قصیده یکی از قدیمیترین قالبهای شعر فارسی است. این قالب شعری از دوران بیاباننشینی عربِ پیش از اسلام وجود داشته و از قرن سوم در ادبیات فارسی هم وام گرفته شدهاست. البته مدارک تاریخ دقیقی برای ورود این قالب به شعر فارسی در دست نیست. و واژهی «چکامه» در ایرانِ پیش از اسلام به قصیده اطلاق میشدهاست. از آنجاییکه شاعران برای شخص یا موقعیتی مشخّص قصیده را میسرودند، نام این قالب را قصیده (به معنی مقصود) گذاشتند. وزن در قصیده مانند غزل است. یعنی دو مصراع بیت اول همقافیه هستند. از بیت دوم به بعد، فقط قافیهی مصراع دوم در هر بیت با قافیهی اصلی همخوانی دارد. باتوجه به شباهت این دو قالب، ادیبها از قرنها قبل تفاوتِ غزل و قصیده را در دو چیز تعریف کردهاند:
- تعداد ابیات
- محتوای شعر
اجزای قصیده و مثالهایی از قصیدهسرایان
تعداد ابیات در قصیده از ۱۵ بیت شروع میشود و تا ۸۰ بیت میتواند ادامه داشته باشد. البته حدود مشخصی برای تعداد ابیات در قصیده وجود ندارد. در قصاید عربی، اشعاری تا صدها بیت هم نوشته شدهاست. این تعداد در غزل حداقل ۵ و حداکثر ۱۴ بیت است. از نظر محتوایی قصیده با مضامینی مثل مدح پادشاهان و بزرگان، وصف طبیعت، گاهی پند و اندرز و همچنین تهنیت جشنها نوشته میشد. اما غزل بیشتر به مفاهیم عاشقانه و بعضاً به توصیف جهان و زیباییها اختصاص داده میشود. هرچند در قرن اخیر فقط میتوانیم ملکاشعرای بهار را یک قصیدهسرا بدانیم و غزل هم از نظر مفهومی دچار دگرگونیهای زیادی شدهاست.
از بزرگترین قصیدهسرایان در تاریخ شعر فارسی میتوانیم «فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، سنائی، عطار نیشابوری، سعدی، مولانا، ناصر خسرو قبادیانی، پروین اعتصامی و ملکالشعرای بهار» را نام ببریم. به دلیل طولانی بودن قصیده، هر بخش از آن نام و کاربرد ویژهای بهخود گرفتهاست. این بخشها عبارت است از «مطلع»، «تغزّل»، «تخلّص»، «تنهی اصلی قصیده»، «شریطه و دعا»، «مقطع». مطلع همانطور که از نامش پیدا است، شروع و طلوع شعر است. مطلع معمولاً یک بیت است و شاعران توانمندی خود در ترکیب معنا و ظرافت شاعرانه را در بیت اول نمایش میدهند. گاهی این بخش میتواند دوبار تکرار شود مثلاً:
بی سبب دادم ز کف دامان یار خویش را
تیره کردم چون دو زلفش روزگار خویش را
از سر کوی تو بر بستیم بار خویش را
چون در آنجا آزمودیم اعتبار خویش را صبای کاشانی
- تغزّل: اگر شاعر در بیتهای آغازین قصیدهاش دربارهی زیباییهای معشوق بسراید و اصطلاحاً غزلسرایی کند، این بخش تغزّل نام میگیرد.
- تخلّص: معنای این عبارت در قصیده، با غزل متفاوت است. در غزل تخلص یعنی استفاده از لقب شاعر توسط خودش –مثل سعدی یا حافظ- که معمولاً در بیت پایانی آورده میشود. اما در قصیده، تغزّل یعنی بخشی که شاعر از تغزّل به تنهی اصلی وارد میشود و این بسته به مهارت شاعر میتواند در ارزشگذاری کلی شعر اثرگذار باشد.
- تنه: این بخش طولانیترین است و مضامین اصلی را دربر دارد. ممکن است این مضامین وصف، شکوه و شکایت، حکمت، پند و اندرز و موعظه، مدح، رثا، عرفان یا مسائل سیاسی و اجتماعی باشد یا اینکه شاعر با مهارت خود دست به ترکیب این مضامین بزند.
- شریطه: در این بخش شاعر برای سپاسگذاری و مدح از شخصی دیگر -که معمولاً آن شخص مخاطب قصیده است و به رسم شاعران قدیم، صله از او طلب میشود- برای او دعایی میکند. مثلاً بیت زیر یکی از برترین نمونههای شریطه و دعا از استاد بزرگ شعر فارسی، عنصری، است:
همیشه تا به همه وقت خلق عالم را به شادی و غم از ایزد بود قضا و قدر
بقای شاه جهان باد و عزّ و دولت او دلش به رامش و دستش به باده و ساغر عنصری
- مقطع: این بیت نقطهی مقابل مطلع قرار میگیرد و به همان اندازه تلاش و دقت و ظرافت شاعر را برای یک پایانبندی عالی میطلبد.
شکلگیری و مسیر تکامل شعری، یکی از موضوعات پیچیدهی فرهنگی است که به عوامل انسانی و اجتماعی زیادی مرتبط است. در مطلب «خاستگاه شعر در ادبیات فارسی» در وبلاگ کتابچی، بسیاری از این مسیرها پی گرفته شده و ریشههای این پدیدهی ادبی بررسی شده است.