طبیعتا کسی که با «فمینیسم» آشنایی نداشته باشد، آن را یک مکتب ضد مرد میداند! ولی فمینیسم، اعتقاد به برابری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جنسیت زن و مرد با یکدیگر است. گرچه منشأ اصلی فمینیسم عمدتا از غرب است، اما امروزه در سراسر جهان شناخته شده است. و توسط نهادهای مختلفی نشان داده می شود. یکی از این نهادها، عرصهی ادبیات است. که بیشترین فعالیت را در این زمینه دارد.
اما فمینیسم چگونه شکل گرفت؟ چرا زنها به این فکر افتادند که باید از حق خود دفاع کنند؟ این کاملا مشهود و بدیهی است. از همان ابتدا در غرب و شرق، حقوق زنها تا حد زیادی نقص میشد. حتی لوی استروس نیز مبادلهی کالا به کالای زنها را اصل شروع تعاملات اجتماعی میدانست! پس میتوان نتیجه گرفت که از همان ابتدا، به طور دردناکی به زنها به چشم کالا و هدیه نگاه میکردند. در حقیقت، در طول تاریخ (چه غرب و چه شرق) زنها باید در خانه میماندند. درحالی که زندگی عمومی مختص مردان بود. این مسئله در کتاب «دیگری در اندرونی» مرضیه بهرامی برومند به خوبی نشان داده میشود. چرا که او حتی به نحوهی معماری خانهها در ایران اشاره میکند که برای زنها و به نوعی طراحی شده که آنها را در خانه محبوس بدارد و از نظرها حفظ کند.
در اروپای قرون وسطی، زنان از داشتن اموال، تحصیل یا فعالیت در مسائل اجتماعی محروم بودند. در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه، آنها مجبور شدند که در ملا عام، حجاب کرده و روسری بپوشند. حتی در مناطقی از آلمان، شوهر هنوز حق فروش همسر خود را داشت. در اوایل قرن ۲۰ ، زنان نه میتوانستند رای دهند و نه مقام سیاسی داشته باشند. این در اروپا و بیشتر بخشهای ایالات متحدهی آمریکا حاکم بود. و آنها را به خاطر «زن بودن» محروم میکردند. زنها حتی نمیتوانستند بدون حضور یک مرد (همسر، پدر، برادر یا حتی پسر) فعالیت تجاری داشته باشند.
زنان متاهل نمیتوانستند بدون اجازهی شوهر خود، فرزندانشان را کنترل کنند. علاوه بر این، زنان در برخی رشتهها نمیتوانستند تحصیل کنند. یا از یک مقطع خاص نمیتوانستند بیشتر درس بخوانند. و حق فعالیت در بیشتر مشاغل را نداشتند. در برخی از مناطق جهان، این محدودیتها در مورد زنان همچنان ادامه دارد.
تاریخ شروع فمینیسم
اگرچه شواهد اندکی از اعتراض زنها به چنین وضعیتی در تاریخ باستان وجود دارد، ولی آنها از همان ابتدا اعتراضهای خود را به نحوی آغاز کردند! به نقل از مجلهی بریتانیکا، در قرن سوم قبل از میلاد، از زنها به عنوان هدایایی گرانبها برای مبادلهی کالا به کالا استفاده میشد. قرار بر این بود که این قانون لغو شود ولی کنسول مارکوس پرسیوس کاتو در برابر لغو این قانون تلاشها و مقاومت زیادی به خرج میداد. درست در همان زمان، زنهای رومی در تپهی Capitoline جمع شدند و از ورود متجاوزها به انجمن خود جلوگیری کردند. کاتو آن زمان احضار داشت که:
اگر الان پیروز شوند، بعدا دست به چه کارهایی خواهند زد؟ به محض اینکه زنها با مردها برابر شوند، آنها را زیر پای خود گذاشته و فرمانروایی میکنند.
اگرچه این ماجرا به قرنها قبل (حتی قبل از میلاد مسیح) برمیگردند، ولی یکی از شورشهای استثنایی است که در تاریخ بشر ضبط شده است. به طور کلی در بیشتر تاریخ باستان به طور محدودی راجع به صدای زنها و مبارزات آنها علیه این محدودیتها و تحقیرها صحبت شده است.
در اواخر قرن ۱۴ و اوایل قرن ۱۵ اولین فیلسوف فمینیست، کریستین دی پیزان نگرشهای رایج نسبت به زنان را با فراخوانی جسورانه جهت آموزش آنها به چالش کشید. پس از او لورا سرتا، زنی ونیزی این نگرشها و اقدامات جسورانه را ادامه داد و در سال ۱۴۸۸، کتاب «نامههای خصوصی یک فمینیست رنسانسی» را چاپ کرد. این کتاب به طور گسترده راجع به شکایات زنان از محرومیت تحصیلی، ظلم زناشویی و محرومیتها و محدودیتهایی که برای آنها در انتخاب لباس تعیین میشد، صحبت میکرد.
در اواخر قرن شانزدهم، دفاع از حقوق زنان به یک ژانر ادبی تبدیل شد. نویسندگان یکی پس از دیگری نسبت به این وضعیت در آثار خود اعتراض میکردند. و مدافعان وضع زنان را سطحی و ذاتاً غیراخلاقی توصیف میکردند. فمینیستهای نوظهور نیز لیستی طولانی از زنان شجاع و موفق تهیه میکردند واعلام میکردند که اگر تحصیلات برای زن و مرد به صورت یکسان برگزار شود، آنها نیز از حق مساوی با مردان بهرهمند خواهند شد.
تا اواخر قرن شانزدهم، بحث «دفاع از حقوق زنها» و «فمینیسم» به انگلستان نرسید. در اواخر قرن شانزدهم، نویسندگان انگلیسی راجع به ماهیت واقعی زنها به جدال پرداختند. در حقیقت دست نوشتههایی در انگلیس منتشر شد که ماهیت زنها را به طور کلی تمسخر میکرد. بنابراین، اولین فمینیست انگلیسی به نام جین انگر نسبت به این قضیه در کتاب «جین انگر، محافظت او از زنها» اعتراض کرد.
اما افکار حقیرانه نسبت به زنها همچنان تا بیش از یک قرن ادامه داشت. تا اینکه یک نویسندهی انگلیسی دیگر به نام مری آستل، در کتابی به عنوان «یک پیشنهاد جدی به خانمها» به این وضعیت اعتراض کرد. این کتاب که از سال ۱۶۹۴ تا ۱۶۹۷ منتشر شد، در دو جلد نوشته شده است. کتاب این موضوع را پیشنهاد میکند که زنانی که به مذهب یا ازدواج علاقهی چندانی نشان نمیدهند و نمیخواهند در نهایت یک راهبه شوند، باید بتوانند در محفلی مخصوص به خودشان درس بخوانند، کار کنند و به زندگی بپردازند.
جهانی شدن فمنیسم
با پایان قرن بیستم، فمینیستهای اروپایی و آمریکایی با جنبشهای فمینیستی نوپا در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین شروع به تعامل کردند. هنگامی که این اتفاق افتاد، زنان کشورهای پیشرفته از دانستن برخی وقایع دردناک در شرق و یا کشورهای محروم، به شدت آزرده خاطر و وحشتزده شدند. برای مثال میتوان به حجاب اجباری، ازدواج اجباری، قتل دختربچهها و دفن نوزاد دختر، سوزاندن بیوهها، ختنه کردن زنها و کودک همسری اشاره کرد.
خیلی از فمینیستهای غربی با شنیدن این مسائل،خود را ناجی زنان جهان سوم دانستند. ولی اقدامات و افکار آنها برای زنهای این کشورها عجیب غریب و پوچ به نظر میرسید. چون آنها در مشکلات فراوانی فرو رفته بودند و به شدت مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند. به عنوان مثال، در بسیاری از مناطق آفریقا، وضعیت زنان با ورود استعمار اروپا تا حد زیادی بدتر شد. در این مناطق، با وجود امپریالیسم اروپا، این تصور که مرد سالاری مهمترین مشکل است واقعا پوچ به نظر میرسید.
در اواخر قرن بیستم یا حتی قرن بیست و یکم، همچنان در برخی کشورها زنها به شدت محدود میشوند و نمیتوانند زندگی ایدهآلی که آنها را خوشحال میکند داشته باشند. آنها توسط همسران، پدران و جامعهی مرد سالار محدود میشوند. جامعهای که از همان کودکی او را با خاله بازی و در فضایی اندرونی بار میآورد و به مغزش افکار ذاتگرایی القا میکند. اینکه او ذاتا یک «ضعیفه» است و باید مثل «ضعیفها» رفتار کند. به قول فمینیست معروف سیمون دی بووار، آدمی زن زاده نمیشود، بلکه زن میشود.
به طور کلی و به ویژه در غرب، فمینیسم بر هر جنبه از زندگی ارتباطات و بحثهای معاصر تأثیر گذاشته است. از افزایش نگرانی در مورد زبان جنسیتی تا ظهور رشتههای دانشگاهی مانند مطالعات زنان و اکوفمینیسم. ورزش، قوانین طلاق، آداب و رسوم جنسی و مذاهب سازمان یافته، همه در بسیاری از نقاط جهان تحت تأثیر فمینیسم قرار گرفتهاند.
نقش زنان در عرصهی ادبیات و معروفترین نویسندگان فمینیست
فعالیت زنها در عرصهی ادبیات و تئاتر از دورهی رنسانس تا حد زیادی بیشتر شد. گرچه در آن زمان، از زنها در آثار ادبی یا تئاترها بیشتر سواستفاده میکردند و مردها در آثار خود، از آنها به عنوان کالاهایی جنسی یاد میکردند. رفته رفته نویسندگان زن آثار مختلفی را به ثبت رساندند که متاسفانه آنچنان که باید مورد تایید قرار نمیگرفت. در آن دوره، به زنهایی که از راه نویسندگی کسب درآمد میکردند، به چشم یک روسپی نگاه میشد. درست در همان زمان نویسندگان پاکدامنی مثل فرانسیس برنی یا جین آستین فعالیتهای خود را شروع کردند. در رمانها و آثار آنها، زنها معمولا قهرمانهای اصلی بودند. از بزرگترین و تاثیرگذارترین نویسندگان فمینیست میتوان به جین آستین، افرا بهن، شارلوت برونته، جورج الیوت، توماس هاردی، مری لیپور، توماس میدلتون، کاترین منسفیلد، زیتون شراینر، ویلیام شکسپیر و ویرجینیا وولف اشاره کرد.
آثار معروف فمینیستی
گردآوری و معرفی تمام کتابهای نوشته شده توسط فمینیستها تقریبا غیر ممکن است. رمانهای فانتزی، تاریخی و داستانهای مختلف زیادی برای زنده ماندن زنان نوشته شده است. علاوه بر این، مجموعهی مقالهها، زندگینامه ها و تئوریهای مختلف نیز در این زمینه نوشته شده که زنان را زنده نگه میدارد و راجع به حقوق اصلی آنها به عنوان یک انسان صحبت میکند. کتاب های مربوط به فمینیسم و تجربیات زنان به شما در درک وضعیت موجود زنان در جهان کمک میکند.
فرقی نمیکند که خواهان کسب اطلاعات بیشتر راجع به جنبش زنان در سراسر جهان باشید یا فقط بخواهید چند داستان جذاب و زیبا بخوانید که قهرمانان آنها، زنها هستند. ما در ادامه شما را با چند نمونه از بهترین کتابهای نوشته شده در حوزهی فمنیست آشنا خواهیم کرد.
این کتاب در حقیقت مقالهای از نویسندهی نیجریهای است. این کتاب اهمیت آگاهی به مسائل فمینیستی در دنیای مدرن امروزی را مشخص میکند.
- من، ریگوبرتا منچو: یک زن هندی در گواتمالا
الیزابت بورگوس-دبراى، مردمشناس، فعال حقوق بشر و برندهی جایزهی صلح نوبل از گواتمالا است. او در این کتاب از زندگی خود و مبارزه برای حفاظت از حقوق زنان بومی گواتمالا صحبت میکند.
- زیر درختان نجواگر
نویسنده ی فمینیست، چینلو اوکپارانتا، در این رمان که جریان جنگ داخلی نیجریه و پس از آن را به تصویر میکشد. داستان ایجئوما را روایت میکند. ایجئوما دختری است که عاشق دختری دیگر میشود. و در جامعهای که او را نمیخواهد، با خود و گرایشش کنار میآید.
- فمنیستها صورتی یا سایر دروغها را نمیپوشند: زنان شگفتانگیز و مفهوم دنیای زنانه برای آنها
این کتاب با معاونت اسکارلت کرتیس نوشته شده است. و در آن، فعالان مطرح و بازیگران حرفهایی خواندنی زدهاند. برای مثال میتوان به سفیر زنان سازمان ملل، اما واتسون و سایر چهرههای مشهور اشاره کرد. آنها هر یک نوبهی خود، برداشت شخصی خود از فمینیسم را بیان کردهاند.
- من مالالا هستم: دختری که برای حق تحصیل خود جنگید. و طالبان به او شلیک کرد
مالالا یوسفزی، یک فعال پاکستانی است. که برای حق تحصیل خود جنگید و هنگام سوار شدن به اتوبوس مدرسه گلولهای به سر وی اصابت کرد. خاطرات او که توسط کریستینا لمب نوشته شده است. و داستان زندگی مالالا و فعالیتهای او را روایت میکند.
- به وقت پروانهها
پاتریا ، مینروا و ماریا ترزا میرابال رهبران مقاومت در برابر دیکتاتوری تروجیلو در جمهوری دومینیکن بودند. تا اینکه در سال ۱۹۶۰ ترور شدند. این رمان توسط جولیا آلوارز نوشته شده و ماجراهای آنها را در روایتی داستانی به تصویر میکشد.
جنس دوم، رمانی مشهور است که توسط سیمون دوبوار نوشته شده و خواندن آن برای همهی انسانها اساسی و ضروری است. در این کتاب، دوبوار تحلیلی از معنای زن بودن، دیگری بودن و نابرابری ناشی از آن را بررسی میکند.
- اکوفمنیسم
در این کتاب، ماری میس و واندانا شیوا رابطهی بین مرد سالاری و تخریب طبیعت را بیان میکنند. و کمک جنبش زنان به اقدامات محیط زیستی و سایر جنبشهای اجتماعی توسط زنها را بررسی میکنند.
- من میدانم که چرا پرنده در قفس میخواند
این کتاب خاطرات مایا آنجلو را بیان میکند. دختری شاعر و فمینیست که در جنوب ایالات متحدهی آمریکا بزرگ شد و باید در زندگی با رنج و زجری که در گذشته متحمل شده بود، مقابله میکرد.
این کتاب در حقیقت مقالهای است که در سال ۱۹۲۹ توسط ویرجینیا وولف نوشته شد. در این کتاب نیاز زنها به یک فضای واقعی برای زنان در ادبیات بیان شده است و از مشکلاتی که سیستم حکومت مردسالاری برای زنان ایجاد کرده و آنها را خفه میکند، حرف میزند.
آغاز آشنایی ایرانیها با فمینیسم
در گذشته زنان زیادی نمیتوانستند راجع به فمینیسم یا حق اصلی زنان در ایران صحبت کنند، چرا که مردسالاری از گذشته تا به امروز پایدار است و هر زن ایرانی، با مشکلات زیادی در زندگی دست و پنجه نرم میکند. اما سیمین دانشور، یکی از اولین نویسندگانی است که در اکثر آثار خود، راجع به حقوق زنها در ایران صحبت میکند و یک فمینیست تمام عیار است. او در آثار خود فرهنگهای باستانی و مردسالاری را با روایتی داستانی به تصویر میکشد و چشم و گوش مخاطب را به موارد زیادی باز میکند.
از جمله رمانهای سیمین دانشور میتوان به سووشون، جزیره سرگردانی، ساربان سرگردان و کوه سرگردان اشاره کرد. پس از او، نویسندگان زیادی جهت نوشتن آثار فمینیستی روی کار آمدند و خود را فعالان حقوق زنها معرفی کردند. از آنها میتوان به مرضیه بهرامی برومند، شهلا اعزازی، فیروزه فیروز، مهرانگیز کار، ژیلا موحد شریعت پناهی و مهرنوش نجفی راغب اشاره کرد.
توجه:
در این مطلب از سایت weforum.org اقتباسی آزاد صورت گرفته است.
ننگ بر جنبش جنایتکار فمینیست
چرا جنایتکار؟ اینکه زنا حقشون رو مطالبه کنند جنایت معنی داره نر ایرانی؟
شما ماده ایرانی نباش