بخشی از کتاب «انسان خداگونه» را باهم خواهیم خواند. کتابی تاریخی تحلیلی از یووال نوح هراری، نویسندهی اهل رژیم اشغالگر قدس که درواقع ادامهای بر کتاب بسیار مهم و صدالبته جنجالی انسان خردمند، محسوب میشود. این کتاب برای اولین بار در سال ۲۰۱۵ میلادی به زبان عبری نوشته شد و در مدت کوتاهی به اکثر زبانهای زندهی دنیا اعم از انگلیسی، فرانسوی، هلندی، آلمانی و البته فارسی ترجمه شد. کتاب حاضر، اثری غیرداستانی و ساختارشکنانه است که با تکیه بر مکتب اومانیسم، سعی میکند تا پیشفرضهای مطرح شده در «انسان خردمند» را به جایگاهی بالاتر بیاورد و مورد تحلیل و بررسی بیشتری قرار دهد. تحلیل تاریخِ بشریت، بهترین عنوانی است که میتوانیم به «انسان خداگونه» نسبت دهیم، گرچه که خود نویسنده از عنوان «تاریخ مختصر آینده» برای زیرتیترِ کتابش استفاده کرده و اعتقاد دارد که پیشگویی بزرگی از تاریخ آینده و اتفاقاتی که برای انسان مدرن خواهد افتاد، انجام داده است. این کتاب به نوعی آیندهی محتوم گلوبالیستها برای جهان محسوب میشود.
درواقع از آنجایی که نظام سرمایهداری (کاپیتالیسم) تمام سعی خود را بر بهرهکشی از انسانها -خاصه طبقهی کارگر- انجام داده و در این راه موفق هم بوده است، دیگر وقت ورود جدی گلوبالیسم است. مکتبی که میخواهد علاوه بر نهادهای ثروت و قدرت که در سرمایهداری از چنگ کارگران درآمده بودند، این بار کل کرهی زمین را سند بزند.
اما نکته اینجاست که این ایدئولوژی برخلاف تصور همگان عمل میکند و در ظاهر برای فریب عامهی جهان کنونی و همسوسازی آنان با اهداف خود، شعارها و پزهای انساندوستانه میدهد. شعارهایی که پر واضح است، مصادره به مطلوب خواهند شد و اگر در نقل قول حاضر، این ایدئولوژی با تروریسم مشکل دارد، به معنی نفی تروریسم نیست. بلکه گلوبالیسم، به دنبال تروریسمی ریشهای و ورای دلایل یا انگیزههای محدود قومیتی، نژادی، مذهبی و… از تروریسم کنونی میگردد.
بهترین تمثیلی که میتوانیم ارائه دهیم، همان ضربالمثل معروف است؛ درواقع گلوبالیستهایی چون یووال نوح هراری و دوستانش اعم از بیل گیتس، ایلان ماس.
ک و دیگران، دزدهای روز هستند که قرار است دست دزدهای شب را قطع کنند. بیایید با هم این تکه از کتاب را بخوانیم تا موضوع را بهتر درک کنیم:
در اصل، تروریسم یک نمایش است. تروریستها نمایشِ وحشتآورِ خشونت به راه میاندازند که تخیل ما را به خود معطوف میکند و باعث میشود احساس کنیم، داریم به آشوب و هرج و مرج قرون وسطی باز میگردیم. در نتیجه، دولتها اغلب خود را مجبور میبینند تا در مقابل صحنهآراییِ تروریسم، با تظاهر به امنیت واکنش نشان دهند و نمایشهای عظیم قدرت را به راه بیاندازند! مثلا با آزار و اذیت همهی مردم یا حمله به کشورهای خارجی… در اغلب موارد، این واکنش شدید به تروریسم برای امنیت ما تهدیدِ بهمراتب بزرگتری است تا خودِ تروریستها…