر به بیمارستان ارتش انتقال یافت. در همان حال، بیماری در بیمارستان شروع به نگارش داستان و شعرسرایی کرد. اولین فرزند جان یک سال پس از ازدواجش به دنیا آمد. جان در اواخر جنگ، به دانشگاه آکسفورد بازگشت. در سالهای بعدی زندگیاش صاحب دومین فرزند شد و در آن زمان در دانشگاه آکسفورد نیز به شغل تدریس مشغول شده بود. دانشجویانش او را مدرسی فعال و دوستداشتنی میدیدند. جان در همین سالها با سی. اس. لوییس نیز ملاقات کرد و این آغاز دوستی این دو شاهکارنویس دنیای فانتزی بود.
زمانی که تالکین در اوایل دههی ۱۹۳۰، به گفتهی خودش با خط خرچنگ قورباغهای روی یک تکهی کاغذ سفید دربارهی هابیتی نوشت که درون سوراخی در زمین زندگی میکرد، شاید خودش هم گمان نمیکرد در حال شکل دادن امپراتوری نیرومند دنیای فانتزی است.
فضای داستانی رمان ارباب حلقهها
پیش از ورود به امپراطوری ارباب حلقهها لازم است با سرزمینی که تالکین اغلب داستانهای خود از جمله رمان ارباب حلقهها را در آنجا به تصویر میکشد، آشنا شویم. این سرزمین خیالی و شگفتانگیز بخشی کوچک از یک دنیای بزرگتر است. کسی که تالکین آن را آردا نام نهاده است. این سرزمین که داستان رمانهای ارباب حلقهها و همچنین هابیت در آن رخ میدهد، مثل زمین ماست. (سرزمین رمان دیگر او سیلماریون شبیه به زمین در آغاز خلقت است.) در این سرزمین که داستانهای رمان ارباب حلقهها در آن میگذرد، نژادهای گوناگونی وجود دارد؛ اما چهار نژاد غالب بیش از بقیه هستند.
معرفی نوع شخصیتهای رمان ارباب حلقهها
یکی از نژادهای رمان، انسانها هستند، آنان «زاده» نامیده میشوند. نژاد انسانها میرا هستند اما روح آنان جاودان است. در میان نژاد انسانها، شرقیها انسانهایی هستند که خادم ارباب تاریکیاند و سعی میکنند سرزمین میانه را نابود کنند. آنان به صورت قبیلهای زندگی میکنند و صاحب فیلها و همچنین ارتشی نیرومند هستند. شمالیها نیز گروه دیگری از انسانها میباشند که محل زندگیشان حوالی کوهستانهای بلو و میستی است.
نژاد دیگر رمان ارباب حلقهها نژاد الف هاست . آنان نخستین فرزندان الواتور یا اِرو هستند که خالق تمام دنیای میانه است. الفها در دانایی و زیبایی سرآمد همهی نژادها هستند. آنها خود را کوئندی (سخنگو) نام نهادهاند. زبانشان مختص خودشان است و هیچ نژاد دیگری آن را نمیفهمد. الفها زیبا، باهوش، مغرور، قدرتمند، سریع و نامیراد هستند. الفها هرگز بیمار نمیشوند اما ممکن است که کشته شوند. قدرت سمع و بصر بالایشان بینظیر است و در میدان نبرد بسیار پرسرعت هستند. اما مورد تنفر ارباب سائورون یعنی مورگوت هستند؛ کسی که قصد دارد آنان را نابود کند و این بهایی سنگین که میبایست برای قدرتها و برتریهایشان بپردازند.
یک نژاد دیگر
نژاد دیگر که در رمان ارباب حلقهها خلق میشود، نژاد دورفها است. این نژاد اغلب در کوهها و غارها زندگی میکنند؛ بیشتر در مکانهایی مثل اِرِبور، آیرون هیلز، بلو ماونتینز و میستی ماونتینز. دورفهای رمان ارباب حلقهها در معدن کاری و نیز آهنگری استاد هستند و در میادین نبرد هم از خود دلیری بسیاری نشان میدهند. جثهی کوچکشان از مشخصههای نژادی آنان است، هرچند در هنگام جنگ بسیار نیرومند، خشمگین و پرتوان هستند.
نژاد بعدی رمان ارباب حلقهها، اورکها هستند. آنان از سوی ارباب تاریکی به وجود آمدهاند. این نژاد نیز بیشتر در کوهها زندگی میکنند و در سرزمینی تاریک به نام موردور اجتماع کردهاند زیرا نور آفتاب آزارشان میدهد. این نژاد در اصل همان اِلفهایی هستند که روی به تاریکی آوردهاند و در نتیجه، کمکم ظاهرشان تغییر کرده است و به اورکها بدل شدهاند. این نژاد خود به دو دسته به نامهای گوبلین و اوزاکای تقسیم شدهاند. اوزاکایها نوعی بسیار قدرتمند هستند که حتی نقطه ضعفهایشان نیز از بین رفته است. آنها در برابر آفتاب ضعیف نیستند. اما گابلینها جثهی کوچکتری دارند و بیشتر در همان نواحی میان کوهها و ناحیهی تاریک موردور زندگی میکنند.
اینک آغاز شاهکار بیبدیل رمان ارباب حلقهها
نگارش شاهکار ارباب حلقهها در دنیای فانتزی در فاصلهی سال های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۹ انجام شد. رمان ارباب حلقهها یک سه گانهی نه فقط فانتزی، بلکه حماسی نیز هست.
نخست بنابراین بود که رمان ارباب حلقهها در دو جلد انتشار یابد. اما به دلیل منافع اقتصادی و تجاری این کار تصمیم بر این شد تا ارباب حلقهها در سه جلد به نامهای یاران حلقه، دو برج، و بازگشت پادشاه به چاپ برسد. رمان ارباب حلقهها افتخارات فراوانی را از آن خود کرده که میتوان از میان آنها به جایزهی بینالمللی ادبیات فانتزی اشاره کرد که در سال ۱۹۵۷ به این اثر اختصاص یافت.
فیلم ارباب حلقهها
چندین اقتباس از روی سهگانهی ارباب حلقهها صورت گرفته اما موفقترین آنها، همان فیلمهای سهگانهای است که به کارگردانی پیتر جکسون و در سالهای ۲۰۰۱، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳، با نامهای ارباب حلقهها، یاران حلقه، ارباب حلقهها دو برج، و ارباب حلقهها بازگشت پادشاه ساخته شده است. هر سهی این فیلمها موفق شدند جوایز متعددی را در آکادمی اسکار از آن خود کنند. قسمت سوم ارباب حلقهها، یعنی بازگشت پادشاه، کاندیدای جایزهی بهترین فیلم نیز شد. این قسمت از ارباب حلقهها دومین فیلم در آن زمان بود که توانست رکورد یک میلیارد دلار فروش را بزند و مجموعاً یازده جایزهی اسکار را از آن خود نماید.
خلاصهی داستان ارباب حلقهها، یاران حلقه
داستان نخستین قسمت از سهگانهی ارباب حلقهها از روستایی به نام شایر شروع میشود؛ در اینجا فرودو بگینز، حلقهی اسرارآمیز قصه را از پسرعمو و سرپرستش بیلبو، به ارث دریافت میکند. هیچیک از آن دو از قدرت حقیقی این حلقه و مالک اصلی آن باخبر نیستند. اما شخصی دیگر که همان گاندولف خاکستری است، در این تردید است که مبادا صاحب حلقه، سائرون باشد. بالاخره گاندولف به ماهیت اصلی این حلقه پی میبرد و اوست که تمام ماجرای حلقه را برای فرودو بیان میکند.
ارباب حلقهها یاران حلقه
تصمیم فرودو
در این قسمت از رمان ارباب حلقهها فرودو تصمیم خود را میگیرد که به همراه رفیق خود، سم و همچنین دو همراه دیگر به نامهای مری و پیپین که همراهان ناخواندهای هستند، راهی شهر بری شوند و سپس به گاندولف ملحق گردند. این سفر آسان نیست و آنان با سواران سیاه روبهرو می شوند سواران سیاه در بخش اول رمان ارباب حلقهها، مرگبارترین و وحشتناکترین موجودات محسوب میشوند. فرودو و سه همراهش نهایتاً موفق میشوند که از آنان بگریزند و خود را به شهر بری برسانند و در یک مسافرخانه اقامت کنند.
ماجراهای تازه
ماجراها و دشواریها در رمان ارباب حلقهها پایان ندارد. در این زمان است که گاندولف که رفته بود تا با سارومان مشورت کند، به دلیل اطلاع از همدستی سارومان با ارباب تاریکی، زندانی میگردد. او که قرار بود در مسافرخانهی بری به هابیتها بپیوندد، اینگونه نمیتواند بر سر قرارشان حاضر شود؛ بنابراین آنان بسیار نگران میشوند.
اما در همین جای داستان آنانا با یک مبارز دیگر به نام استرایدر آشنا میشوند که گاندولف قبلاً در نامهی خود به فرودو دربارهی او سخن گفته بوده است. استرایدر میتواند هابیتها را راضی کند که به عنوان یک محافظ همراهشان باشد. اما بازهم سواران سیاه بر روی تپهی آنها را پیدا کرده و فرودو را مجروح میکنند. استرایدر ناچار میشود به سرعت فرودو را به سرزمین الفها، ریوندل برساند تا ارباب ریوندل الروند، فرودو را درمان کند.
جلسهی سران و تصمیم برای نابودی حلقه
قهرمان بخش اول رمان ارباب حلقهها، فرودو در آن سرزمین بهبود مییابد و جلسهای در آنجا تشکیل میشود که حضور سران و نمایندگان همهی نژادها و گروههای گوناگون میدل ارث در آن شرکت دارند. در آنجاست که گاندولف که موفق شده از حبس سارومان خود را نجات دهد، حضور مییابد و هابیتها هم میتوانند هویت واقعی استرایدر را بفهمند. آنان متوجه میشوند که استرایدر، در واقع آراگورن است که وارث ایزیلدور است.
افراد حاضر در جلسهی فرودو به همراه سم، گاندولف، پپین، مری، لگولاس، برومیر، گیملی و آراگون برگزار میگردد و تصمیمی که در جلسه گرفته میشود این است که فرودو به کوه نابودی موردور برود، همانجایی که در ابتدا حلقه ساخته شده و در آنجا حلقه را نابود کند. به این ترتیب، یاران حلقه راهی این سفر پرخطر میشوند که هیجانانگیزترین ماجرای بخش اول رمان ارباب حلقهها است.
سفر پر خطر یاران حلقه
در این بخش از رمان ارباب حلقهها میخوانیم که خیلی زود به دلیل مداخلهگریها و سحر و جادوهایی که سارومان ایجاد میکند، یاران حلقه ناچار میگردند که از معدنی به نام موریا بگذرند. البته این معدن نیز توسط گابلینها به تصرف درآمده و در آنجا همهی دورفها به قتل رسیدهاند. سپاه بیشمار گابلینها اینک یاران حلقه را محاصره میکنند و نبردی سخت میان آنان در میگیرد. اما این نیز همهی ماجرا نیست و در همین اثنا موجودی به نام بارلوگ نیز از جهنم، برای کشتن یاران حلقه سر میرسد.
گاندولف با او رویارو میشود و بارلوگ را به سیاهی پرت میکند، اما خودش هم همراه با بارلوگ به آنجا سقوط میکند. یاران حلقه به دلیل سقوط گاندولف بهتزده و ناراحت هستند اما باید همچنان مسیر خود را ادامه دهند و این در حالی است که اورکهای آیزنگارد نیز در تعقیب آنان هستند.
یاران حلقه سرانجام به کوه امون هم میرسند. در آنجاست که برومیر وسوسه میشود و سعی میکند که حلقه را به چنگ آورد اما فرودو به همراه دوستش سم میگریزد و از یاران حلقه جدا میگردند. اینک در نبردی که میان اورکها و یاران حلقه صورت میگیرد، برومیر کشته میشود و پیپن و مری به اسارت اورکها رد می آیند. تا به ایزنگارد سپرده شوند. اما گیملی ، لگولاس و آراگورن نیز به منظور نجات مری وپپین، اورکها را تعقیب میکنند.
خلاصهی داستان ارباب حلقهها، دو برج
در ادامهی بخش اول رمان ارباب حلقهها، آراگورن، گیملی و لگولاس و گیملی در تعقیب اورکهای آیزنگارد هستند تا مری و پیپین را نجات دهند. وقتی که اورکها توسط ایومر و سواره نظام او در قلمروی روحان کشته میشوند، مری و پپین نیز موفق میشوند به جنگل فانگورن بگریزند.
آن دو در آنجا با تری بیرد، یک آنت دوست میشوند. آراگورن، گیملی و لگولاس برای پیداکردنشان وارد این جنگل عجیب زنده میشوند و ناگاه اتفاق عجیبی رخ میدهد. گاندولف در آنجا با یک ظاهر جدید به ملاقات آنان میآید و بیان میکند که از دنیای دیگر برگشته تا در این جهان ماموریت خود را به پایان برساند. گاندولف هم داستان بازگشتش را برایشان تعریف میکند و هم به آنان خبر میدهد که مری و پیپین در جای امنی هستند. بنابراین همگی به همراه همراهی ادوراس که پایتخت روحان است، میشوند.
ماجراهای روحان
در این بخش از رمان ارباب حلقهها میخوانیم که پادشاه روحان یعنی تئودن اسیر جادوی سیاه گشته است. اما گاندولف است که او را از این جادو نجات میدهد. پس از این، گاندولف برای اینکه ایومر را بیابد از آنان جدا میگردد و وعده میدهد که به همراه ارتشی بزرگ بازخواهد گشت. پادشاه روحان همراه با همهی اهالی ادوراس به سوی هلمز دیپ راهی میشوند تا در مقابل ارتش سارومان بایستند. در این مسیر، بازهم اورکهایی از سوی سارومان به آنان حمله میکنند و نبردی نیز بین آنان ایجاد میشود و به مفقود شدن آراگون میانجامد.
خیلی زود، آراگون در حالی که زخمی است به آنان میپیوندند و آنان را از ارتشی ده هزار نفری که سارومان برای نابود کردن انسانها فراهم کرده میگوید. همه ناامید شده و خود را شکستخورده میبینند که ارتش الفها برای یاریشان سر میرسد و اینک کمی در قلعهی هلمز دیپ امید پیدا میشود. نبرد سهمگین میان نیروهای خیر و شر در میگیرد.
این درحال است که فرودو و دوستش سم نیز در حال طی کردن راه خود به سوی موردور هستند و موجودی به اسم گالوم اسیر آنهاست تا مسیر موردور را به آنان نشان دهد. هنگامی که آنان خود را به دروازهی سیاه میرسانند، عبور از آن را غیرممکن مییابند و به همین دلیل گالوم به آنان راه مخفی و خطرناک دیگری را نشان میدهد اما او خود نقشه شومی دارد تا حلقه را به دست آورد.
خلاصهی رمان ارباب حلقهها، بازگشت پادشاه
اکنون در سومین بخش رمان ارباب حلقهها، سارومان نابود شده و آیزنگارد توسط انتها ویران شده است، اما دشمن اصلی باقی مانده است و او موردور و ارباب تاریکی است. قهرمانان رمان ارباب حلقهها فرصتی برای جشن پیروزی ندارند. قرار است موردور یک سپاه عظیم راهی میناث تریس کند و در یک نبرد بیرحمانهی نابرابر نسل انسان را به نابودی بکشاند.
گاندولف به سوی میناث تریس میرود تا خبر جنگ را به آنان بدهد جانشین میناث تریس او را نادیده میگیرد. در نتیجه گاندولف به همراه پپین مشعل درخواست کمک را روشن میکند و همهی قلمروها را به یاری میخواند. خبر این یاریخواهی به روحان میرسد و تئودن پادشاه روحان همراه با ارتش خود، و نیز با همراهی آراگورن، گیملی، لگولاس و یاران دیگر شتابان راهی میناث تریس میشوند.
آراگورن، گیملی و لگولاس راه مردگان را که در مسیر کوهستان است در پیش میگیرند تا ارواح طلسم شدهای را که به فرمان پادشاه عمل نکردهاند با خود به عنوان نیرویی برای نبرد همراه سازند. پس از اینکه کشمکشهایی بسیار میان آنان با آن ارواح به وجود میآید، آنان به مردگان قول رهایی میدهند و سرانجام ارتشی از آنان را با خود همراه مینمایند. آنان با شکست دادن دزدان دریایی و تصرف کشتیهایشان راهی میناث تریس حرکت میشوند.
نبرد میناث
نبردی که در میناث تریس رخ میدهد نبردی سهمگین است اما با سر رسیدن ارتشی که روحان گسیل داشته، معادلهی این نبرد به سود انسان ها میچرخد. البته این پیروزی هم چندان دوامی ندارد. ماموتهای غول پیکری از راه میرسند و باز هم شانس پیروزی اورکها را افزایش میدهند.
تئودن در اینجا کشته میشود و دختر او برای انتقام گرفتن، اول اژدها و سپس قاتل پدرش ویچ کینگ نابود میکند. در اینجاست که آراگورن، گیملی و لگولاس همراه با ارتش خود به آنان ملحق میشوند. اینگونه همهی زمین از دشمن پاک میشود. آراگورن که اینک وارث ایزیلدور و پادشاه حقیقی میناث تریس است، میبایست بر تخت پادشاهی بنشیند. اما باز هم فرصتی برای او نیست و آنان باید راهی موردور شوند تا به فرودو کمک کنند.
آیا فرودو مرده است؟
عنکبوت غولپیکری فرودو را نیش زده است و او اسیر اورکهای موردور شده است. سم گمان میکند فرودو مرده است. به همین علت حلقه را برمیدارد تا اگر لازم شد تنها به مسیر ادامه دهد. اما از اورکها میشنود که فرودو نمرده است. بنابراین او را نجات میدهد. سپس آن دو به همراه هم راهی کوه نابودی میشوند. گالوم همچنان فرودو را تعقیب میکند تا حلقه را به دست بیاورد.
فرجامی خوش و پیروزی روشنایی
در کوه نابودی، سرانجام نبردی میان او و فرودو درمیگیرد. درنهایت، حلقهی اسرارآمیز همراه با خود گالوم در گدازههای آتشفشانی میافتد. پس اینگونه بساط تاریکی برای همیشه برچیده میگردد.
اینک آراگورن میتواند تاجگذاری کند. اینک زمان وداع هابیتها با یاران حلقه است که یکدیگر را قبل از اینکه فرودو و گاندولف به سرزمین نامیرا عزیمت کنند، برای بار آخر ملاقات میکنند.
توجه به اندیشه های تالکین
آثار تالکین از جمله رمان ارباب حلقهها به موضوع بسیاری از پژوهشهای علمی در حوزهی ادبیات فانتزی تبدیل شده است.
مطالعهی آثار نویسندهی رمان ارباب حلقهها در اوایل سال ۲۰۰۰ به نحو چشمگیری افزایش یافت.
شاعر مشهور و برجستهی قرن بیستم به نام دبلیو اچ اودن طرفدار جدی آثار تالکین بود. رمان ارباب حلقهها را از نظر او یک شاهکار تمام است. اودن معتقد بود رمان ارباب حلقهها که به یادماندنیترین اثر تالکین است، از برخی ابعاد، حتی بر موفقیت بهشت گمشده اثر جان میلتون نیز برتری یافته است.